گزارش مراسم
بزرگداشت زنده یاد "مهندس حبیب‌الله صمیمی"



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ٨ بهمن ۱٣٨۵ -  ۲٨ ژانويه ۲۰۰۷


مهندس حبیب‌الله صمیمی از پایه‌گذاران نخستین واحد پتروشیمی در ایران (کارخانه پتروشیمی شیراز سال ۱٣۴۱) و فارغ‌التحصیل یکمین دوره‌ی دانشکده نفت آبادان بود. وی که در زمان شرکت نفت ایران و انگلیس در پالایشگاه آبادان اشتغال داشت، به‌طور دائم با مدیران انگلیسی خود دچار چالش می‌شد و همین موضوع باعث تعمیق ایستادگی‌اش در برابر سلطه‌ی اجنبی و استبداد شده بود. پس از ملی شدن صنعت نفت، او به اتفاق دوست دیرینه‌اش جناب آقای مهندس نورالله باستانی (که عمرش دراز باد) و تعدادی از متخصصین صنعت نفت به همراهی با هیأت خلع‌ید در آبادان پرداخت. خصوصیات زنده‌یاد صمیمی و نیز همسرش که ریاضیات و ادبیات را ۶۰ سال پیش همزمان در دبیرستان‌های اهواز تدریس می‌کرد، بیش‌ترین تأثیر را بر تربیت سه فرزندانشان داشت. حبیب‌الله صمیمی بارها هنگام ملاقات با فرزندانش در زندان قصر رژیم سابق و نیز زندان اوین رژیم فعلی، به‌علت ایستادگی در مقابل زورگویی زندانبانان با فشار و توهین مواجه می‌شد و یک‌بار نیز به‌علت عدم تبعیت از دستورات بازجو منوچهری در کمیته مشترک ضد خرابکاری زمان شاه یک روز را به اتفاق همسرش در سلول کمیته گذراند. در همان زمان وی مدیری شناخته شده در صنعت نفت و پتروشیمی بود که به‌علت خدمات ارزنده فنی و نیز سلامت مثال زدنی مالی بارها از طرف شرکت ملی نفت ایران مورد تقدیر واقع شده بود.
در مجلس ترحیم مرحوم صمیمی که در تالار فرمانیه برگزار شد تعدادی از شخصیت‌های قدیمی صنعت نفت، جمعی از خوزستانی‌های مقیم تهران، عده‌ای از مدیران صنعت، برخی شخصیت‌های سیاسی و اجرایی از جمله عباس امیرانتظام، لطف‌الله میثمی، فرامرز بیانی، حسین مقیمی، شمس‌الدین وهابی، سیدکاظم بجنوردی، عبدالله طالبی، سیاوش سمیعی، جعفر اسلامی، بهنام ایثاری و علیرضا ثقفی، عده‌ای از فعالان ملی‌مذهبی از جمله عزت‌الله سحابی، حبیب‌الله پیمان، سعید مدنی، محمد بسته‌نگار، حسین رفیعی، مجید تولّایی، محمود عمرانی، مرتضی کاظمیان، محمد بهزادی، سعید درودی و سعید رشتیان، نفراتی از نهضت آزادی ایران از جمله ابراهیم یزدی، محمد توسلی، حسین بنی‌اسدی، هاشم صباغیان و اکبر صابری، برخی شخصیت‌های اصلاح‌طلب از جمله سعید حجاریان، مصطفی معین، هاشم آقاجری، محسن کدیور، محسن آرمین، محمدجواد مظفر، هادی خانیکی، احمد میدری، اصغر نوروزی، صادق نوروزی و خسرو تهرانی، بعضی از فعالان کانون زندانیان سیاسی از جمله محمدرضا علی‌حسینی، رضا سیدزاده، حسین طوسی، سید کاظم اکرمی، محمد میلانی، محمد شهرستانکی، علی ختنی‌فر، محمود رضویان، محمد فیاض‌بخش، رضا جعفری، احمد حاتمی‌یزد، عباس آزادانی، کمال گنجه‌ای، محمدباقر باقریان‌نژاد، احمدعلی برهانی، احمد فرهودی و محمد رضوی، جمعی از روزنامه‌نگاران از جمله عیسی سحرخیز، علی حکمت، محمدرضا زهدی، رضا تهرانی، علی صالح‌آبادی، بهروز گرانپایه، رضا خجسته‌رحیمی، حسین اکبری و محمد آشور، بعضی از فعالین دانشجویی از جمله سید علی‌اکبر موسوی‌خوئینی، عبدالله مومنی، مهدی امینی‌زاده، سعید حبیبی، هادی کحال‌زاده و شایا شهوق حضور داشتند.
پس از قرائت آیاتی از قرآن توسط سعید الله‌بدشتی، قطعه شعری توسط علیرضا کرمانی دبیر تحریریه ماهنامه توقیف شده‌ی نامه خوانده شد و سپس کیوان صمیمی فرزند مرحوم صمیمی پس از صحبتی کوتاه از مهندس شریفی که در پتروشیمی شیراز با پدر دوست و همکار بودند دعوت کرد تا از مرحله‌ی دوم فعالیت‌های صنعتی در ۴۵ سال قبل نقل کنند.
مهندس شریفی گفت: قبل از این‌که ۴۵ سال پیش با مرحوم مهندس صمیمی در پتروشیمی شیراز همکار شوم، افتخار همکاری با ایشان را در پالایشگاه آبادان داشتم. دو حادثه‌ی سهمگین اعدام فرزند برومندشان، مهندس ساسان صمیمی در رژیم سابق و همچنین اعدام پسر مهربان دیگر‌شان مهندس کامران صمیمی در این نظام را مرحوم صمیمی و همسر داغدیده‌اش همچون کوه‌های استوار تحمل کردند. من مطمئن هستم که ایشان اکنون در راحتی و شادی به‌سر می‌برند زیرا آنان که در زندگی رنج بسیار برده‌اند، به‌خصوص که این رنج‌ها برای سعادت مردم باشد، قطعاً آمرزیده از زندان خاکی رها می‌شوند. پس از بیانات نوستالژیک استاد ارجمند مهندس سید علاءالدین شریفی، به‌علت یک تقارن زیبا کیوان صمیمی از دوستان دو برادر شهیدش دعوت به ذکر خاطره کرد؛ این تقارن عبارت است از فوت پدر در ٣ بهمن، اعدام ساسان صمیمی در ۴ بهمن (سال ۱٣۵۴) و اعدام کامران صمیمی در ۵ بهمن (سال ۱٣۶۱).
به همین مناسبت دکتر هادی خانیکی مشاور مطبوعاتی رئیس جمهور سابق به نقل خاطراتی از هم زندانی سابقش مرحوم ساسان صمیمی بهبهانی پرداخت. خانیکی با برشمردن شخصیت موثر مرحوم صمیمی در صنعت نفت و پتروشیمی، اشاره کرد که دکتر اقبال مدیرعامل شرکت نفت در رژیم سابق به‌خاطر خدمات طولانی و ارزنده‌ی مهندس حبیب‌الله صمیمی به صنعت نفت، درخواست رهایی ساسان صمیمی از اعدام را از شاه کرد. شاه نیز به‌شرط درخواست شفاهی عفو توسط این عضو سازمان مجاهدین خلق، با این امر موافقت کرد. اما ساسان نیز همانند سایر چریک‌هایی که با خدا و خلق پیمان بسته بودند با اتکاء به آموزه‌های ضد استبدادی که از پدر فرا گرفته بود سر به‌داری را انتخاب کرد.
پس از تأکید خانیکی بر حالات عرفانی و نیز عقلانیت نقاد ساسان که حتی در ماه‌های آخر عمر، خویش را نیز زیر تیغ نقد برده بود، نوبت به علیرضا ثقفی از فعالان جنبش چپ و سردبیر نشریه راه آینده شد. ثقفی به بیان خاطراتی از کامران صمیمی در زندان اوین سال ۶۱ و روزهای قبل از اعدام وی پرداخت. او گفت کامران با سابقه‌ی ۱۲ سال تحصیل، کار صنعتی و فعالیت سیاسی در آمریکا علاوه بر پختگی فکری از عواطف عمیق انسانی برخوردار بود و در میان فعالین کنفدراسیون دانشجویی کالیفرنیا محبوبیت ویژه‌ای داشت. وی با حفظ نگرش مارکسیستی‌اش، برای همراهی با انقلاب به ایران آمد و پس از پیروزی انقلاب ۵۷ نیز مدت‌ها در خط مقدم جبهه‌های جنگ از کشورش دفاع کرد تا این‌که به‌خاطر اعتقاداتش از جبهه اخراج شد.
نفر دیگری که توسط کیوان صمیمی برای ذکر خاطره به پشت میکروفون فراخوانده شد، شادی دانا پرستار مرحوم صمیمی و همسرشان بود. وی گفت ایشان می‌گفتند خداوند به من سه پسر داده و من همیشه دوست داشتم دختری هم داشته باشم و اکنون در این سال‌ها خدا تو را به من داده است. پدر جون استثنایی بود و مادر جون هم که ۴ سال است سکته مغزی کرده‌اند خیلی ایشان را دوست دارد و ما گفته‌ایم پدر جون الان بیمارستان هستند. این دو مثل لیلی و مجنون بودند و خیلی به هم وابسته بودند.
مهندس محمدرضا کاشانی هم‌دانشکده‌ای دیگر مرحوم ساسان صمیمی بود که به حالات خاص معنوی و عرفانی آن شهید اشاره کرد و با تأکید بر ارزش والای آزادی، به جایگاه ویژه این ارزش در باور سالم مذهبی و دینی پرداخت. آخرین هم‌کلاسی مرحوم کامران صمیمی که توجه شرکت کنندگان در این مراسم متفاوت را به خود جلب کرد هما امام بود که دوران دبستان و بخشی از دبیرستان را در آبادان با هم گذرانده بودند. وی گفت علیرغم اینکه کامران پس از رفتن به آمریکا سیاسی شده و راه مبارزه با رژیم استبدادی شاه را در پیش گرفته بود ولی در سفرهایی که بعضاً به ایران می‌آمد سرشار از محبت به همه از جمله کسانی بود که نظراتی مخالف نظر او را داشتند. او تا سال ۶۱ به اتفاق همفکرانش نشریه حقیقت را منتشر می‌کرد و به کار نظامی علیه این حکومت اعتقاد نداشت. خانم امام در پایان گفت من فردی سیاسی نیستم ولی نمی‌دانم چرا کسانی به‌خود اجازه می‌دهند یک انسان دگراندیش را از حق حیات محروم کنند.
سپس محمدامین صمیمی بهبهانی نوه‌ی مرحوم حبیب‌الله به تشریح انس همیشگی پدر بزرگ با قرآن و تفکر پرداخت و گفت: پدر‌جون علاوه بر تأمل طولانی در قرآن پس از هر نمازشان، مطالعات عرفانی منظمی هم داشتند و کتابچه‌های کوچکی از ایشان به یادگار مانده است که منتخب اشعار و نکته‌های نغز معنوی را در آن‌ها یادداشت کرده و دائم مرور می‌کردند. محمدامین که ۲۵ سال پیش نامش توسط پدر بزرگ انتخاب شده بود به استمرار مطالعات علمی پدرجون در مهندسی شیمی اشاره کرد و گفت آخرین کتابی که ایشان تهیه کردند یک دایره المعارف علمی به زبان انگلیسی بود و نیز گاهی کتاب خودآموز زبان فرانسه را مرور می‌کردند زیرا پدر بزرگ سال‌های ۱٣۴۰ تا ۴۴ در پتروشیمی شیراز با مهندسین فرانسوی همکاری داشتند.
در پایان این گردهمایی که علاوه بر مجلس پُرسه‌ی مرحوم مهندس حبیب‌الله صمیمی بهبهانی مجلس سالگرد دو فرزند شهیدش نیز بود، دکتر حبیب‌الله پیمان به ایراد سخنرانی پیرامون جاودانگی و حیات خلّاق پرداخت.
حبیب‌الله پیمان با اشاره به زندگی پس از مرگ، به عنوان مهم‌ترین دلخوشی که مذهب سنتی به انسان می‌دهد، این پرسش را مطرح کرد: "اگر پایان هر انسان آرمان‌گرایی که به‌دنبال تحقق ارزش‌هایی چون عدالت و آزادی است، مرگ باشد و انسان تحقق آرمان را در زندگی خود به چشم نبیند، آیا با تراژدی هولناکی روبه‌رو نمی‌شود؟
دکتر پیمان ادامه داد: "هزاران سال است که انسان در راه آرمان‌هایی چون عدالت و آزادی، هزینه داده است و هنوز هم نابرابری و ظلم وجود دارد. این امر روح انسان را از درون می‌خورد. در برابر این نکته، هرکس می‌تواند این پرسش را مطرح کند که اگر من نیز به‌دنبال این ارزش‌ها بروم و زندگی خود را وقف آرمان کنم، چه دلیلی وجود دارد که وضع بهتری اتفاق بیافتد؟"
ایشان همچنین این پرسش را مطرح کردند: "هیچ کس تجربه‌ی مرگ را نداشته است و به همین دلیل، از درستی وعده‌های رهبران و پیامبران راستین و دروغین نمی‌توان آگاه شد."
وی ادامه داد: "ملاک راست و دروغ بودن وعده‌ها چیست‌ و انسان چه‌گونه می‌تواند وعده‌ی راست و دروغ را از هم تشخیص دهد؟ انسان‌ها چون تشنه‌ی عدالت و آزادی هستند، به راحتی فریب وعده‌های دروغین را می‌خورند."
آقای پیمان در ادامه‌ی پرسشی که مطرح کرده بود، گفت: "وعده‌ی نسیه وجود ندارد. هر کار مثبتی واکنش و بازدهی دارد و اگر کار مثبتی انجام دهیم، بدون واسطه در وجود انسان چیزی زاده می‌شود؛ مانند مادری که بچه را در وجود خود حس می‌کند. اگر یک عمل، چنین احساسی را در وجود انسان ایجاد نکند، آن عمل زایا نیست."
وی ادامه داد: "خداوند مرگ را یک بار نمی‌داند؛ مرگ و زندگی پیوسته در همین جهان تکرار می‌شوند و در میان مردم زندگان و مردگان وجود دارند."
دکتر پیمان در پایان افزود: "هیچ نظام سیاسی و اجتماعی وجود ندارد که پایانی نداشته باشد؛ همه قبل از قیامت نابود می‌شوند یا با غذاب دردناکی مواجه می‌شوند. آن‌ها که نابود می‌شوند، کهنه و فرسوده شده‌اند و آن‌هایی که نمی‌خواهند با کنار رفتن نابود شوند، با واکنش قربانیان خود مواجه شده و با عذاب و سختی از میان می‌روند؛ مگر آن‌که قدرت و استعداد زایندگی، تولید و نوکردن خودر ا متناسب با نیازهای دوران داشته باشند."