انتصاب ریاست جمهوری اسلامی میدانیست برای تصفیه حسابهای سران رژیم! - رحمت فاتحی


اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۶ -  ۱۵ می ۲۰۱۷


قرار است جمهوری اسلامی در روز ٢٩ اردیبهشت یعنی کمتر از یک هفته دیگر کارنوال و مضحکه ایی به نام انتصاب ریاست جمهوری را برگزار کنند و از بین ٦ نفر از قاتلین و جنایتکارانی که قبلا صلاحیت خود را از جانیان دیگری از جمله خامنه ای و شورای نگهبان گرفته اند از صندوقهای رای بیرون بیاورند. در جامعه ایی که در آن آزادی انتخاب که یکی از ابتدایی ترین شروط هر انتخاباتی است، وجود ندارد به کار گرفتن کلمه انتخابات نه تنها نادرست بلکه ابهام پراکنی و دروغی نفرت انگیز است. این جانیان و دلقکهای اسلامی نه تنها صلاحیت قرار گرفتن در این پست را ندارند بلکه می بایست آنها را در یک دادگاه صالحه بین المللی به جرم جنایت و نسل کشی محاکمه و مجازات کرد تا بقیه عمرشان را در زندان سپری می کردند.
جمهوری اسلامی در سه چهار دهه ی اخیر با راه انداختن مضحکه هایی بنام "انتخابات" ریاست جمهوری و مجلس در به بازی گرفتن مردم، جامعه و حتی اپوزیسیون تبحر پیدا کرده است. آنها یاد گرفته اند با شیادی، دروغ و به گرو گرفتن نان و شغل و کار آحاد آن جامعه علاوه بر دار و دسته های مزدور خود، بخشی از مردم متوهم را به شرکت دراین کارنوالها بکشانند.
مردم در انتصاب های جمهوری اسلامی هیچ نقشی ندارند و قرار نیست این نوع شوهای مشمئز کننده، منشا هیچ نوع تغییری به نفع مردم ایران و بخصوص طبقه کارگر باشد. بلکه هدف از این شوها برای ج. ا از یک طرف تسویه حساب سران رژیم و بقیه نمایندگان سرمایه داری در حکومت، تغییر در آرایش نمایندگان حکومت و تقسیم قدرت در بین همان جنایتکاران سابق و جدید است. از طرف دیگر با شیادی، دروغ و تهدید و ارعاب و با به گرو گرفتن نان و شغل انسانها، تلاش میکنند که با کشاندن مردم به پای صندوق رای برای یک دوره دیگر و ادامه حکومتشان عمر بخرند و با این کار مشروعیت خود را برای تداوم سرکوب، اعدام، شکنجه و تحمیل فقر و بیکاری را از صندوقها بیرون بکشند و در بازار دمکراسی جهانی آن را به افکار عمومی جهان بفروشند.
اگر به تبلیغات انتخاباتی این جانیان نگاهی بیاندازید به روشنی اهدافی را که دنبال میکنند، میشود مشاهده کرد. در کشورهای غربی در پروسه انتخابات، احزابی که خود را برای انتخاب شدن کاندید میکنند به دروغ هم باشد، برای کسب آرا مردم، تبلیغاتشان حول کاهش ساعت کار، بیمه بیکاری، بالا بردن استاندارد زندگی، کار یابی، مسکن و هزار و یک مسئله دیگر که مستقیما به زندگی روزانه مردم ربط دارد، میباشد. هر چند در بیشتر موارد این سیاستمداران "دمکراسی خواه" روز بعد از انتخابشان زیر همه قول و قرارهایشان میزنند و این فلسفه سیستم سرمایه داری است که به دورغ و ریا متکی است. اگر به تبلیغات انتخاباتی این جانیان نگاهی بیاندازید متوجه میشوید که آنها اهداف دیگری را دنبال میکنند. هدف تبڵیغات این جانیان هم چنان که گفتم تصفیه حساب با همدیگر، سهم خواهی بیشتر و حفظ نظام و اساسا پرداختن به مسائل امنیتی است. این قاتلان اگر به دروغ هم باشد کسی از هیچ کدامشان نمی شنود که بگوید، زندانیان سیاسی را آزاد میکنیم، برابری زن و مرد را تامین میکنیم، اعدام و شکنجه را لغو می کنیم، عاملان اختلاس و دزدی و جنایت را محاکمه و پولهایی را که دزدیده اند را به مردم باز می گردانیم، امنیت شغلی را بالا می بریم، بیکاری را ریشه کن می کنیم، بیمه بیکاری را برای همه آحاد جامعه تامین می کنیم، حق تشکل و سازمان و آزادی بی قید و بند سیاسی در جامعه را تضمین می کنیم و قاتلان و هیئت های مرگ را محاکمه می کنیم و آنها را به دادگاه می کشانیم وهزاران موضوع دیگری که به سرنوشت مردم آن جامعه مربوط می شود و این جانیان با زور از مردم گرفته اند، هچ کدام از وعده ها را نمی شنوید.
مناظره تلویزیونی این جنایتکاران پر از دروغ، ریا و پشت پا گرفتن از همدیگر است و مملو از آمارهای غلط که این احمق ها حتی بخود زحمت نمی دهند بروند کمی مطالعه کنند و دارند حماقتی را که سالهای سال در زیر عمامه شان با خود حمل می کنند به نمایش می گذارند. روحانی شیاد و فریب کار برای از صحنه بدر کردن رقبای خود شکر می شکند و می فرماید اینها همانهایی هستند که قرار بود پیاده روها را هم جنسیتی کنند و پیاده رو زن و مرد در خیابان را جدا کنند و یا می فرماید که اینها همانهایی هستند که فقط دنبال اعدام و کشتن مردم هستند و خطاب به قالیباف می گوید: که قصد "لوله کردن دانشجویان در دو ساعت" را داشته است.
روحانی همانند بقیه کاندیداهای انتصابی، حافظه مردم را دست کم می گیرد و فکر می کند مردم فراموش کرده اند که او به عنوان یکی از دست پروردگان خمینی جنایتکار در تمام این سالها عضو ارشد شورای امنیت بوده است. روحانی همان فردی است که پافشاری کرد و افتخار این را داشته است که مخالفین سیاسی را در نماز جمعه در ملا عام اعدام نمایند. ایشان یکی از پایه گذاران جمهوری جنایت و کشتار اسلامی است که همراه با بقیه همپالگی هایش در چهار دهه اخیر بانی و عامل اصلی اعدام، کشتارهای دسته جمعی، فقر، فساد و تباهی در آن جامعه بوده است. نه جنابان خودتانید، این دروغها را کسی از شما نمی خرد. دو ساعت به مردم اجازه دهید و شمشیر هایتان را غلاف کنید، بعد می فهمید که این مردم ستم دیده چه بلایی سرتان خواهند آورد و تکلیف شماها و انتصاباتتان را روشن می کنند. بی دلیل نیست که بحث اصلی شماها هم در این مضحکه ها بیشتر امنیتی و متکی به مرعوب کردن مردم است. اگر مردم قدرت انتخاب را پیدا کنند، اولین کارشان کنار گذاشتن و سرنگونی شماها و کل سیستمتان است چون پیش شرط رسیدن مردم به آزادی انتخاب و سعادت از این راه می گذرد.
جمهوری اسلام برای داغ کردن انتصاباتشان، تمامی ترفندها و ابزارهای تحمیق و سرکوبش را بکار می گیرد تا مردم را به پای صندقها بکشاند. در این میان بخش زیادی از اپوزیسیون راست و چپ هم آگاهانه یا نا آگاهانه در گرد و خاک و جنجالی که ج.ا به پا می کند برای انتصاب و به پای صندوق آوردن مردم بی تاثیر نیستند و در واقع آنها را به بازی می گیرد. در فاصله ایی که کمپین این مضحکه از طرف رژیم اعلام می شود، اپوزیسیون هم پا به پای رژیم تحت عنوان مشروط شرکت کردن، تحریم، نه گفتن و یا تحت عنون " این مضحکه را به "سکوئی یک خیزش انقلابی یا به فرصتی برای قدرتمند کردن جبنش سرنگونی" به بخشی از به بازی گرفتن و بازار گرمی از طرف رژیم تبدیل می شوند.
نباید از احزاب راست و اپوزسیون درون رژیم از جمله حزب توده، اکثریت، اصلاح طلبان و غیره گله مند بود. زیرا آنها مشکلی با این سیستم و ج.ا اسلامی ندارند و فقط خواهان آن هستند که از این خان یغما چیزی هم به آنها برسد. در نتیجه گله و اعتراض آنها در همان چهار چوب گله روحانی و موسوی است و ربطی به منافع کارگر و مردم زحمتکش ندارد. مشکل اصلی احزاب چپی هستند که خود را سرنگونی طلب و خواهان برقراری جامعه سوسیالیستی معرفی می کنند. متاسفانه این احزاب هم درهمان خیمه شب بازی که چهار چوب قواعد آن را جمهوری اسلامی تعیین میکند بازی میکنند. استدلال آنها این است که در مدت زمان انتخابات فضای سیاسی و بازی فراهم می شود که باید به نفع سرنگونی از آن استفاده کرد و در این رابطه آدرسی که به ما می دهند نگرانی خامنه ای و سران رژیم است که مرتب به نیروهای امنیتی تذکر می دهند که مواظب اوضاع باشند و یا جنش سبز سال ٨٨ را به ما یاداوری می کنند. ج. ا بعضا برای این که بتواند مردم را هر چه بیشتر به پای صندوق انتصابات بکشاند آگاهانه کاندیداهایی را حذف و یا وارد می کند که بحث برانگیزند تا از این طریق برنامه و پلان خود را پیش ببرد. یا موضوعاتی را مطرح میکنند که مسئله مردم هستند.
در این شکی نیست طبقه کارگر و حزب کمونیست ان می تواند و لازم است که از شکافهای منطقه ای و اختلافاتی که بین دولتها و سران آنها بوجود میاید به نفع تقویت جنبش خود و تغییر توازن قوا بیشترین بهره برداری را بکند. هم چنین ضروری است که از اختلافات سران حکومت و جناحهای مختلف سرمایه داری استفاده کرد. هم چنانکه لنین و حزب بلشویک در جریان جنگ اول جهانی و انقلاب اکتبر بارها از اختلافات دولتهای سرمایه داری و طبقه سرمایه دار در شوروی برای تقویت انقلاب استفاده کردند و این امر نقش مهمی در پیروزی انقلاب داشت. ولی برای این که بتوانید از چنین موقعیتهای که پیش میاید استفاده کنید لازم است که ملزومات آن را داشته باشید, در غیر این صورت حزب و مردم را به گوشت دم توپ سرمایه داری تبدیل می کنید و شما حامی جنبشی می شوید که نفعش به جیب ارتجاع و طبقه سرمایه دار می رود. هم چنانکه حزب کمونیست کارگری در سال ٨٨ و در جریان جنبش سبز از همان ابتدا تحت عنوان این که با "موسوی کشتی نمی گیریم" (البته بعدا هم بقیه احزاب چپ در داخل و خارج مدافعین این جنبش شدند) حامی جنبش سبز شدند و ضربات زیادی را به جنبش کمونیستی زدند، در عوض رژیم بیشترین بهره برداری را از جنبش سبز کرد، جامعه را مرعوب، جنبش کارگری و بقیه جنبشهای دیگر را عقب راند و یک دهه ی دیگر برای خود عمر خرید.
در شرایطی که حزب کمونیستی دهها کمیته کمونیستی، هزاران حوزه و محافل کمونیستی همراه با دهها رهبر صاحب نفوذ جنبشهای کارگری، زنان و جوانان در جامعه را با خود همراه داشته باشد. در صورتی که سیاست آن حزب از طرف بخشی ولو محدود در جامعه پذیرفته شده باشد، قطعا باید به نفع تقویت جنبش آزادیخواهی و جنبش سرنگونی از شکافها و اختلاف جناحهای حکومتی بهره بگیرد و به پروسه زودتر و کم دردسرتر سرنگونی کمک کند. در غیر این صورت اگر حزب از این موقعیت برخوردار نباشد و مردم را تشویق کند که از اختلافات جناحی استفاده کنند به عنوان سکویی برای سرنگونی رژیم نه تنها با مردم رو راست نیست بلکه هم چنان که در بالا اشاره کردم آنها را به دم توپ رژیم تبدیل می کند.
متاسفانه در حال حاضر شاهد حزب چپی نیستیم که دارای آن موقعیتی باشد که در بالا به آن اشاره کردم. هر حزبی بهره گرفتن از اختلافات سران و جناحهای حکومت بخشی از پلاتفرمش برای سرنگونی جمهوری اسلامی باشد، نه تنها به گرم کردن مضحکه ی این انتصابات کمک کرده بلکه دارد به مردم دروغ می گوید و باید افشا شود. در صورتی حزب فاقد ان شرایطی که در بالا به اشاره شد نباشد، اگر اختلافات جناحهای رژیم به تظاهرات و صف آرایی نیروهای این جناحها در مقابل هم منجر شود حزب مسئول وظیفه اش این است که مردم را تشویق کند که در این تظاهرتها و شورشهای خیابانی شرکت نکنند و خود را قربانی منافع جناحهای سرکوبگر جمهوری اسلامی نکند.
در هر صورت مشارکت در گرم کردن و بحث پیرامون این شوی مزخرف و مضحکه انتصاب یکی از جانیان برای ریاست جمهوری اسلامی به هر بهانه ای نادرست است و باید از آن پرهیز کرد و هرجا قدرت آن را داشتیم باید صندوقها را بر سر آنها خراب کنیم.