روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۶ بهمن ۱٣٨۵ -  ۲۶ ژانويه ۲۰۰۷


طرحی نه برای حل بحران، بلکه برای فشار جدید!
امیدواریم شرایط کشور آن گونه باشد که رئیس جمهور محترم تصور می کنند
درباره مصاحبه رئیس جمهور
آنچه در فراکسیون اصولگرایان اتفاق افتاد از دو دیدگاه
تعریفی از نخبگان که با تعاریف رایج در جهان متفاوت است
بیانیه اتحادیه اروپا چالش های جدیدی را ایجاد خواهد کرد

روزنامه جام جم با عنوان: تلاش آمریکا برای درگیری با ایران نوشته است:
با اعلام راهبرد جدید رئیس جمهور امریکا درباره عراق، بسیاری از ناظران این راهبرد را نه طرحی برای حل بحران بی ثباتی و ناامنی در عراق، بلکه آن را فشار جدیدی بر ایران تلقی کردند.
مولفه این طرح، علاوه بر گسترش ناوگان نظامی امریکا در خلیج فارس، تلاش دیپلماتیک امریکا برای رو در رو قراردادن کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در برابر ایران و نیز سفر نخست وزیر انگلیس به خاورمیانه و تلقی از ایران به عنوان تهدید استراتژیک منطقه است.
با توجه به این که ایران بیش از امریکا و کشورهای منطقه به دنبال ثبات، امنیت و آرامش در عراق است، ولی مشاهده می شود که امریکا درباره مشکلات عراق نشانی های غلط به دنیا می دهد تا روی شرایط نابسامان خود در باتلاق عراق، سرپوش بگذارد. به نظر می رسد که مشکلات امریکا با ایران را باید فراتر از بهانه های سردمداران امریکا تلقی کرد و می توان برخی از نگرانی های امریکا درباره گسترش نفوذ ایران را به شرح زیر دسته بندی کرد:
۱ ـ امریکا برای تسلط بر جهان نیاز به تسلط بر منابع عمده انرژی در خاورمیانه دارد؛ زیرا تا ده سال دیگر، بیشتر منابع نفت امریکا به پایان می رسد و تسلط بر منابع نفت و گاز خلیج فارس از اولویت های امریکاست. هم اکنون امریکا با حضور نظامی در عربستان، کویت، بحرین، قطر و امارات عربی متحده و اشغال عراق، بر همه منابع انرژی این منطقه تسلط دارد و تنها قدرت دارای منابع انرژی خارج از کنترل امریکا، ایران است که برای امریکا قابل تحمل نیست. امریکا احساس می کند که با تسلط بر خاورمیانه و منابع انرژی آن می تواند تا حد زیادی اروپا، چین، ژاپن و روسیه را به کنترل خود دربیاورد و او تعیین کننده قیمت انرژی در جهان باشد. به همین دلیل بیشترین حجم نیروهای نظامی امریکا در منطقه خاورمیانه و در خلیج فارس حضور دارند.
۲ ـ امریکا، اسرائیل را به عنوان قدرت برتر خاورمیانه تعیین و وی را به سلاح هسته ای مجهز کرده است تا به عنوان بازوی سیاست های امریکا در جهان اسلام اقدام کند و دست اسرائیل را برای نابودی فلسطینیان باز گذاشته است. ایران تنها دولتی در جهان است که معتقد است عامل تمام مشکلات خاورمیانه، وجود رژیم جعلی اسرائیل و حمایت امریکا از این رژیم است. حضور افکار انقلاب اسلامی در میان مسوولان ایرانی، موجب گسترش و پایداری مقاومت فلسطینی شده است و امریکا می خواهد چنین منبع قدرتی در خاورمیانه که موجب عدم تسلط اسرائیل بر فلسطینیان و بر جهان عرب است، وجود نداشته باشد و یا حداقل در مسائل مربوط به فلسطین و رژیم اسرائیل خنثی باشد.
٣ ـ امریکا می خواهد لبنان کشوری امن برای اسرائیل و دارای دولتی همسوی با سیاست های ایالات متحده در خاورمیانه باشد. وجود حزب الله لبنان، طرح تولد خاورمیانه جدید امریکا را ناکام گذاشته است. رشد روزافزون قدرت سیاسی حزب الله و توان مقاومت وی در برابر اسرائیل، برنامه ها و طرح های امریکا را به هم ریخته است. امریکا قدرت حزب الله را ناشی از جمهوری اسلامی ایران می داند؛ پس باید ایران تضعیف شود تا حزب الله لبنان از بین برود تاخیال امریکا و اسرائیل راحت شود.
۴ ـ امریکا کشور عراق را به عنوان پایگاه جدید خاورمیانه ای خود در نظر گرفته است. او می خواهد دولتی سکولار و همراه با سیاست های امریکا در راس کشور عراق باشد. وجود دولتی با اکثریت شیعه در عراق که قدرت خود را از آرا مردم عراق بگیرد و نه از انتصاب رئیس جمهور امریکا، موجب نارضایتی شدید جورج بوش است. بنابراین ملتی که چنین دولتی را بر سر کار آورده اند، بایستی با درگیری های فرقه ای و کشتارهای غیرنظامی مجازات شوند و روزانه بیش از صد نفر آنها در انفجار خودروهای بمب گذاری شده از سوی بعثی ها و سلفی های مورد تحریک امریکا و عربستان، کشته شوند و امریکا چشم خود را بر عاملان آن ببندد. امریکا تصور می کند پیوند طبیعی مردم عراق با ایرانیان موجب شده که امریکا نتواند بر آنها مسلط شود و دولت مورد نظر خود را در عراق بر سر کار بیاورد؛ پس باید عواقب این کار را ایران تحمل کند.
۵ ـ امریکا نمی خواهد کشورهای دارای قدرت انرژی فسیلی و برخوردار از قدرت ژئوپلیتیکی و منابع انسانی، از قدرت اقتصادی بالا و توان فناوری پیشرفته برخوردار باشند. ایران تلاش می کند با تکیه بر توانایی متخصصان خود، به قدرت فناوری، آن هم از نوع هسته ای دست پیدا کند. امریکا تلاش در این جهت را، اقدام برای رسیدن به بمب هسته ای تلقین و تبلیغ می کند و ایران را موضوع تهدید امنیت بین الملل معرفی می نماید. بنابراین، توسعه حوزه قدرت ایران را که موجب تبدیل ایران به قدرت پرنفوذ منطقه ای می شود، مزاحم حضور نظامی خود در خاورمیانه تلقی می کند و نمی خواهد آن را بپذیرد.
پس در مجموع، امریکا می خواهد خاورمیانه را به کنترل خود در آورده و بر مقدرات آن مسلط شود، ولی با چالش بزرگی به نام جمهوری اسلامی ایران مواجه است که با سیاست های مستقل خود، طرح خاورمیانه بزرگ امریکا را دچار شکست کرده است. از طرفی بوش تلاش کرد تا در انتخابات اخیر امریکا، کنترل مجالس نمایندگان و سنا را به دست بگیرد؛ ولی ناکامی های وی در عراق موجب پیروزی رقیب شد. در حال حاضر رئیس جمهور امریکا سعی می کند با ایجاد بحران بزرگتری در خاورمیانه، بحران عراق را پشت سر خود قرار دهد تا محافظه کاران جدید را در انتخابات ریاست جمهوری امریکا به پیروزی برساند. در شرایط فعلی، امریکا می خواهد از قوی ترین توان خود که تهدید و قدرت نظامی است، برای این منظور استفاده کند؛ ولی آیا می تواند، یا شکست بزرگتری در انتظار امریکا قرار دارد.

آن گونه که رئیس جمهور تصور می کند
روزنامه اعتماد ملی با عنوان: آرزو می کنیم چنین باشد نوشته است:
این یک موهبت التیام بخش است که در حالی که در توفان گرفتار آمده اید و امواج سهمگین از هر سو برخاسته اند، با سیاستمداری روبه رو شوید که یا اصلا نگران نیست و یا هنر آن را دارد که برخلاف تمام سیاستمداران و نخبگانی که دستی بر آتش دارند، خود را به گونه ای نشان دهد که انگار اتفاقی نیفتاده است.مصاحبه مجریان تلویزیون با محمود احمدی نژاد رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران چنین حسی را به بیننده القا می کرد. هرچند حسی که در زیر لایه های درونی وجدان و منطق برآمده از اطلاعات نگران کننده ساطع می شود، چندان به سهولت ادراک نمی شود.
آنهایی که کوچک ترین دستی بر آتش مدیریت کشور دارند می دانند که شرایط کشور نگران کننده و در معرض تهدید است. اما آقای رئیس جمهور که می گویند اظهاراتشان مستند به ارزیابی های کارشناسی است هیچ علتی را برای نگرانی نمی یابند. خدا کند چنین باشد، همه ما امیدواریم و دعا می کنیم که شرایط کشور آنگونه باشد که رئیس جمهور محترم تصویر و تصور می کنند. گرانی ها، سیاسی و دستپخت گروه کوچکی از روزنامه نگاران است. قیمت همه اجناس مناسب است.
تحریم های بین المللی بیشتر به یک شوخی می ماند. کشورهای دنیا با ما رابطه برقرار کرده و تنها می خواهند قراردادها محرمانه امضا شود! اتحادیه اروپا و شورای امنیت که منزلتی ندارند. آنها به اتفاق آمریکا، فرانسه و انگلستان و آلمان تنها عرض خود را می برند!
تمام نخبگان هم مرعوب هستند. این صورت اصلاح شده وضعیتی است که رئیس جمهور ارائه کرده و معتقد است هیچ جایی برای نگرانی وجود ندارد. جناب احمدی نژاد، ما شرافتمندانه آرزو می کنیم که حق با شما باشد. اما اگر شما در تحلیلتان اشتباه کرده باشید، چه کسی باید هزینه های این محاسبه اشتباه را پرداخت نماید.
نمی دانیم کجای مساله اشکال دارد. علی رغم آنکه خود را نخبه دانسته و تمام دوستان و اقوامی را که با آنها در معاشرت هستید، از نخبگان دانسته اید ـ که حتماً این گونه است ـ پس چرا دیگر سیاستمداران در مجلس، احزاب، روزنامه نگاران، دیپلمات های باسابقه و آحاد روشنفکران و روحانیون سابقه دار این روزها عمیقاً احساس نگرانی می کنند. امید که خرد جمعی در خطا و ارزیابی های شما و دوستان نخبه تان در خصوص تهدیدهای متوجه ایران عزیز درست باشد. امید که چنین باشد.

به مردم اطمینان می دهد
روزنامه کیهان با عنوان درباره مصاحبه رئیس جمهور در ستون نکته نوشته است:
درمصاحبه تلویزیونی دکتر احمدی نژاد با شبکه دوم تلویزیون جمهوری اسلامی که نزدیک به دو ساعت به درازا کشید حائز نکاتی بود و از این رو توجه فراوانی را برانگیخت اما بعضی از نکات گفته و ناگفته:
۱ـ تسلط رئیس جمهور بر مسایل اقتصادی کشور و آرامش ایشان در تحلیل شرایط اقتصادی کشور از اهمیت ویژه ای برخوردار بود اینکه رئیس جمهور بدون نیاز به مراجعه به دست نوشته آمار اقتصادی کشور را با دقت ریاضی بداند و در همان حال با تطبیق آمار نتایج روشنی به دست آورد و از قدرت انطباق آمار با سند چشم انداز و برنامه پنجساله توسعه اقتصادی کشور و نیز بودجه یک ساله کشور برخوردار باشد به مردم اطمینان می دهد که سکان کشور به دست تیمی است که می داند چه می کند و قرار است به کجا برسد.
۲ـ دفاع روشن از سیاست های داخلی و خارجی دولت یکی دیگر از ابعاد مهم مصاحبه دکتر محمود احمدی نژاد بود. او بخصوص به شبهاتی که مخالفانش وارد کرده بودند با طمأنینه و استدلال پاسخ داد و مشخص کرد که برخلاف دیدگاه های تبلیغ شده، دولت نه بر مرکب احساس که بر بنیانهای کارشناسی تکیه دارد. سخنان او بخصوص در دفاع از سیاست های ایران در قبال آمریکا و نیز صهیونیسم از منطق روشن و متقنی برخوردار بود.
٣ـ احمدی نژاد در این مصاحبه کسی را متهم نکرد و پاسخ بسیاری از سخنان گزنده را نداد. او بخصوص در عرصه اقتصادی می توانست به بعضی از کارکردهای تخریبی سالهای گذشته که آثار آن در این سالها و سالهای آینده ظاهر می شوند، اشاره کند و کمی از مسئولیت وضعیت کنونی شانه خالی کند ولی این کار را نکرد و در عین حال تلاش کرد تا روند عمومی کشور را آن گونه که هست تشریح نماید.
۴ـ یکی از فرازهای مهم سخنان احمدی نژاد تبیین نسبت میان کاهش سهم نفت در بودجه و در عین حال افزایش درصد رشد سرمایه گذاری در کشور بخصوص در پروژه های کوچک بود. این همان معمایی بود که تاکنون حل نشده بود. احمدی نژاد بودجه کشور را از ۱۹۴ هزار میلیارد تومان به ۲۲۹ هزار میلیارد تومان در سال آینده رساند و این درحالی است که قیمت نفت را از ٣۹,٨ دلار در هر بشکه به ٣٣,۷ دلار رسانده است. با این وصف افزایش صادرات غیرنفتی و نیز درآمدهای مالیاتی و. . . اینک ۴۷ درصد بودجه کشور را شامل می شوند که رقم کاملا مناسبی است.
۵ـ بنا به آنچه در مصاحبه رئیس جمهور آمد در طول ده سال گذشته ٣۰۰۰ میلیارد تومان به بخش خصوصی واگذار شده است و دولت احمدی نژاد فقط در یک سال گذشته ۱۵۰۰۰ میلیارد تومان از سهم بخش دولتی به بخش خصوصی داده است. این پاسخ روشنی به اتهامات باندهایی است که روند دولت را در تعارض با سیاست های اصل ۴۴ قانون اساسی تبلیغ می نمایند.
۶ـ از نکات بسیار بااهمیت مصاحبه سه شنبه شب رئیس جمهور افشاگری ایشان درباره نسبت سیاست های دولت و موضوع فرار سرمایه بود. بنا به آماری که دولت بر مبنای داده های قابل اعتماد بانک مرکزی کشور ارائه داد علیرغم هیاهوی فراوان دشمنان و جو روانی ضد ایرانی که با سردمداری آمریکا و صهیونیسم به وجود آمده است در ۹ماهه اول سال ٨۵ سرمایه گذاری نسبت به همین مدت در سال قبل ۹۱ درصد رشد داشته و امسال به ۱٣ میلیارد دلار سرمایه گذاری داخلی و ٨ میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی رسیده است. دکتر احمدی نژاد در این مصاحبه از قراردادهای جدیدی با کشورها و بلوک های اقتصادی دنیا ـ علیرغم توصیه قطعنامه ۱۷٣۷ و پیگیری آمریکایی ها ـ خبر داد و به درستی مشخص شد که آمریکایی ها حتی در وارد کردن فشار اقتصادی به ایران با محدودیت های فراوانی مواجه خواهند بود. وقتی وی گفت امسال نسبت به سال قبل کار عمرانی در کشور به دو برابر رسیده است مشخص شد که جامعه ما از چه استحکام و ظرفیتی برخوردار است و چگونه می تواند هر تهدید دشمن خارجی را در خود هضم و بی اثر نماید.
۷ـ اما در این مصاحبه، مصاحبه گران از مقوله فرهنگ سخن نگفتند و دکتر احمدی نژاد هم از مقوله فرهنگ سخنی نگفت. ادامه سکوت درباره عرصه فرهنگی کشور که مومنین را آزار می دهد، نوعی بدبینی در میان کسانی که توقع دارنددولت گزارش خود را که بیانگر تلاش برای اصلاح روند فرهنگی ـ اجتماعی جامعه است، ارائه دهد، قابل انتقاد جدی می باشد.
٨ـ یکی از نکات مصاحبه سه شنبه شب رئیس جمهور با شبکه دوم سیما بحث راجع به مسکن و گرانی آن در ماه های اخیر بود که البته دکتر احمدی نژاد با توسل به بیلان گرانی های سالهای ۱٣۵۰ تا ۱٣٨۵، روند موجود را در ادامه روند گذشته ارزیابی کرد! این موضوعی است که مخاطب از رئیس جمهور نمی پذیرد و بدون تعارف سخنان و پاسخ های رئیس جمهور مخاطب را قانع نکرد. بالاخره نباید قیمت و نرخ افزایش مسکن را با بقیه اقلام مقایسه کرد و بعد بیلانی کلی داد که نرخ رشد قیمت ها در سال ٨۵ فقط ۱۵ درصد بوده است. مسکن اساس تشکیل زندگی مردم بخصوص در جامعه ای که نزدیک به ۰۷ درصد آن را جوانان تشکیل می دهند می باشد دولت حتماً باید برای آن فکر اساسی کند و از ساده سازی مشکل پرهیز نماید.
۹ـ اما نکته آخر فواید سخن گفتن با مردم است. بدون شک آنان که دو ساعت وقت خود را برای شنیدن سخنان رئیس جمهور محترم صرف کردند عمدتاً با رضایت از تلویزیون فاصله گرفتند و آرامش خاصی پیدا کردند و مطمئن شدند که دولت با جدیت درپی حل مشکل آنان است. این نعمت سخن گفتن نباید فراموش شود ای کاش وعده قبلی رئیس جمهور در گزارش سه ماه یک بار شرایط کشور و برنامه های دولت عملی شود. دولت نباید گمان کند آنچه از طریق سخنرانی های عمومی با مردم در میان می گذارد در ایجاد ارتباط منطقی با مردم کفایت می کند و نیازی به گزارش های کارشناسی نیست. دولت باید هم نقد شود و هم نقد کند بدون شک پاسخ نقدهای دولت از سوی دولتمردان هم حق مردم است.

آنچه در فراکسیون اتفاق افتاد
روزنامه همشهری با عنوان: درباره فراکسیون اصولگرایان نوشته است:
آنچه در هفته گذشته در فراکسیون اصولگرایان اتفاق افتاد از دو دیدگاه خبری و تحلیلی قابل بررسی است:
دیدگاه خبری: متأسفانه در عصر ارتباطات و اطلاع رسانی و درحالی که ده ها نوع وسیله خبررسانی در کشور وجود دارد و هنوز یک هفته از وقوع یک حادثه نمی گذرد، این گونه شاهد تحریف وقایع هستیم.
آنچه اتفاق افتاده است و ده ها نفر نیز منصفانه بر صحت آنها شهادت می دهند و حقیر نیز به عنوان یکی از ناظرین شمارش آرا در آن حضور داشتم این است که فراکسیون اصولگرایان، انتخابات شورای مرکزی را به وسیله رسمیت نداشتن جلسه اول، به جلسه دیگری موکول کرد که دیگر حد نصاب نیاز نداشت.
در این جلسه در تاریخ ٨۵,۱۰,۲۶ درحالی که نزدیک ۱۰۰ نفر حضور یافتند و حدود ۹۰ برگه رأی جمع آوری گردید، ٣۱ نفر به عنوان اعضای شورای مرکزی انتخاب شده و ۵ نفر به عنوان علی البدل تعیین شدند. از میان اعضای دوره قبل، برخی برادران جبهه اصولگرایان، نامزد عضویت نشدند یا در جلسه اعلام انصراف کردند.
به عنوان مثال دکتر افروغ نامزد نبود و به علت فوت برادر، ایشان در جلسه نیز حضور نداشت و دکتر توکلی و ۵ نفر دیگر از سلایق مختلف اصولگرایان نیز در جلسه اعلام انصراف کردند ولی در رأی گیری شرکت داشتند و دوستان دیگری نظیر آقایان سیدآبادی و دکتر خوش چهره و… نیز حدنصاب لازم را کسب نکردند و اعلام انصراف نیز نکرده بودند.
بنابراین آنچه درباره تعداد ناچیز حضار یا نامزدنشدن برخی برادران ذکر شده، کذب است و پس از اعلام نتایج آرا اتفاق افتاده و متأسفانه با هیچ منطق و مبنای اصولگرایی سازگار نیست، چه رسد به این که تحت عنوان اصولگرایان اخلاقی اظهار گردد؟!
دیدگاه تحلیلی: فراکسیون اصولگرایان از ابتدای مجلس هفتم با حضور همه سلایق اصولگرایانه تشکیل گردید و یکی از پرتعدادترین فراکسیون های اکثریت در طول مجالس گذشته بوده و در مقاطع مختلف این دوره، و از هنگامی که هنوز مجلس هفتم فعالیت رسمی خویش را برگزار نکرده بود با برگزاری جلسات هماهنگی، نقش موثری در تشکیل و قوام این مجلس ایفا کرد که یکی از نتایج آن تشکیل هیئت رئیسه مجلس با کمترین تنش و اختلاف و نیز اداره مجلس هفتم به عنوان یکی از معتدل ترین مجالس پس از انقلاب است که گفتمان اخلاقی و فرهنگی بر آن حاکم بوده است. لکن انتظار و توقع از فراکسیون و شورای مرکزی آن بیش از اینهاست.
در مجالس و پارلمان هایی که نمایندگان آن منتخب جریان های مختلف سیاسی اند فراکسیون های حزبی یا جبهه ای، نقش اصلی در هماهنگی و جهت دادن آرا نمایندگان در مباحث مختلف دارند. آنچه می توان اذعان داشت کم رنگ شدن نقش هدایتگری فراکسیون اکثریت در تصمیم سازی های اخیر مجلس مخصوصاً در مباحث مهم سیاسی و اقتصادی کشور است.
اختلاف نظرهای جدی در طرح ها و لوایحی نظیر تجمیع انتخابات مجلس و ریاست جمهوری، ساعات کار بانک ها، شرایط داوطلبان نمایندگی مجلس و نیز لوایح و طرح های متمم و اصلاح بودجه و جداول آن و… از این قبیل به شمار می آیند.
اعتقاد بنده این است که شورای مرکزی فراکسیون اکثریت درحالی که می بایست دربرگیرنده تمامی سلایق درون جبهه اصولگرایی باشد، باید از چنان نقش و جایگاهی نیز در بین اعضای فراکسیون برخوردار باشد که در مباحث مهم سیاسی و اقتصادی شاخص تعیین جهت اکثریت مجلس تلقی گردد و این لازمه حرکت سیاسی در یک پارلمان و مجلس قانون گذاری است و خود مستلزم برخورداری از مباحث و بررسی کارشناسانه تصمیم های سیاسی و اقتصادی مهم مجلس در این شوراست. امید است در دوره آینده چنین باشد.

تعریف متفاوت از نخبگان
روزنامه کارگزاران با عنوان: رئیس جمهور و نخبگان نوشته است:
آقای احمدی نژاد پریشب در گفت وگوی تلویزیونی خود به پرسش های متعددی درباره سیاست، اقتصاد و سیاست خارجی پاسخ داد.
چارچوب کلی پاسخ ها این بود که دولت کنونی در همه زمینه ها از دولت های پیشین موفق تر عمل کرده و جهت گیری کارش رفاه عمومی بوده است. یکی از پاسخ های بخش سیاسی این گفت وگو این بود که احمدی نژاد گفت من خودم نخبه هستم و با نخبگان در تماس هستم. آن گونه که از این گفته رئیس جمهور مستفاد می شود تعریف ایشان از نخبگان با تعاریف رایج در جهان تفاوت دارد. تعریف رایج از نخبگان اشاره به قشرهای فکرساز و برنامه ریز دارد. این دو پدیده بسیار فراتر از دانایی های فردی هستند و تنها در قالب جریان های فکری، موسسات فکرساز (think tank) احزاب سیاسی، سازمان های غیردولتی، دانشگاه ها، انجمن های فرهنگی و هنری، بنیادهای اجتماعی و نظایر اینها تجلی می یابند.
حال آنکه تعریف آقای رئیس جمهور از نخبگان اشاره به اطرافیان درس خوانده و در بهترین شکل دانشگاهیان مرتبط با دولت و خانواده ایشان دارد. شاید همین تفاوت دیدگاه درباره نخبگان باعث شده است که آقای احمدی نژاد در تحلیل گرانی ها به قیمت اجناس در محله خود (نارمک در شهر تهران) و درباره سنجش محبوبیت جهانی خود به کف زدن مردم نیکاراگوا حین سخنرانی ایشان و برای سنجش مقبولیت برنامه های دولت به تجمعات مردم در سفرهای استانی استناد می کنند و باز همین شکل نگاه به پدیده نخبگان است که دولت را بر آن می دارد مدام از احزاب و گروه ها برائت بجوید و خود را خالق محبوبیت درون زاد معرفی کند. این برداشت ابتدایی از مقوله دانشوری و نخبگی باعث شده است که حلقه ارتباط و مشاورت دولت به گروه های کوچک حامیان محدود شود و از درخت تناور جمهوری اسلامی فقط دورترین شاخه های آن به جای پای دولت تبدیل شود و کنده تناور نظام سیاسی و شاخه های تنومند آن از دایره مشورت خارج و به حاشیه رانده شوند.
دست آخر اینکه در عرصه سیاست ورزی، دانایی های نظری تنها وجهی از توانایی های نخبگان است و وجه دیگر ـ بلکه وجه اساسی آن ـ آموختگی در کار یا همان تجربه است. وقتی که طبق برداشت محدود از پدیده نخبگی، مدیریت های کلان کشور به درس خواندگان ناکارآزموده سپرده می شود، این عمل مصداق این مطایبه زنده یاد حمید عنایت است که در مقدمه کتاب سیاست ارسطو نوشت؛ اگر کسی این کتاب را می خواند تا با آن سیاستمدار شود، خود را به زحمت انداخته و وقت به باد داده است. زیرا سیاست دانی با سیاست ورزی تفاوت دارد.

ایجاد چالش های جدید می کند
روزنامه جمهوری اسلامی در تحلیل سیاسی هفته خود در مورد فعالیت های هسته ای ایران نوشته است:
موضوع فعالیت های هسته ای ایران در این هفته نیز همچنان در دایره توجهات و تحرکات محافل سیاسی و تبلیغاتی غرب و بویژه آمریکا قرار داشت. آمریکائیها که این پرونده را به عنوان محملی برای فشار سیاسی به ایران و ایجاد ترمز در روند رو به گسترش نفوذ انقلاب اسلامی در منطقه و جهان مطمع نظر قرار داده اند هفته جاری اروپائیها را در قالب وزرای خارجه کشورهای اتحادیه اروپا تحریک به صدور بیانیه ای برای اجرایی کردن تحریم های مورد نظر در قطعنامه شورای امنیت علیه ایران کردند.
متاسفانه روند سه ساله فعل و انفعالات و مذاکرات هسته ای ما با اروپائیها نشان می دهد که طرف اروپایی اعتقادی به اتخاذ مواضع مستقل معقول و مبتنی بر حقوق قانونی کشور ما نداشته و براساس ساز و کارهای آمریکایی عمل می کند. اینکه اتحادیه اروپا قطعنامه غیرحقوقی ۱۷٣۷ شورای امنیت را مبنای برخی تصمیم گیریهای غیرمنطقی خود قرار دهد بی شک بیانگر نفوذ سیاستهای تحمیلی کاخ سفید بر پایتختهای کشورهای اروپایی است.
برای ملت ایران هرگز قبول نیست درحالیکه اروپائیها برنامه های توسعه خود را براساس برخورداری بیشتر از نیروگاههای اتمی قرار داده اند از جمهوری اسلامی ایران بخواهند پیشرفتهای بومی جوانان و اندیشمندان ایرانی را که در خدمت رفاه ایرانیان قرار دارد نادیده بگیرند و به فشارهای آمریکا تن بدهند. طبعا اروپائیها باید عواقب پیروی از سیاستهای یکجانبه گرایانه آمریکا را که تاکنون راه به جایی نبرده و از این پس هم فقط می تواند تنظیم مناسبات ایران با کشورهای اروپایی را بهم بزند برعهده بگیرند از این رو باید تا زمان باقیست از سیاستهای اقماری آمریکا فاصله گرفته و بر حقوق و وظایف مندرج در مقررات و پادمان های آژانس بین المللی انرژی اتمی احترام بگذارند.
قطعا این بیانیه اتحادیه اروپا از جانب ایران به مثابه محدود کردن سازو کارهای دیپلماتیک و مسدود نمودن راه گفتگوهای سازنده تلقی خواهد شد که بر منافع متقابل طرفین تاثیرگذار بوده و چالش های جدیدی را ایجاد خواهد نمود.

منیع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی