معرفی کتاب جنبش اول ماه مه در کردستان - نسان نودینیان


اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۶ فروردين ۱٣۹۶ -  ۱۵ آوريل ۲۰۱۷


کارگران کردستان برای داشتن درک روشن از آرایش سیاسی فی الحال موجود جامعه و پیشینه تقابل کمونیسم کارگری و جریانات بورژوائی، لازم است با تاریخ جنبش طبقاتی خود آگاه باشند. ضرورت این مساله با توجه به نیاز مبرم تر نسل جوان به این دانش تاریخی روشن تر میشود. کتاب جنبش اول ماه مه در کردستان در شهریور ١٣٧٨(سپتامبر ١٩٩٩) در سلیمانیه (کردستان عراق) چاپ و به ایران ارسال شد. در مقدمه این کتاب نوشته ام؛ جمعبندی و گردآوری، جنبش اول مه در شهرهای کردستان، بمنظور مروری تاریخی و در دسترس قرار دادن تجارب مراسمهای اول مه، انجام گرفته است. بررسی تاریخ معاصر و اجتماعی کردستان ایران، امروز با بررسی هایی که احزاب ناسیونالیست بنا به منافع طبقاتی و بورژوایی در این مورد ارائه داده اند ضروری است. و این کار را جنبش کمونیسم کارگری باید در مقاطع مختلف تاریخ معاصر کردستان پیش ببرد. در اختیار قرار دادن ادبیات تاریخی جنبش کارگری بویژه از زبان کارگران و فعالین کمونیست، و با شیوه مستند یا خاطره نویسی بخشی از این امر است. در این جهت کتاب حاضر سعی کرده از زبان رهبران و فعالین جنبش کارگری در کردستان، و از زاویه مبارزه طبقاتی کارگران حرکات اول مه در کردستان را که از دو دهه پیش با انقلاب ٥٧ آغاز شده است بررسی کند. کارگران کردستان برای داشتن درک روشن از آرایش سیاسی فی الحال موجود جامعه و پیشینه تقابل کمونیسم کارگری و جریانات بورژوائی، لازم است با تاریخ جنبش طبقاتی خود آگاه باشند. ضرورت این مساله با توجه به نیاز مبرم تر نسل جوان به این دانش تاریخی روشن تر میشود. در تهیه و ادیت این کتاب رفیق قدیمی و صمیمی ام فاتح شیخ الاسلامی مرا یاری کرده است که دستش را به نشانه قدردانی میفشارم. شهریور ١٣٧٨(سپتامبر ١٩٩٩)در سالهای ١٩٩٧و ١٩٩٦ با تشکیل و قوام «کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران» پروژه تدوین تاریخ معاصر کردستان و تاریخ جنبش کمونیستی کارگری در مرکز مشغله و اولویت کادرهای این حزب در کمیته کردستان قرار گرفت. این پروژه معطوف به تحولات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فکری و فرهنگی دوران معاصر در کردستان ایران بود. و موضوع پروژه طیف وسیعی از مسائل، که بر کل جامعه بویژه بر زندگی توده های مردم تاثیر گذاشته اند، را شامل میشد. طرح ضرورت «تدوین تاریخ معاصر کردستان» توسط فاتح شیخ ارائه شد. حاصل این پروژه برای من که از نزدیک با تحولات کردستان آشنایی داشتم و به مسائل جنبش کارگری علاقمند بودم، گردآوری و نوشتن کتاب «جنبش اول ماه مه در کردستان در سالهای ١٣٥٨ـ ١٣٧٨ بود.

بخشهایی از کتاب جنبش اول ماه مه در کردستان، شامل برگزاری مراسم های با شکوه اول مه در شهر سنندج میباشد. در اینجا   مراسم اول ماه مه در سال ١٣٦٨ و سپس نحوه شکل گیری اتحادیه صنعتگر را میاورم.

جشن باشکوه اول ماه مه در سنندج! کارگران سنندج در سال ٦٨ همچون سالهای پیش و آماده تر از گذشته به استقبال اول ماه مه میروند. از چند روز قبل از اول مه جنب و جوشی تازه محلات کارگرنشین شهر را فرا گرفته بود. بحث حول اول مه و چگونگی برگزاری آن به بحث گرم همه محافل و اجتماعات کارگری تبدیل میشود. در تدارک گرامیداشت این روز اقداماتی در سطح شهر صورت گرفت. تراکت و اطلاعیه وسیعا در سطح شهر پخش گردید. در این تراکتها از کارگران خواسته شده بود تا در روز کارگر کار را تعطیل کنند، مراسم و جشن مستقل خود را بر پا دارند و مراسم دولتی را بطور یکپارچه تحریم کنند. با نزدیک شدن اول مه سراسر شهر و محلات و مراکز کارگری سیمای دیگری بخود میگرفت. شور و شوق و شادی در همه جا موج می زد. همه چیز حاکی از این بود که امسال هم مراسم اول مه، با شکوه بسیار برگزار خواهد شد. این اوضاع مثل سالهای گذشته عوامل جمهوری اسلامی را به تقلا و دست و پا زدن انداخت تا به هر نحو که شده از برگزاری مراسم مستقل کارگری جلوگیری کنند و کارگران را به مراسم دولتی بکشانند. اما هوشیاری و اقدامات کارگران تمام تقلاها و توطئه های نیروهای رژیم را خنثی کرد. کار ما از سالهای قبل دشوارتر بود. اما با این وجود هیئت برگزاری اول مه انتخاب شد. قبلا هیئت برگزاری با ابتکارات اتحادیه صنعتگر و جمعی از فعالین کارگری انتخاب میشد. اما در سال ٦٨، اتحادیه صنعتگر تعطیل شده بود. و اینبار هیئت برگزاری و تدارک اول مه از طریق صندوقهای مالی کارگری که در شهر سنندج بودند، و با برپایی مجمع عمومی، انتخاب شد و کارش را شروع کرد. روز جمعه هشتم اردیبهشت کوه آبیدر سنندج صحنه شکوهمند شوق و شادمانی صدها زن و مرد کارگر و زحمتکش شهر سنندج در استقبال از اول ماه مه بود. ساعت ٤.٣٠ بامداد روز هشتم اردیبهشت ماه، شمار بسیاری از زنان و مردان انقلابی و آزادیخواه به سمت کوه آبیدر رفتند. در طول مسیر تراکتهای زیادی نصب شده بود. عنوان بخشی از این تراکتها عبارت بود از: «گرامی باد ١١ اردیبهشت روز جهانی کارگر» «زنده باد آزادی، برابری حکومت کارگری» «مرگ بر جمهوری اسلامی و گرانی و خفقان، بیکاری، هدیه جمهوری اسلامی» جمعیت مردم وقتی به قله کوه آبیدر میرسیدند با یک پلاکارد بزرگ و پرچم سرخ برافراشته روبرو میشدند که با ستاره سرخ تزئین شده بود: «١١ اردیبهشت روز همبستگی کارگران جهان بر شما پیروز باد». پس از اجتماع بر فراز کوه آبیدر جمعیت مردم به سمت محلی بنام «کانی ماماتکه» حرکت کردند. در آنجا نیز یک پلاکارد و پرچم سرخ نصب شده بود. در این محل، حاضرین به نشانه جشن و شادمانی رسیدن اول مه، به رقص و پایکوبی پرداختند که تا ساعتها ادامه یافت. آنگاه در میان تشویق شرکت کنندگان در این مراسم، پرچمی سرخ بر تپه مشرف به این محل برافراشته شد. این مراسم تا ساعت ١٠صبح جمعه ادامه یافت و در میان شوق و شادمانی حاضرین به پایان رسید.

١١اردیبهشت تحریم مراسم دولتی

صبح روز یازدهم اردیبهشت کارگران سنندج مراسم دولتی در محل آمفی تئاتر دانشگاه رازی را بطور یکپارچه و قاطع تحریم کردند. و با این کار عزم و اراده خود را برای برگزاری مراسم مستقل کارگری بیش از پیش به نمایش گذاشتند.

١١ اردیبهشت، کشمکش کارگران و اداره کار، کارگران توطئه اداره کار را خنثی میکنند، و خود مستقلا اقدام به تهیه سالن برای مراسم بزرگ کارگری میکنند!

کارگران سنندج در شرایطی سالن ورزشی تختی را به صحنه نمایش قدرت متحد خود تبدیل کردند که پیش از این توانسته بودند همه موانع، سنگ اندازیها و تهدایدات اداره کار سنندج را با دقت و هوشیاری خنثی کنند. کارگران به اداره کار مراجعه کردند تا محلی را برای مراسم شان بگیرند. زمانی که عوامل رژیم از کشاندن کارگران به مراسم دولتی سرخورده شده بودند، کوشیدند تا با سنگ اندازی از برگزاری مراسم مستقل کارگری جلوگیری کنند. از جمله گماشتگان جمهوری اسلامی در اداره کار اعلام داشتند که آن زمان مکانی را برای مراسم در اختیار کارگران قرار خواهند داد که مشخصات کامل سخنرانان را به آنها تحویل دهند. اما کارگران به این شرایط اداره کار گردن نگذاشتند. کشمکش بین کارگران و اداره کار در این رابطه تا ظهر روز ١١ اردیبهشت ادامه یافت. در این حین کارگران که می دانستند رژیم تسلیم نخواهد شد، تصمیم گرفتند خودشان راسا محلی را برای برگزاری مراسم تعیین کنند و در این مورد سالن ورزشی تختی را انتخاب کردند. این خبر به سرعت در میان کارگران شهر پیچید. کارگران در ساعت یک بعداز ظهر دسته دسته به سمت سالن تختی به حرکت در آمدند.

تجمع بزرگ کارگران، و مردم شهر سنندج در سالن ورزشی تختی، و برگزاری جشن باشکوه اول ماه مه!

کارگران در ساعت یک بعداز ظهر دسته دسته به سمت سالن تختی به حرکت درآمدند. ساعت سه بعداز ظهر کارگران درب سالن را باز کردند و سالن را در اختیار خود گرفتند. با افزایش تعداد کارگران و شروع مراسم، گشتی های رژیم که قبل از آن به اجتماع کارگران نزدیک شده و به بازدید کارتهای شناسایی پرداخته بودند، تا پایان کار جرات نزدیک شدن به محل را نیافتند. کارگران به محض در اختیار گرفتن سالن فورا شروع به تزئین و آماده ساختن کردند. تراکت و پلاکاردهای متعددی در سالن نصب شد.

روی بعضی از پلاکاردها اینطور نوشته شده بود؛ «کارگران جهان متحد شوید» «گرامی باد ١١ اردیبهشت روز جهانی کارگر» «ما کارگران صنعتی خواهان تعطیل روز جهانی کارگر هستیم» «ما کارگران شرکت شاهو خواهان تعطیلی روز جهانی کارگر هستیم» «ما کارگران کردستان پشتیبانی خود را از مبارزات کارگران فلسطین اعلام میداریم» «زنده باد روز کارگر”، “زنده باد اتحاد و مبارزه متحدانه کارگران» «راه ما در اتحاد ماست» بر روی این پلاکاردها که با ستاره سرخ تزئین شده بودند، امضا کارگران سنندج بچشم میخورد.

ساعت سه بعدازظهر در حالیکه چند زن و مرد و پیر و جوان در داخل و اطراف سالن اجتماع کرده بودند، در میان شور و استقبال حاضرین مراسم آغاز شد. در ابتدا یکی از شرکت کنندگان در مراسم خوش آمد گفت. سپس به احترام کارگران جانباخته شیکاگو و همه جانباختگان راه رهایی طبقه کارگر یک دقیقه سکوت سکوت اعلام گردید و سخنرانان یکی پس از دیگری صحبت کردند.

ابتدا جمال چراغ ویسی، در مورد تاریخچه اول مه سخنرانی کرد. جمال در صحبتهای خود اشاره به چگونگی مراسم روز جهانی کارگر توسط کارگران همه کشورهای جهان و عنوان این مسئله که کارگران با تعطیل و توقف کار و تولید در چنین روزی قدرت متحد خود را به نمایش میگذارند، از جمله گفت «این روز برای ما کارگران فرصتی است تا قدرت متحد خود را به نمایش درآوریم و این واقعیت را اثبات کنیم که همه ثروت های این جهان حاصل کار ماست» جمال سخنرانی خود را در میان شور و شوق و تشویق زنان و مردان حاضر در سالن به پایان برد.

دومین سخنران، باز هم جمال چراغ ویسی بود که درباره ضرورت متشکل بودن کارگران صحبت کرد. جمال با اشاره به محدودیتهایی که از جانب دولت و سرمایه داران بر سر راه ابراز وجود فعالیت اجتماعات و تشکل های کارگری ایجاد می کنند، پیرامون اهمیت برپائی شورا و مجمع عمومی و امکان پذیر بودن آن با تکیه به نیروی کارگران، توضیحاتی داد. وی سپس درباره بیمه بیکاری صحبت کرد و گفت؛ «ما خواهان آن هستیم که به کارگران بیکار، همه کسانی که از داشتن شغل محرومند، بیمه بیکاری داده شود. ما در درجه اول باید کار داشته باشیم، دولت باید بما کار بدهد. اما در صورتیکه شغل برای ما تامین نشود، باید بیمه بیکاری به ما پرداخت گردد”. جمال در ادامه صحبت هایش گفت؛ “بنا به آمار دولتی تنها ده هزار کارگر بیکار در کشور وجود دارند که واجد شرایط دریافت بیمه بیکاری هستند اما همه ما می دانیم که این آمار واقعیت ندارد چرا که تنها در همین شهر سنندج بیشتر از ده هزار نفر کارگر بیکار داریم» جمال در میان تشویق حاضرین سخنرانیش پایان یافت.

موضوع سومین سخنرانی که از جانب یکی دیگر از کارگران ایراد شد، صحبت در مورد ستم و تبعیضی بود که در جامعه نسبت به زنان اعمال میشود. این سخنران تاکید کرد لازم است کارگران برای بدست آوردن برابری زنان هم طبقه ای خود در همه عرصه های کار و زندگی اجتماعی مبارزه کنند.

بعد از آن کارگر ١٥ ساله ای درباره کار کودکان و جوانان کمتر از ١٨سال سخنرانی کرد. وی به تفصیل توضیح داد که چگونه سرمایه داران از تنگدستی خانواده های کارگری برای استثمار فرزندانشان استفاده میکنند. این رفیق کارگر تاکید کرد بجای اینکه کودکان و جوانان در این سنین با بهره گیری از امکانات جامعه درس بخوانند و برای ارتقا توانایی و استعدادهای انسانی خود بکوشند، سرمایه داران آنها را از آغوش خانواده هایشان بیرون کشیده و دربازار پر مشقات کار استثمار میکنند.

در قسمت پایانی مراسم قطعنامه ای ٢٣ ماده ای قرائت شد و حاضران با کف زدن آنرا تایید کردند. در حین خواندن قطعنامه، متن چاپ شده آن نیز در میان شرکت کنندگان توزیع میشد.

در طول مراسم در فاصله سخنرانی ها چند نفر از کارگران با خواندن سرود و ترانه شور و شوق بیشتری به مراسم بخشیده بودند. همچنین توسط چند تن از کودکان کارگران یک سرود اجرا گردید. در طول مراسم همچنین با شربت و شیرینی از شرکت کنندگان پذیرایی شد. مراسم با خواندن سرود “آتش سرخ” از جانب یکی از کارگران و هم آوایی طنین انداز سایر کارگران خاتمه پیدا کرد. بدین ترتیب مراسم پر شکوه جشن جهانی کارگران که با شرکت هزاران زن و مرد کارگر و علیرغم تمام کارشکنی ها و توطئه های مسئولین دولتی در سالن ورزشی تختی برپا شده بود، در میان خواندن سرود و سر دادن شعارهای “اتحاد، اتحاد، کارگران اتحاد”، “اتحاد مبارزه پیروزی” به پایان رسید.

تظاهرات و راهپیمایی در روز اول ماه مه!

بعد از تمام شدن مراسم سالن تختی، موجی از انسانهای شریف و زحمتکش، سالن ورزشی تختی را به سمت کوچه و خیابانهای شهر ترک گفتند تا با تظاهرات و راهپیمایی پرشور خود جلوه دیگری از عزم و اراده متحد و یکپارچه طبقه کارگر را به نمایش بگذارند.

هزاران زن و مرد و پیر و جوان در حالیکه شعار میدادند، با نظم و ترتیبی کم نظیر از کوچه های مسیر سالن تختی تا خیابان شهدا به راهپیمایی پرداختند. در طول راه مرتبا بر تعداد تظاهر کنندگان افزوده میشد و شعارها طنین بیشتری پیدا کرد. در انتهای مسیر شمار راهپیمایان به دو برابر رسیده بودند.

شعارهای این تظاهرات عبارت بودند از «آزادی برابری حکومت کارگری» «اتحاد اتحاد کارگران اتحاد» «زنده باد سوسیالیسم» «سیه ما سپر شده» «گلوله بی اثر شده» این راهپیمایی تا ساعت ٦بعدازظهر ادامه یافت و درمیان شوق و شادمانی کارگران و مردم شه پایان یافت.

مراسم وز جهانی کارگر در کارخانه شاهو!

مراسم در کارخانه شاهو از ساعت ١٢ظهر اول مه شروع شد

در این مراسم کارگران کارخانه شاهو علاوه بر سخنرانی تنی چند از کارگران و پخش شیرینی و شربت و خواندن سرود، قطعنامه ای ١٦ماده ای خوانده شد و مورد تصویب کارگران شرکت کننده قرار گرفت.

اتحادیه صنعتگر

همزمان با آکسیونهای ماه مه در سنندج، تحول مهم دیگر در جنبش کارگری ایجاد اتحادیه صنعتگر در شهر سنندج بود. پروسه کسب آمادگی برای برپایی آکسیونهایی گسترده ما مه در سنندج و تلاش برای برپایی تشکل کارگری رادیکال در این دوره بطور واقعی از هم تفکیک پذیر نیستند. یکی از فعالین جنبش کارگری سنندج، یدی عزیز در مورد ایجاد اتحادیه صنعتگر چنین میگوید: «در اسفند ١٣٦٤بحث درست کردن تشکل کارگر از طرف جمعی از کارگران در محل کار و مراودات محل زندگی مطرح شد. کارگران به این مساله فکر میکردند که تشکلی به اسم «دفتر کارگری» یا «اتحادیه» تشکیل شود. بحث سازماندهی کارگران حول تشکل کارگری تا فروردین ماه ١٣٦٥ در میان کارگران در محافل مختلف کارگری وجود داشت. این مساله از زاویه های مختلف مورد بررسی قرار گرفت. در فروردین سال ١٣٦٥ با اتحادیه خیاطان در مورد تشکیل تشکل کارگری مشورت میشود با اتحادیه خیاطان تماس گرفته میشود و آنها تجارب خودشان را در اختیار میگذارند اولین کمک آنها مساله جایی بود برای جمع شدن کارگران کارگاههای کوچک، سپس چند نفر از کارگران (که بعدا اتحادیه صنعتگر را ایجاد کردند). به اداره کار مراجعه میکنند و با کارمندان اداره کار، به اسم «هدایتی معاون اقلامی» رئیس اداره کار سنندج، صحبت کردند. هدایتی هیچ کاری برای کارگران انجام نداد و فقط برای آنها برای ملاقات با اقلامی وقت تعیین کرد. یک هفته بعد، اقلامی رئیس اداره کار به رفقای کارگر گفته بود که باید حداقل لیست ٥٠ کارگر بیمه شده داشته باشد تا مجوز دادن تشکل کارگری از طرف دولت داده شود. و در ضمن گفته بود تشکلی که ایجاد میشود زیر نظر اداره کار است و اداره کار دخالت مستقیم باید داشته باشد. کارگران در مقابل اقلامی رئیس اداره کار گفته بود ند که ما جمعی کارگر هستیم و نمیخواهیم زیر نظر اداره کار و یا گروههای سیاسی باشیم. ما میخواهیم تشکل مستقل خود را داشته باشیم. بعد از شنیدن این اظهارات اداره کار مرتبا در کار پیشرفت ایجاد تشکل کارگری، کار شکنی میکرد و کارگران ماهی دو سه بار مراجعه میکردند. وقتی در مقابل کارشکنیهای اداره کار نا امید شدند، این بار ازطریق اداره بیمه وارد شدند و لیست ٥٠کارگر بیمه شده را به آنها دادند. اداره بیمه با ایجاد تشکل کارگری موافقت کرد و گفت در جایی میتوانید محلی به اسم «دفتر کارگری» که بعدها به اسم «اتحادیه صنعتگر» شناخته میشد، ایجاد کنید. این بار در محل اتحادیه خیاطان دفتری باز کرند و در مدت کوتاهی ٢٥٠ کارگر به عضویت درآمدند. کارگران مکانیک، کارگران نقاش، کارگران شوفاژ کار، کارگران تراشکار و کارگران نجار در اتحادیه صنعتگر جمع شدند. کار اتحادیه روبراه شد. از بدو کار هیئتی را برای رسیدگی به حل اختلاف بین کارگر و کارفرما در اتحادیه انتخاب شد. بعضی از کارگران که عضو اتحادیه هم بودند هنوز بعد از ٦تا٧ سال بیمه نبودند. به وضع این کارگران این هیئت رسیدگی میکرد. و هیئتی برای رسیدگی به وضع کودکان که سن و سال آنها بین ٦و٧ سال بود، تشکیل شد. این اقدامات کارفرماهای کارگاههای کوچک را بر آشفته کرد و به اداره کار میرفتند و شکایت میکردند، که این اتحادیه صنعتگر کارگران را علیه ما تحریک میکنند. در اتحادیه یک چیز معلوم بود و اینکه کارگران نمیخواستند دیگر مثل سابق بدون بیمه باشند. اتحادیه لیست کارگرانیکه بیمه نبودند به بیمه میبرد و اداره بیمه از بیمه نبودن این کارگران خبر نداشت. کارفرماها هنگام مراجعه اداره کار برای بیمه کردن کارگران به کارگاهها مراجعه میکرد. کارفرماها کارگران بیمه نشده را قایم میکردند و با گروه های مختلف مسئولین اداره بیمه را رد میکردند. سوادآموزی هم یکی دیگر از فعالیتهای اتحادیه بود. این یک تشکل شورایی بود، هر چند اسم آن اتحادیه بود. و در مجمع عمومی اتحادیه تمام تصمیمات گرفته میشد. مجموعه این اقدامات و فعالیتهایی که اتحادیه انجام داد زمینه را برای تدارک سازمان یافته اول مه در سال ٦٥ هم فراهم نمود.

اتحادیه صنعتگر تا سال ٦٧ به فعالیت خود ادامه داد. در این مدت اقدامات معینی را به نفع کارگران به سرانجام رساند. بیمه کردن کارگران، رسیدن به وضعیت کارگاههای کوچک، ایجاد شرکت تعاونی و پیگیری سوادآموزی کارگران از مهمترین این اقدامات بودند. اتحادیه کمیته های مختلفی در امور ورزش و بهداشت و سوادآموزی بوجود آورد.

اتحادیه صنعتگر و دفتر آنها در عین حال محملی بود که کارگران و رهبران آنها بدور هم جمع میشدند. تدارک مراسمهای ماه مه از سال ٦٥تا ٦٧ اساسا از این کانال میگذشت. اتحادیه صنعتگر با دو مشکل روبرو بود. اول از توجه کردن به طرح بعضی مطالبات کارگری که امکان طرح و تحقق آنها موجود بود غافل ماند و همین باعث شد، نتوانند قدرت بسیج وسیعتری داشته و نیروی بیشتری را حول اهداف و مطالبات خود بسیج کند. دوما و اساسی تر، از همان روز اول با فشار کارفرمایان، اداره کار و رژیم جمهوری اسلامی روبرو بود. نزدیک به سه سال فعالیت اتحادیه، دست و پنچه نرم کردن با این فشارها هم بود. بدنبال ماه مه ٦٧ و شروع اوج دستگیری، تعدادی از دست اندرکاران و فعالین اتحادیه صنعتگر هم دستگیر شدند. و این ضربه نهایی را در جهت پایان دادن به عمر این تشکل نوپا وارد کرد. از نیمه دوم سال ٦٧ اتحادیه صنعتگر نتوانست به فعالیت خود ادامه دهد.

همزمان با دوران فعالیت اتحادیه صنعگر لازم است به عرصه دیگری از سازمانیابی کارگران سنندج اشاره شود. درهمین دوران صندوقهای مالی کارگری که به شکل نیمه مخفی و نیمه علنی فعالیت میکردند در میان کارگران و خانواده های بعضی از محلات کارگری بوجود آمد. این صندوقها امکانی بودند که کارگران به یاری آنها هم شرایط سخت معیشتی شان را تخفیف دهند و در عین حال ابزاری بود که تا حدودی نیاز آنها را به متحد و متشکل بودن جواب دهد. تعدادی از این صندوقهای کارگری یکسال بعد از اتحادیه صنعتگر هم فعالیت خود را ادامه دادند. اتفاقا در غیاب اتحادیه صنعتگر مراسم ماه مه سال ٦٨ توسط فعالین این صندوقها سازماندهی شد. با ادامه دستگیری رژیم در سال ٦٨ تعدادی از فعالین این صندوقها و از جمله رفیق جمال چراغ ویسی دستگیر شدند و ادامه کاری آنها هم قطع شد. صندوقهای کارگری نیز خود انعکاسی از سیر سازمانیابی کارگران در آن سالها بود.