از : روزبه صالحی
عنوان : گمان کنی که خود دانی و حسن روحانی، ارباب وعدهها و تابان نداند؟
آقای محققی! شما که مدتها بود که خود را از توفان بلا و رویدادهای سیاسی دور کرده و در خلوت خود ادبیات می خواندی تا بتوانی دیده ها و شنیده ها را بشکل خاطرات تحریر کنی. در این راه فارغ از چپ و مردم خود را سرگرم خاطره نویسی تاریخ کرده و از دیگ جادوئی مادران و دیگران ایزاری می ساختی تا کالبد ادبی سیاسی را بنیاد کنی. اما نمی دانم و مثل خواننده علی خوی معتقد نیستم که انچه تا حالا از شما دیده ایم لم دادن به مبل خانه و خاطرات نویسی یوده اید. اما حکم تو در مورد رفیق شفیق و زحمتکش فکری بی ادعا به گونه ای است که قصد داری و در اینجا به گونه ای می خواهی وانمود کنی که به همه چیز در ایران اشراف دارید. خیر گمان نبر که در صورت گمان بری به ابتدای خط بازمی گردی. شما نوشته ای :" از آن جائی که مورد خطاب فواد عزیز دوستان اکثریتی است که خواهان مشارکت در انتخابات وسیاست کردن هستند وتاکید بر این که چرا نباید دراین میدان فعال بود!به عنوان کسی که تاکید بر مشارکت دارم ! حداقل برای روش شدن خود سوال می کنم آیا شما به عنوان یک فرد سیاسی نه کسی که (سیاست میکند )فرقی بین روحانی وتیم او با رئیسی وتیم او نمی بینید". فرد سیاسی اسم خاصی است که همه شمول است. فرد سیاسی می تواند سیاست ورز باشد و سیاستمدار نیز. پس اطلاق فرد سیاسی به رفیق تابان از منزلت سیاسی وی کم نمی کند بلکه شما باید بازخوانی واوه های علوم اجتماعی را شروع کنی تا در آغاز راه ورود از عرصه ادبی به وادی سیاسی مرتکب خطا نشوی. آقای محققی! نوشته ای :" درکی که من از چپ دارم این است که واقع بین است ومسلما فرق بین دولت خاتمی ودولت احمدی نژادی را به خوبی می داند واز طرفی از نظر فواد واین دید هیچ فرقی بین هیچکدام از این ها نیست ! در هر حالت هر دو باید افشا شوند . این امر تازه ای نیست ونگاه این دوستان این است." آقای محققی تازه وارد به عرصه کنشگری سیاسی آگاه باش که چگونه قضاوت ذهنی می کنی. تو فرق دو انسان سیاستمدار خواه جمهوری اسلامی-احمدی نژاد یا خاتمی و روحانی - را متوجه می شوی ولی رفیق تابان با همه تجارب و دانش سیاسی نه! شما از کجا به این نتیجه رسیده ای. درکی که تو از چپ داری چیست و چه مدلی را طالبی. چپ دمکراتی؟ چپ سوسیالیستی هستی؟ چپ لیبرال ؟ کدام یک هستی؟ قطعا اگر آقای تابان اگر علم دامپروری فرآورده های لبنی را نداند ولی فرق بین دوغ و دوشاب را از تو و من بهتر می داند و سریعتر می شناسد. اما دخیل بستن بر جناحی در چالش با جناح دیگر را توصیه نمی کند. شما برای شناخت حال و روزت به انوری شاعر گرفتار شده ای و حکمش در دوران سلطان سنجر. تو نیز چون انوری که در مرو بود در اینجا حکم داده ای . انوری ادیب یکباره منجم گری به سرش زد و تعبیری کرد که میسر نشد و ناچار از شرم به بلخ گریخت وبه علم نجوم ادامه داد تا اینکه بلخیان پی بردند و فهمیدند و بر او شوریدند. کار به دیوان کشید. لیکن انوری به جای آن که اشتباه خود را بپذیرد، قصیدهای سرود و گناه را بر گردن ماه و ستارهها انداخت! با این مطلع؛
ای مسلمانان! فغان از دور چرخ چنبری
وز نفاق تیر و جبر ماه و کید مشتری!
۷۹۵۰۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹۶
|