انتخاب رئیس جمهور و دستاوردهای کلید!-اردشیر قلندری


اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۷ فروردين ۱٣۹۶ -  ۶ آوريل ۲۰۱۷


 کلید اقای حسن روحانی از ۹۲ تا به امروز هیچ دستاوردی نداشته است، اگر برجام را دستاورد دولت روحانی بنامیم، بدون تردید دچار اشتباه شده ایم، چراکه، خامنه ای در مسقط بدور از چشم همگان گفتگوهای زیادی با امریکا- غرب داشته، و در واقع، اگر بتوانیم برجام را دستاورد بخوانیم، ان "دستاورد" آقای خامنه ای است!. در راستای به نتیجه رساندن گفتگوها با غرب، اتاق فکر دستگاه نیاز به شخصیتی معتدل جهت ادامه مذاکرات علنی داشت، که روحانی در ان بازه بهترین گزینه بود. نه جلیلی، نه هیچکس دیگری توان انجام مذاکرات، امضای برجام را نداشتند. کسی که می توانست هم اصلاح طلبان و هم اصولگرایان را راضی کند، همین گزینه، از جناح بورژوازی بوروکرات به نمایندگی رفسنجانی در دستگاه بود.
پس از امضای برجام، اجرای برخی مفاد ان، خامنه ای نفسی راحت کشید، مجلسی یکدست تشکیل داد، مجلس خبرگان را باب میل خود با همه جوسازی ها بسرانجام رساند، انچه که مانده است ریاست جمهوری است. بقول تنسر وزیر اردشیر بابکان: اگر نمی دانستیم بلیه نازل میشود، انگاه میگفتیم که شاهنشاه همه کارها را بسامان رسانده است. که مصداق خوبی برای آقای خامنه ای در شرایط امروزی ماست.
باید به خاطر اورد که یکی از شعارهای ۹۲ ازادی رهبران جنبش سبز بود، نگارنده در همان بازه زمانی نوشت که این امر شدنی نیست، اینک پس از گذشت چهار سال هنوز رهبران جنبش فوق در حصر هستند، هیچ روزنه ای در راستای ازادی انها دیده نمی شود. بی مهابا میتوان گفت که ازادی این رهبران تنها از سوی آقای خامنه ای ممکن است، هر وعده ای در این مورد عوامفریبی میباشد.
با اینهمه، پس از کش و قوس های فراوان عاقبت سیدحسن قاضی‌زاده هاشمی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با اعلام تصمیم روحانی برای حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری دوره دوازدهم در اوایل بهمن ۱٣۹۵ خبر داد: «خوشحال هستیم از اینکه دکتر روحانی تصمیم گرفته‌اند در انتخابات آتی شرکت ‌کنند و امیدوار هستم مورد اعتماد مجدد مردم قرار گیرند و با رای بالاتر از ٢٤ خرداد ٩٢ بار دیگر رییس‌ جمهور کشورمان شوند". که البته مهلت ثبت نام از ۲۲ تا ۲۷ فروردین ۹۶ میباشد. و هنوز معلوم نیست که اصولن آیا روحانی گزینه خامنه ای باشد یا نه، همه این مساله با موضوعات گوناگون چه داخلی و چه جهانی مرتبط است.
امد نیوز روز شنبه ۱۶ بهمن ۱٣۹۵ نوشت: " پس از بیان گلایه‌های حسن روحانی به رهبری انقلاب در خصوص شدت یافتن حملات رسانه‌های منتسب به نهادهای زیر نظر بیت رهبری، آیت‌الله خامنه‌ای با تبسم و گشاده‌رویی به حسن روحانی گفتند: "این حملات که اشکالی ندارد، باعث می‌شود شما در انتخابات رأی بیاورید".
این منبع آگاه هم‌چنین اظهار کرد که آیت‌الله خامنه‌ای به حسن روحانی رئیس‌جمهور اجازه داده‌اند که در انتخابات ۹۶ شرکت کند و خود را کاندیدا نماید".
نکته جالب در نوشته فوق، گفته آقای خامنه ای است که نشان از ژرفای مهندسی می دهد، جریان های گوناگون با اطلاع رهبر به نامزد موردنظر می تازند، تا ایشان در انتخابات رای اورده، تا بقول معروف "توی دهن رهبر" بزنند. شگردی کاملن روانشناختی، جو سازی، مخالفت تراشی های معتدل و بی ضررجهت رسیدن به هدفی مشخص. یک ایفای نقش، در راستای صیانت و تداوم رژیم، تراوشی از اتاق فکر رهبر رژیم، جهت ممانعت از گسترده گی هر چه بیشتر تضاد بین مردم با رژیم و پایان ان.
واقعیت این است که انتخابات در کشور ما به یک شو مضحک تبدیل، همه مساله در راستای فریب رای دهندگان، کشاندن انها در مسیر مشروعیت و تدام رژیم میباشد. بغیر از امضای برجام که عایدی برای مردم نداشت، مابقی وعده ها هیچ کدام به مرحله اجرایی نرسید، به تبع، بار دیگر با برخی دستکاری ها به این دوره موکل گردید. طبیعی است که چنین سیاست هایی یکی از شگردهای رژیم در فریب مردم، خریدن زمان گشته، و جامعه نیز با سرعت به قهقرا می رود. رشد صنعت که کشور بشدت نیازمند است، صفر بوده، این در حالی استکه جهان در این حوزه مشخص با شتاب تمام به پیش می رود.
کلید حسن روحانی در این دوره ریاست جمهوری کاملا بی ابرو شد، ایشان در دوره بعدی از رمز دروغین کلید بعید است که استفاده کند. در همین راستا باید دید این بار روحانی با چه وسیله ای وارد میدان خواهد شد، شک نیست که اتاق مهندسی ایده های نوتر ایشان باز هم ابزاری را بدنام نماید.
از سوی دیگر رژیم به روحانی مثابه ادامه دهنده سیاست توافق با غرب (برجام) نیازمند است و بیهوده نیست که سنای امریکا با ادعای وجود برخی نگرانیها در خصوص انتخابات اتی ریاست جمهوری ایران تصویب لایحه تحریمات جدید علیه ایران را به تعویق انداخت. با این حساب دوطرف دعوا روحانی را بهترین گزینه در رویکردهای سیاسی خود می بینند.
تا این لحظه کارزار انتخابات ریاست جمهوری رژیم اسلامی بی رمق بوده، طرفین مقابل هنوز شخص مشخصی را نشان نکرده اند. این امر دارای دلایلی منجمله نداشتن یک شخصیت کاریزما، و ابروباختگی کامل اصول گرایی در جامعه است. گفتمان پیرامون نامزدی ابراهیم رئیسی یکی از مهره های اصلی فاجعه ملی تنها در راستای تحریک مردم به طرف حسن روحانی میباشد. همان نقشی که در سال ۹۲ جلیلی ایفا کرد. اگر چه رئیسی میتواند به یکی از مهره های اصلی رژیم در صورت تغییر رویکردهای سیاسی دولت ترامپ نسبت به ایران باشد. ممکن است با پیچیده تر شدن روابط میان ایران امریکا- غرب، رژیم در سرکوب گستردگی تضاد میان مردم و خود از این گزینه بهره مند گردد، شقی که بسیار محتمل است.
اصلاحات نیز بی تردید بر روحانی مکث خواهد کرد، بطوریکه هماکنون آقای جلایی پور به ترساندن مردم با مهره ای بنام جلیلی پرداخت. همزمان، طرح مجدد "اشتی ملی" خاتمی در راستای سازش با ولی فقیه، عقب نشینی و وادادگی اصلاحات، مشارکت در غارت هستی مردم میباشد. "اشتی ملی" حربه دروغینی است، که این بار توسط آقای خاتمی که خود در فشار رژیم است، طرح می گردد، تنها یک هدف را دنبال می کند، ادامه شیوه موجود، یعنی سرکوب دمکراسی برای شهروندان، بیکاری ... بدیگر سخن، اصلاحات از بالا برای چندمین بار از مشروطه به این سو فوت شد.
اما حقیقتن چه باید کرد؟.
اگر تغییراتی جدی در رویکردهای سیاسی در دوره ریاست جمهوری ترامپ نسبت به ایران ایجاد گردد، وضعیت ایران هرچه وخیم تر خواهد شد، هر لحظه زمینه احتمال جنگی تمام عیار، با توجه به انگولک هایی از سوی عربستان سعودی و صهیونیستهای اسراییلی با ایران تشدید خواهد گشت. در شرایط عدم توانایی رژیم در حل معضلات اقتصادی- اجتماعی، دست اندرکاران در راستای تداوم غارت هرچه بیشتر ثروت عمومی کشور می توانند چاشنی آغاز جنگ را بیشتر نمایند. در شرایط امروز، کلیت رژیم چاره را در جنگهای نیابتی دیده، هرچه بیشتر پا را از محدوده مرزی خود فراتر می گذارد. از سویی، با گستردگی فشار در امور کشورهای منطقه نسبت به دوران اوباما، در این دوره: نجات اقتصاد ورشکسته امریکا، احیای عظمت و ابهت امریکا، فروش تسلیحات، ارضای آز و طمع شرکت های نفتی امریکایی و غربی، رژیم اسلامی و همپیمان ایران اسلامی روسیه نیز نمی توانند و نمی خواهند در حاشیه بمانند. اگرچه در اینجا مساله بمراتب پیچیده تر میشود چراکه، ترامپ در بذل و بخشش وعده های خود زیاد روی کرده، نیاز به یک جنگ جهت توجیه عدم اجرای انها خواهد داشت. و در این امر، با حساب تغییر رویکردهای سیاسی در منطقه و کشاندن ان به درگیری های فرا منطقه ای، مساله صلح و حفظ محیط زیست به یکی از هدف های اصلی تبدیل میشود. با اینهمه، رژیم در راستای حفظ سیاستهای راهبردی تداوم خود در داخل و حفظ حضور نیروهای سپاه و حزب الله لبنان در سوریه از بیم سیاستهای دخالت گرانه یانکی های امریکایی، به سوی خرس سیبری شتافته است.   
سفر روحانی در محدود زمان مانده به انتخابات به مسکو، دارای پیام مشخصی میباشد. دستگاه دریافته است که ترامپ، اسرائیل و پوتین در بسیاری از مساله بویژه سوریه، می توانند به توافقاتی رسیده، سوریه و بسیاری در کشورهای ثروتمند منطقه میان بازیگران فوق تقسیم گردد. برایند چنین سیاستی برای رژیم مرگبار می باشد. از طرفی شخصیتی بی هویت و غیر قابل پیش بینی در بسیاری موارد همچون ترامپ که در رابطه با رژیم و منطقه بیکار نخواهد نشست، و از این روی، رژیم باید از سوی روسیه اطمینان خاطر کافی داشته باشد، امضای برخی قرارداد ها، تحکیم روابط بیشتر را باید در همین راستا دید.
روزنامه نگار روس ماکسیم سوخوف در همین رابطه نوشت: تهران از رابطه با مسکو که می تواند از برگ ایران برای بهبودی روابط خود با واشنکتون استفاده کند، بسیار نگران است. روحانی نیازمند به تضمینات بسیار جدی، ولو اطمینان خاطر از سوی پوتین در روابط خود با ایران است. از طرف رهبران ایران از روابط روسیه با اسرائیل احساس خطر می شود. سوخوف همچنین نوشت، که حسن روحانی تلاش دارد، پوتین را متقاعد کند که از کمک به اسرائیل در کشمکش با ایران امتناع کرده، اطلاعاتی که موجب اسیب به مواضع ایران در سوریه می گردد، در اختیار اسرائیل نگذارد.
بدین ترتیب، روحانی بازوی اصلی دستگاه خامنه ای در راستای تحکیم روابط در جهان در شرایط ایران امروز که برخی خواهان دوستی دو اتشه با روسیه، برخی دیگر برعکس با غرب هستند، می باشد تا موازنه بسود دستگاه ولایی حفظ شود.
در مورد ورود اقای حمید بقایی و سایر نیروهای اصول گرا به کارزار انتخابات در واقع، اجرای خط آقای علی خامنه ای در راستای رای اوری اقای روحانی، ادامه سیاست تاراج منافع ملی کشور می باشد. شاید دستگاه حس میکند، که اگر شخصیت های ابرو باخته وارد میدان انتخابات شوند، مردم از روی قیض با وجود بیش از بیست میلیون شهروند زیر خط فقر، بیکاری گسترده، افزایش بی سابقه تن فروشی و فروش ارگانهای بدن خود جهت زنده ماندن....، به روحانی رای خواهند داد، این همان هدف یا برنامه چینی مشخص رژیم در راستای مهندسی انتخابات است. با چنین برنامه ای رژیم از یک طرف جهت کسب مشروعیت، از طرف دیگر دست بالا در بازی های جناحی و هم در عرصه جهانی خواهد داشت. در نتیجه این بازی برد برد رژیم در دو عرصه داخلی و خارجی میباشد.
همانطور که اشاره شد توقف توافقات برجام تحت هیچ شرایطی برای رژیم مقدور نیست، فروش نفت و سایر فراورده ها شریان حیاتی رژیم است، از همین سفره بانک مرکزی به دروغ نرخ تورم را تک رقمی اعلان می کند. در حالی که افزایش نرخ بیکاری، تعطیلی تولید صنایع ملی و بسیاری معضلات و مشکلات روابطه مردم با رژیم را بجایی رسانده است که احتمال اینکه حوزه های رایگیری بدون رای دهنده باشد، بی اندازه محتمل است.
بدین ترتیب، رژیم تلاش خواهد که انتخابات بدون هرگونه چالشی به نحو دلخواه برگزار، نامزده دلخواه دستگاه با لاترین رای انتخاب گردد. در صورت عدم ارائه چهره کاریزما، (در شرایط فعلی بغیر روحانی کسی در چنته نیست) رژیم بی تردید رای سازی خواهد کرد. عواقب چنین حرکتی این است که لااقل رژیم خودش از عمق تضاد با مردم با خبر خواهد شد.
هر چقدر که به انتخابات نزدیکتر میشویم، بهمان اندازه بی تفاوتی شهروندان به وضوح مشاهده میشود که از بسیاری نکات حائز اهمیت است. به یاد بیاوریم که دوره پیشین، این بازه از زمان انتخابات، همه ماشین تبلیغات از هر دو جبهه چه موافق و چه تحریمی فعال بود، تنور داغ ، حدس و گمان کل دنیای مجازی را پر کرده بود. اما اینبار خالی از لطف شده، نیاز به تبلیغات دیده نمی شود، دو طرف بنظر در یک حالت توافق قرار گرفته اند!. موافق همه توجه خود را صرف حسن روحانی کرده، تحریمی نیز بطور ناگفته با این گزینه چه بخواهی و چه نخواهی رئیس جمهور است!، تسلیم شده است. چنین برخوردی تحت هیچ شرایطی بنفع کشور نیست.
ما بعنوان نیروهای چپ اپوریسیون ایران، باید در وهله اول خواستگاه طبقاتی نیروهای درگیر در عرصه سیاست های دستگاه را در نظر بگیریم، از همین جا با همه توان به پیکار با رژیم تا سرنگونی کامل آن بپردازیم، در شرایط فعلی یکی از گزینه اغاز همکاری انتشار مشترک اعلامیه در رابطه با انتخابات، اعلان مواضع مشترک است.
کارزار مقابل باید، نه شرکت در مشروعیت و تداوم رژیم، بل اتحاد نیروهای اپوزیسیون مترقی و میهن پرست در راستای بسیج مردم جهت عبور از رژیم باشد. کشور نباید بار دیگر یک رئیس جمهور مترسک را که در راستای اجرای دستورات نهاد های غارتگر بین المللی و فرمایشات ناخردمندان دستگاه ولایی است، تحمل نماید. پرواضع است که کار در این مسیر بسیار پیچیده، هم دشوار و هم زمانبر است، اما نشستن در انتظار روزی که حرکتی خود جوش اغاز شود نیز بمثابه خدمت به دستگاه مستبد ولایی ارزیابی خواهد شد. باید با افزایش سطح مطالبات مردم، طرح شعارهای حقیقی نه توهمی، ولو برخی شعارهای سی و هشت سال پیش، از انجایی که تا به امروز در بسیاری از موراد اجرایی نشده، پایه های رژیم شاهی را فروریخت، دوباره مطرح، هول انها به کارزار با رژیم رفت، چشم داشتن به اصلاح رژیم پس از خریدن اصلاح طلب ها توسط خامنه ای و سرکوب هر نوع ابراز عقیده موضوعی بسیار نابجا میباشد.
همه شواهد عینی چه از سوی بالایی ها و عدم توانایی انها در حل مشکلات جامعه و چه از سوی پایینی ها، برای یک انقلاب اقتصادی - اجتماعی جهت اجرای مطالبات دمکراتیک مردم بطور رئال در کشور فراهم است، همت نیروهای مترقی و میهن پرست با گردهمایی در یک جبهه با اعلان یک پلاتفرم مشخص شرایط ذهنی شرط عبور از شرایط فعلی را هموار خواهد ساخت.   
نباید اجازه داد تا از ما رای دهندگان بعنوان گوشت دم توپ استفاده کنند. کشور در یک شرایط دهشتناکی قرار گرفته، بیکاری، ورشکستگی اقتصادی، توقف صنایع تولیدی، تخریب محیط زیست، سقوط ارزش پول ملی، (که وعده افزایش ارزش ان با فروش نفت، بعد از امضای برجام داده بودند، ناکام ماند)، توهین به مقام و جایگاه ایرانیان در جهان بویژه پس از روی کار امدن ترامپ، همگی ریشه در همین رژیم نکبت بار حاکم دارد. اصلاح رژیم اسلامی ممکن نیست، تنها یک راه، عبور از ان باقی می ماند.
حزب تودهٔ ایران در این باره چه خوب می نویسد:" حزب توده ایران، ترویج هرنوع گفتمان و سیاست‌ورزی به‌قصد توجیهِ تبعیت مردم از حاکمیت استبدادی را شدیداً محکوم می‌کند. ما معتقدیم که مردم را پیرامون شعار گذار از دیکتاتوری ولایت فقیه می‌باید بسیج کرد (تاکید ازنگارنده) و به‌جای مماشات با ولی فقیه، مبارزه جنبش مردمی باهدف به‌وجود آوردن تغییرهایی واقعی را می‌باید رهبری کرد. بدیهی است که انزجار مردم میهن ما نسبت به "نظام" و "اقتصاد سیاسی"‌اش، که فقط و فقط در مسیر منافع سرمایه‌های کلان و ثروتمندان عمل می‌کنند، بسیار عمیق است. مردم و زحمتکشان کشور ما در وضعیت سخت و مهلکی قرار گرفته‌اند. آنان لایقِ بهره‌مند بودن از رهبران، سازمان‌های سیاسی و نظریه‌پردازانی‌اند که بدون توجیهِ سیاست‌های دیکتاتوری، بدون سوءاستفاده از باورهای دینی توده‌ها و بدون بهره‌برداری از ابزارهای واپس‌گرایانه‌ای مانند ادعای "نمایندگی خدا بر زمین"، میهن ما را از این وضعیت بحرانی و خطرناک رهانیده و در جهت به‌وجود آوردن شرایط بهتر و ضروری در راستای تضمین صلح، حقوق و آزادی‌های دموکراتیک وعدالت اجتماعی هدایت کنند".( «نامه‍ی مردم»، شماره‍ی ۱۰۲۱، ۳۰ اسفندماه ۱۳۹۵)