دوازده قطعه برای انتخابات - علی عبدالرضایی

نظرات دیگران
  
    از : ایران ایلخانی.

عنوان : به علی تقوی،پاسخ به دو سوال.
۱-پرسیده اید که آیا من از عبدالرضایی بیشتر سیاست را می فهمم؟
‌من نمی دانم که عبدالرضایی سیاست را چقدر می فهمد،تا به شما بگویم که سیاست را از او بیشتر می فهمم،یانه؛آنچه من از سیاست می فهمم این است که سیاست امر ثابت و واحدی نیست و هر گروه و طبقه و کس و ناکثی برای خودش سیاستی دارد،سیاستی که نهایتا تابع مصلحت و منفعت است.
اینچنین است که سیاست،گاهی مجلس را به توپ می بندد و شاه تعیین می کند،گاهی گارد آوانگارد می گیرد و مشروطه و مشروعه می شود،گاهی چپ و راست و ملی
می شود،گاهی ملت خدا شاه میهن می شود، گاهی کودتا میکند و نخست وزیر تبعید میکند،گاهی وزیر امورخارجه اعدام میکند و روزنامه نگار آش می زند،گاهی پادشاه سرنگون میکند و توی دهن ملت می زند،گاهی امت شهید پرور است،گاهی انقلابی و رادیکال می شود،گاهی کمیته چی و چماقدار و مداح و شکنجه گر و بازجو می شود،
گاهی پشت پرده می گیرد و می زند و در اوین می کشد و در خاوران خاک می کند،گاهی از پس پرده بیرون می آید و آشکارا اعلام می کند که در خیابان می گیرد و می زند و
می کشد و در کهریزک شیشه پپسی و عماله می کنیم،گاهی تبعید میکند و روزنامه نگار و طنز نویس و جامعه شناس و دکتر و استاد و تحلیگر سیاسی و فرهنگی و اجتماعی صادر می کند،گاهی فعال سیاسی می شود و رفیق دزد و شریک قافله،گاهی فعال مدنیِ توبره و آخور،گاهی ملت شریف و فهیم است،گاهی مرتجع و رادیکال، گاهی لیبرال و سکولار،گاهی جمعیت مصلحت اندیش و گاهی فردیت منفعت اندیش...بااینحال آنچه ثابت است و متغیر نیست،بَرنَد معروف فقر و فلاکت مادی و معنوی فرو دستانی است،
«بنام ما و مردم» فرو دستانی که درد و رنج و مصیبتشان،مطاع کسب و کار و بیزینس فراستان است.
اینچنین است که شاملو میگوید:« و ما همچنان دوره می‌کنیم شب را و روز را، هنوز را».
۲-پرسیده اید که آیا من از عبدالرضایی سیاسی تر هستم؟
اگر سیاست عبدالرضایی این است که شما می گوئید،*باید فاش و صریح بگویم:بله من از عبدالرضایی سیاسی تر هستم،چرا که من اعتقادی به سیاست حضور در ایران ندارم،
بخصوص وقتی با استدلال مضحک مقابله با تولید نویسنده دست ساز حکومتی کادو شده باشد؛اگر سیاست حضور عبدالرضایی در ایران مفید و سازنده و خوب است،پس چرا شاهین نجفی سیاست حضور هنرمندان داخل کشور را برنمی تابد و به آنها انگ دریوزگی و کاسه لیسی می زند،آیا این سیاست یک بام و دو هوا نیست،اگر پاسختان مثبت
است،این گاف را چگونه رفع و رجوع و توجیه می کنید؟

*«برای مقابله با تولید نویسنده دست ساز حکومتی باید در ایران حضور داشت و این سیاست اوست»
۷۹۶۶۲ - تاریخ انتشار : ٣۱ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : ایران ایلخانی .

عنوان : به علی تقوی.
درویش را گفتند:بساط ات را جمع کن،زیپش را کشید و دهانش را بست.
استنباط من از کامنت هستریک و هیجانی شما اینست که شعورتان به طرز غم انگیزی دچار شور عبدالرضایی شده است،وگرنه متین و مستند حرف می زدید و خودتان را به کوچه علی چپ نمی زدید.
در هرحال جهت اطلاعتان باید عرض کنم،من مونث هستم و ایران نامی زنانهِ است،حیرتاااا آدم پیگیر آثار عبدالرضایی باشد و در مونث و مذکر بودن نام ایران تشکیک کند؟ واقعا که...! در ضمن من هرگز،برای شاعر جهانی شما تعیین و تکلیف نکردم و به او خط ندادم،بنابراین ادعای شما کاملا بی اساس است و محلی از اعراب ندارد،مصداق مشخصی دارید ارائه دهید.
۷۹۶٣۵ - تاریخ انتشار : ٣۱ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : علی تقوی

عنوان : پاسخ به ایران ایلخانی
بخش اول: خانم یا آقای ایران ایلخانی، علی عبدالرضایی شاعری آزاد است و طبق رأی و توصیه کسی عمل نمی کند تازه هم وارد ادبیات نشده ضمنا از علی عبدالرضایی همه ستایش کرده اند هر منتقد و شاعر معتبری که سری در شعر داشته باشه تاکنون درباره ش اعلام نظر کرده و شاهین نجفی نیز یکی از آنهاست از منتقدان و شاعرانی چون حقوقی و دستغیب و براهنی تا شاعران کلاسیکی مثل منزوی و بهبهانی و ... از بین همنسلانش هم همه در موردش نوشتند، حالا ایتکه شاهین نجفی کتابش را معرفی کرده مشکلش چیست؟
عبدالرضایی با حکومتی و غیرحکومتی زاویه دارد با برخی که در همین سایت اخبار روز مطالبشان منتشر می شود ممکن است زاویه داشته باشد آیا نباید فکرهایش در این سایت منتشر شود؟ معتبرترین مرکز تئوری و نظریه ادبی جهان با او گفتگو می کند بعد شما می خواهید به او یاد دهید کجا کتابش را منتشر کند، ناشری خصوصی که کتابهای مختاری را هم در ایران منتشر می کند کتاب عبدالرضایی را سال ۹۲ منتشر کرد و بلافاصله توسط حکومت از بازار کتاب جمع شد شما این را پیراهن عثمان کرده اید؟
۷۹۶۱۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : علی تقوی

عنوان : پاسخ ایران ایلخانی بخش دوم
عبدالرضایی شانزده سال است که در ایران ممنوع القلم است، اما هنوز هر ساله کتابش را می فرستد برای ناشر ایرانی که منتشر کنند طی این شانزده سال فقط طی سه ماه انتشار آثارش آزاد شد و در همین سه ماه به چاپ سوم رسید و توسط شصت شاعر و منتقد مستقل ایران به عنوان کتاب سال معرفی شد و بعد هم بلافاصله حکومت آن کتاب را از کتابفروشی های ایران جمع کرد مبادا باز شعر هفتاد میدان دار شود. شما چرا برای شاعری جهانی تعیین و تکلیف می کنید که چکار کند؟ آیا از او بیشتر سیاست می فهمید؟ سیاسی‌ترید؟ در ادبیات فارسی کسی را می شناسید که از او مستقل تر باشد و شعر معترض نوشته باشد؟ در شانزده سال حتی اوردن اسم عبدالرضایی در ایران قدغن بود طی سه ماه در سال ۹۲ ناشرش مجوز انتشار گرفت و کتاب چاپ شد و بلافاصله بعد از سه ماه جمع شد حالا مشکل شما چیست؟ من مخاطب پیگیر آثار عبدالرضایی هستم می دانم دو سه نفر دوست دارند او را وارد حاشیه کنند، ضمنا در حال حاضر کتابهای اغلب شاعران معروف تبعیدی در ایران منتشر می شود جز همین عبدالرضایی و دو نفر دیگر، ضمنا عبدالرضایی در مصاحبه هاش بارها اعلام کرده برای مقابله با تولید نویسنده دست ساز حکومتی باید در ایران حضور داشت و این سیاست اوست ، شما با یک اسم مستعار می‌خواهید به یکی از بنیانگذاران شعر هفتاد خط بدهید؟
۷۹۶۱۰ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : ایران ایلخانی.

عنوان : به مصطفا جعفری،چهار نکته ناگفته...
نکته اول.
نگاهی دوباره به آنچه گذشت.
آخرین بخش از سریال آخر،دوازده قطعه برای انتخابات،که رونمایی شد،شبنم ابراهیمی کامنتی دوخطی نوشت با عنوان خشونت.
احمد میرزا نیز اعتراضش را با عنوان:سرگردان،در"وادی حیرت" به ثبت رساند.
کامنت امیر ایرانی که رسما خودزنیِ بود با عنوان سریال نویسی که ...
نوبت به شما که رسید،نگران امیر ایرانی شدید و حسب معمول جنگ کاملا مغلوبه شد و حکایت بجایی کشید که نباید.
نکته دوم.
من تا قبل از خواندن یادداشت پنج قسمتی سریال آخر،هیچ شناختی نسبت به علی عبدالرضایی نداشتم،فقط سال ۹۳ بود که نامش را از دهان شاهین نجفیِ شنیدم که به حکم دارالخلافه مشرکین محکوم به مرگ شده بود،شاهین داشت کتاب«مادرد» را تبلیغ
میکرد:««مادرد»را آنقدر در ایران بخرید تا تمام شود»برای من هضمش هنوزم مشکل است که چگونه وزارت ارشاد به کتابی مجوز چاپ و پخش داده که نویسنده اش با نظام گارد و زاویه دارد و مبلغش کسی است که در پناه پلیس این سو و آنسو می رود.با خواندن یادداشتهای مربوط به انتصابات با طرز تفکر عبدالرضایی آشنا شدم و بیزار،تفکر و دیدگاه عبدالرضایی،در بهترین حالت کالای کهنه و مستعملی ایست در قابیِ نو؛بااینحال به نظر من، بود چنین تفکر و دیدگاهیِ،بِهَز نبودش است،تفکر و دیدگاه عبدالرضایی برای نسل جوانِ کم خواندهِ کمیت دارد و برای پیران زمینگیر شده ای مثل من،کیفیت ندارد،تفکر و دیدگاه عبدالرضایی شبیه آن جوک بی جایی است که شاهین نجفی می گوید:«من قاطی خلقی ام که فقیر و آس و پاسِ»اصلا بذار راحتت کنم،تفکر و دیدگاه عبدالرضایی مصداق عینی همان چیزی که خودش تحت عنوان غلط مصطلع نوشته است* «بسیاری از یادداشتها و مقالات را که می خوانی،یک کاره می بینی نویسنده طی تک سطری از گوشه ی اصفهان پریده توی ماهور و غلت خوردهِ وسطِ دشتی و در گوشه ی ابوعطا چنان شورش را در آوردهِ که آدم را گرفتار زهر عقرب می کند و در می مانی از اینکه آب چطور اینهمه سربالا رفته که قورباغه با چنین اعتماد به نفسی دهن گشادی کرده و در بیاتِ اصفهان الویس پریسلی خوانده آن هم با تیترِ درشت*!»
نکته سوم.
شما به درستی مدعی شده اید که عبدالرضایی اینچنین است و آن چنان است و تند و تیز و بحرانی و انتقادی می نویسد و مهاجمی است که بی دلیل حمله نمی کند،«مگر کسی بی دلیل حمله می کند؟!»نتیجه گرفته اید که درست نیست به چنین آدمِ بنامی که ۵۰ سال دارد،نباید پند داد و غیر وذالک...
من با کلیت آنچه که شما و علیرضا عبدالرضایی عنوان کرده اید،مشکلی ندارم و دربسته و سربسته نظراتتان را می پذیرم،ولی خلط مبحث و وسط دعوا نرخ تعیین کردن و بی ربط ‌و کلی سخن گفتنتان برایم نه تنها قابل پذیرش نیست،بلکه قابل نکوهش است؛چرا که منطق و استنتاج شما بر پایه و اساس درستی استوار نیست.
عبدالرضایی پنجاه سال دارد،درست؛رادیکال و شاعر و نظریه پرداز است،درست؛شصت کتاب نوشته است،درست؛بَرنَدش در اقضاء نقاط جهان خریدار دارد،درست؛
قائل به منیت و فردیت است،درست؛منتهی همه اینها کلید واژه گانی بیش نیستند،امثال عبدالرضایی کم نداریم و چیزی که زیاد داریم،شوالیه هایی که دن کیشوت وار با آسیابهای بادی می جنگند،بزرگانی کاغذی که در قاب عنوانهایشان حبس شده اند و از برای رفع حاجات،عریضه های بی پایان می نویسند،تا لقمه نانی به کف آرند و به غفلت بخورند.
نکته آخر.
از قدیم گفتن به عمل کار برآید،به سخندانی نیست،چهار سال مانده تا قرن سیزده تمام بشود و ما با وجود بی شمار شاعر و خواننده و نویسنده و کارگردان و محقق و ادیب و دانشمند و فیلسوف و استاد و وکیل و تحلیل گر و فعال سیاسی و مدنی و چهره های بنام جهانی،هنوز اندر خم همان کوچه و پس کوچه ایم و در طول و عرض همه این سالها یک گام به پیش که نرفته ایم،به کنار،حداقل یک صد سالی در همه زمینه ها پسرفت داشتیم و کسی نمی پرسد که آقایان اینهمه چریدید،دنبه تان کو؟!
پی آمد:
شما فاعلِ مختارید،هر اسمی که میخواهید برای این نوشته انتخاب کنید،ولی،از شما انتظار دارم،پنبه رای و نظرم را بزنید و زیر آبم را نزنید.
باقی بقای شما و ایرانمان.
۷۹۶۰۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : سیمین اصفهانی

عنوان : آفرین
آقای عبدالرضای بسیار ممنون از این مقاله همه جانبه و کامل شما.بسیار استفاده کردم و آن را برای هرکسی توانستم فرستادم من شما و مطالب شما را اصلا نمیشناسم اما این مقاله منطقی شما باعث شد که دنبال مطالب دیگر شما هم بگردم"در ضمن اشخاصی هم که بعید نیست از سربازان گمنام امام زمان باشند بدون آوردن هیچ دلیل و منطقی فقط به شما تاخته اند که باز هم نشاندهنده درستی فاکت های شماست".دستتان درد نکند بنویسید باز هم بیشتر
۷۹۵۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : امیر ایرانی

عنوان : گپ و گفتی با هموطنی
اینکه دیگرانی خود را سخنگوی دیگری قرار دهند می تواند جالب باشد!؟
اما جالبتر از آن" قربون صدقه" رفتن بعضی ها است!!!
هموطن،آقای مصطفی جعفری ارجمند!
در دوره ای« تهمت» زیاده نویسی وپرگویی را به «من» وارد می کردند؛
حالا که می خواهیم (می بخشی می خواهم) کم گویی و... را انجام دهم می گویند فلان کن.
در این وضعیت، قطعاً باید، فرد، فولاد آبدیده باشد تا دچار بعضی از عدم سلامتی ها نشود؛
که شما هم مجبور نشوید بگوید:« من نگران شما هستم».
« با همان ذهنیت مذهبی» ضد منجی گری،
آنهم منجی که می تواند:
ساخته ذهن بشر ماورا ساز باشد و یا بشری که غیر ماورا پندار،
برای شما دعای مخصوص را می خوانم که همیشه بخاطر نگرانی برای سلامت دیگری، سلامتی خود را به خطر نیندازی.

خواسته ای که اگر چیزی در چنته دارم بصورت نوشتارها یی در همین سایت مفید ارائه دهم؛بحث بر سر همین روش است:
در دنیای روشنگری بحث بر سر ارائه نوشتار نیست که چه بسا آن نوشتار بدرد در پیت هم نخورد؛ بحث برسر نقادی است:
نقادی با خرد نقاد وبی رحم(عریان)؛آنهم برنوشتارها و گفتارهایست که باید
پوچ وهیچ گویی آنها برملا گردد؛ آنهم در جامعه ای که می خواهد
بالندگی اندیشه ای را پی ریزی و تعمیق بخشد.
در این روش نقادی، لازم نیست:
وارد جزئیات شد و خود را درگیر این کرد که پسرخاله دختر عمو خانباجی فلانی چه گفته ویا نگفته است!
هر نویسنده یا گوینده ای یک کار پایه ای برای عملش خواهد داشت
کافیست کارپایه گفتار و نوشتار فرد را فهمید و در یک جمله، تمام بار درون خورجین هایی که بر گرده یابوانش کرده هیچ و پوچ کرد.
۷۹۵۶٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : مصطفا جعفری

عنوان : در جواب اقای امیر ایرانی
ادامه کامنت قبلی:
از سال ۲۰۱۴ هم رییس نویسندگان مهاجر بریتانیا بوده که نویسندگانی از بسیاری از کشورها در آن عضویت دارند. این اطلاعات همه در ویکیپدیای انگلیسی با ذکر منبع موجود است، شما پشت یک آی دی مستعار همه جور اتهامی به چنین نویسنده ای وارد می کنید و این نشان از ذهنیتی مذهبی دارد. واقعا بحث من و نیم من شما را نمی فهمم. خلاصه اینکه آیا بهتر نیست نقابتان را بردارید و مقاله ای بنویسید و دلایل مخالفت خود با مقالات عبدالرضایی را بنویسید و در همین اخبار روز منتشر کنید تا از خود نویسنده پاسخ بگیرید و از این بیشتر اذیت نشوید؟ من واقعا نگران شما هستم
۷۹۵۴۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : مصطفا جعفری

عنوان : در جواب اقای امیر ایرانی
ادامه کامنت قبلی:
عبدالرضایی با دلیل حمله می کند خودش را هم هرگز بالاتر یا پایین تر از کسی قرار نمی دهد. او مهاجم است شما هم اگر فکر می کنید کسی یا چیزی بی جهت مورد حمله قرار گرفته دفاع کنید و بی هدف ننویسید. درست نیست به نویسنده ای که پنجاه سال دارد پند اخلاقی بدهید، اینجا که مسجد نیست! عبدالرضایی را هم اگر نمی شناسید در گوگل جستجو کنید او نزدیک به شصت کتاب نوشته و اغلب بزرگان ادبیات از محمد حقوقی گرفته تا براهنی و دستغیب و آتشی درباره آثارش مقاله نوشته و اعلام نظر کرده اند ضمنا کتابهایش به زبانهای مختلف ترجمه شده و هم اکنون هم به بسیاری از شاعران و نویسندگان و منتقدان ایرانی در کالج شعر و کالج داستان آموزش می دهد.
۷۹۵۴٨ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : مصطفا جعفری

عنوان : در جواب اقای امیر ایرانی
به دلیل محدودیت تمام کلمات در یک کامنت، جواب تان را در چندین کامنت نوشتم:
آقای امیر ایرانی من هیچ خصومتی با شما ندارم، قصدم فقط کمک بود، لطفا دوباره همه پیامهاتان را که زیر تک تک پنج سریال مقالات عبدالرضایی نوشتید بخوانید. اگر مشکل شخصی با او دارید که هیچ، اما اگر واقعا با مقالاتش مشکل دارید درست این است به چند جمله اش اشاره کنید که ما هم بفهمیم منظورتان چیست یا خود نویسنده متوجه شود مشکلتان چیست، انتقاد شما کور است، پیامهای شما را می شود زیر تمام مقالاتی که در اخبار روز منتشر شده گذاشت. احتمالا شما تازه با نوشتار عبدالرضایی مواجه شدید او بحرانی و انتقادی می نویسد، تند و تیز است اما بی دلیل نمی نویسد شما اگر در جایی از مقالاتش احساس می کنید یکی از حملاتش درست نیست به آن اشاره کنید که ما هم بدانیم تا اگر انتقادتان بجا بود نویسنده خود را اصلاح کند.
۷۹۵۴۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : سیما پور خلیلی

عنوان : تف مالی شدن افتخار نیست.
رقص نور در بالماسکه ی انتخابات شور و هیجانی بپا کرده تا چشم هایی که تا دیروز به امید روزهای بهتر روشن بود امروز کور شود و زنبیل به دستان همیشگی، بار خود را ببندند و بذرهای دروغ خود را پر بار از قبل در مغز ایرانیان بکارند. راست و چپ نداریم. فرقی نمی کند که کدامیک طناب انتخابات را به سمت خود بکشد؛ مهم این است که ملت را زیر پای خود له می کنند تا ادای پیروزی درآورند. حیف که شورت انتخابات کنده نمی شود وگرنه یک لحظه امان نمی یافت.
۷۹۵۴٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : سیما پور خلیلی

عنوان : تف مالی شدن افتخار نیست.
رقص نور در بالماسکه ی انتخابات شور و هیجانی بپا کرده تا چشم هایی که تا دیروز به امید روزهای بهتر روشن بود امروز کور شود و زنبیل به دستان همیشگی، بار خود را ببندند و بذرهای دروغ خود را پر بار از قبل در مغز ایرانیان بکارند. راست و چپ نداریم. فرقی نمی کند که کدامیک طناب انتخابات را به سمت خود بکشد؛ مهم این است که ملت را زیر پای خود له می کنند تا ادای پیروزی درآورند. حیف که شورت انتخابات کنده نمی شود وگرنه یک لحظه امان نمی یافت.
۷۹۵۴۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : نسترن شعبان نژاد

عنوان : شیوه نگاه به جهان سیاست
من باید بابت دو چیز از شما تشکر کنم اول اینکه سریالهای انتخاباتی شما باعث شد که نظرم درباره مسئله انتخابات عوض شود . دوم اینکه در خلال خواندن پنج سریال شما با مفاهیم و اصطلاحات تازه سیاسی آشنا شدم و بااینکه علوم سیاسی خواندم و معمولن نقطه نظرات مختلف را سالهاست دنبال می کنم اما شیوه نگاه شما به جهان سیاست به کل متفاوت بود هرچند که به نظر می آید دیدی نیهیلیستی به جهان و زندگی دارید که با نگاه من متفاوت است. در کل بااینکه مثل شما رادیکال نگاه نمی کنم از خواندن مطالب شما بسیار آموختم
۷۹۵٣٨ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : مهران همایون فر

عنوان : مردم مردم می‌ماند
با تشکر از تلاش‌های بی وقفه‌ی شما جناب عبدالرضایی
ولی مردم همیشه مردم می‌مانند؛
وقتی رأی ندادن را هنوز مثل کاری تلقی می‌کنند که منفعلانه‌ست یعنی هیچ‌کدام از حرف‌هایت رو نفهمیده‌اند.
باز می‌گویند که باید بد را انتخاب کرد نه بدتر!
واقعن نمی‌دانم که این مردم کی می‌خواهند به سوالهایی که طرح کردی، شک کنند!
روحانی ۴سال پیش گفت که ربنای شجریان باید پخش بشود، امسال هم همین را گفت...
با اینهمه باز می‌روند و رأی می‌دهند
۷۹۵٣۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : امیر ایرانی

عنوان : من و نیم من و ربع من و...
اینکه دیگرانی خود را سخنگوی دیگری قرار دهند می تواند جالب باشد.
آقای مصطفی جعفری!
فکر نمی کنم کسی با من گویی دیگران مشکلی داشته باشد؛ اتفاقاً یکی از مراحل شفافیت همین من گوئی هاست!
اما:
من گویی اگر با نیم من شمردن دیگران بخواهد به پیش برود قطعاً، عکس العملی را خواهد دید که در عکس العمل نشان داده خواهد شد:
ربع من نمی تواند دیگران را نیم من بداند و بعداً در بازار مکاره خود را من کند.
گاهی:
فردی خورجین خورجین کتاب می نویسد و بار یابو هایش می کند؛ اما تمام آن بار یابو ها، با یک جمله، پوچ و هیچ می شوند که فقط سنگینی آنان کمر یابوها را به درد می آورند.
بحث بر سر این است:
تفکر منجی گری تفکر خطرناکی است، مروجین من گوی شناسنامه دار این تفکر
چنین القا می کنند و خواهند کرد:
که باید یک منی بیاید تا بقیه نیم من های فرض شده را به راه راست ببرد.
گاهاً با آدرس و شناسنامه داری می تواند بخاطر این باشد
که پیامش را به آنانی خاص برساند و بگوید:
من من شده با تمام صغرا کبرا چینی ها
می خواهم آن من خواهی منجی شده را مستدل کنم و پی گیر این موضوع هستم و...
بقیه اش بماند.

تفکر منجی گری تفکر خطرناکی است
۷۹۵٣۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : احمد میرزا

عنوان : سرگردان ، در"وادی حیرت"
خطبه خوانی و"معرکه گیری و پرده خوانی" واز این شاخ به آن شاخ پریدن و خشک و تر را با هم سو زاندن و دوغ و دوشاب کردن و "شورحسینی "افکندن درمیان پامنبری ها را بگذارید برای حسن عباسی وسعیدی وتوابع حکومت ولایی.این راه حقیت جویی و"تحلیل مشخص از وضع مشخص"نیست، در بهترین حالت تبلیغ هیچ انگاری"پرخاشگر- ویرانگرانه" است که خواسته ونا خواسته به جعل "حقیقت" می رسد.این نکته یی است از اینگونه قلمفرسایی ها که به دیده ی ناظری می آید که اگر هیچ نداند دستکم از معنی و معیار سفسطه از یک سو و"انصاف" از سوی دیگر و مصداق های آن نمونه های فراوان در چنتا دارد! در این مورد عجالتا احساس می شود قضایا ی مطرح شده در این قلمفرسایی ناشی از سرگردانی در "وادی حیرت" است که یک عارضه نیاکانی است.
۷۹۵۲٨ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : حمید اسدی

عنوان : آیینه در مقابل «روشنفکر»ایرانی
دست مریزاد علی عبدالرضایی گرامی، بسیار موجز و نمونه وار رفتار جماعتی که وقاحت را به اوج رسانده بر ملا ساختید.
پر توان باشید!
۷۹۵۰۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : مصطفا جعفری

عنوان : انتخابات
آقای امیر ایرانی، من هر پنج سریالی را که از عبدالرضایی در اخبار روز منتشر شده خواندم، زیر هر پنج سریال شما همین انتقاد را تکرار کرده اید. در واقع انگار تنها مشکل شما با مطالب عبدالرضایی این است که می گوید من!؟ یعنی اگر جای من مثل ملاها و بقیه کاتبان بنویسد ما و مدام از جانب ما حرف بزند مشکل شما حل می شود؟ کتابهای علی را بخوانید، او فلسفه ای دارد در ارتباط با طرح فردیت و معتقد است .مثلا شما هم با انتخاب یک اسم مستعار خودتان را مخفی می کنید. تا آنجایی که خبر دارم عبدالرضایی همین مقالات را که در اخبار روز منتشر شده کتاب کرده و اسمش را هم گذاشته کارناوالهای انتخاباتی، اگر نمی توانید به یکی از همین مقالاتش طی یک مقاله پاسخ دهید علیه همین کتاب بنویسید تا ادعاهای عبدالرضایی اینقدر آزارتان ندهد واقعا برای شما نگرانم
۷۹۵۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : امیر ایرانی

عنوان : سریال نویسی که ...
مشکل وجود افرادی است، که یک شانیت فرادانایی برای خود متصور شده اند که البته این می تواند ناشی از متوهم بودن باشد
جالبست آقای عبدالرضایی -که امید دارم به رضای دلش برسد-
همه مسائل را نمایشی می داند که بصورت سریال ارائه می شوند و بعضی تماشا چی و بعضی هم بازیگر؛ حال آن سریال می خواهد:
سریال مراد برقی باشد یا مسائل اجتماعی.
یک پرسش هم مطرح است:
این سریال نویسی شما که برای دیگران قوه فهمیدن و درکی قائل نیستی بجز خودت نمی تواند خودش یک نمایش باشد؛
که خودت بازیگرش هستی و بقیه تماشا چی؛
آنهم نمایشی را اجرا می کنی:
بخاطر ادعای فرادانایی و آدرس خاص دادن، بعد از نمایش، بینده بگوید: ارزش یکبار دیدن هم نداشت؟
پدر جان کمی بیا پایین و...
۷۹۵۰٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : دانیال محمدی

عنوان : قطعه قطعه کردن
سبک نوشتاری عبدالرضایی را از این جهت می پسندم که قادر است از زاویه دیدهای مختلف به یک موضوع بپردازد طی این سریال ها و مخصوص دوازده قطعه برای انتخابات همین برخورد های مختلف را می بینیم و همین موضوع باعث شده مخاطب این مقاله ها ساختار انتخابات را بهتر درک کند در واقع این نوع برخورد کردن نقاط تاریک و روشن این سیستم دیکتاتوری را نمایان می کند و هر فردی با خواندن این مقاله ها می تواند دستگاه مند با این بالماسکه‌ی انتخاباتی برخورد کند. پیشنهاد می کنم دوستان بقیه ی این مقاله ها را نیز بخوانند و به نزدیکانشان معرفی کنند که تغییر زود پدید نمی‌آید و باید تدریجی و زیرساختی برخورد کرد
۷۹۴۹۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : علی تقوی

عنوان : رمزگشایی انتصابات ایران
دیگر از این بهتر نمی‌شود دست حکومت را برملا کرد. کسی که خرده هوشی داشته باشد، با خواندن این ۱۲ قطعه باید فکری به شدت نه پرور پیدا کند. بوی لجن از سرتاسر ایران به مشام می‌رسد و آدمی از دیدن این هجمه‌ی وسیع کیچ‌ها می‌هراسد. مردمی که حافظه‌شان هر۴سال یکبار ریست می‌شود و این‌گونه به خیانتی تاریخی دامن می‌زنند. امروز تحریم انتخابات نه تنها عملی انفعالی نیست، بلکه فعال‌ترین شکل اعتراض به حکومت فاشیستی ایران است.
۷۹۴٨۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : سیامک رهگذر

عنوان : رهبر دیکتاتور شاید اهدافی دارد؟
دلیل اینکه خامنه ای دیکتاتور به ملا روحانی اجازه داده تا گاهی نقش اپوزیسیون خود نظام ورشکسته اسلامی ملاها را بازی کند میتواند دو چیز باشد. یا اینکه خود روحانی بهتر میداند که رهبر دجال ملای دیگری بنام رئیسی را رئیس جمهور خواهد کرد حتی اگر اکثریت مردم ناآگاه ایرانی به روحانی رای بدهند! برای همین ملا روحانی به سیم آخر زده و در لحظات آخر روی تریبونها دق و دلی خودش را بر علیه رهبر احمق و مزدورانش خالی میکند و دیگر ترسی ندارد. یا دلیل دیگر باز گذاشتن دست روحانی تا به نظام انتقاداتی عوافریبانه بکند میتواند این باشد که خامنه ای بعداً توجیه خوبی دارد برای هدفی که قبلاً داشته تا مقام ریاست جمهوری را بخاطر همین دعواهای انتخابات ریاست جمهوری جمع بکند و به سیستم نخست وزیری برگردد و خودش هم در راس سیاست اجرائی کشور باشد. صحبتش را میکرد بعد از انتخاب بد احمدی نژاد که مجلس نخست وزیر پیشنهادی او را تعیین کند و بعد از رهبر شخص نخست وزیر قدرت اجرائی سیاسی را داشته باشد و مقام رئیس جمهوری و جمهوریت برچیده شود. این افشاگریهای فساد رژیم ملاها بدجوری مردم را به نظام آخوندی بدبین تر و بی اعتمادتر کرد. چیزی که خامنه ای همیشه میخواست جلویش را بگیرد و برای حفظ نظامش لازم میبیند که صدای فسادهای اقتصادی و دزدیهای سران نظام را در نیاورند یا "کشش ندهند" در رسانه ها چونکه مردم به نظامش بدبین و بی اعتماد میشوند. ولی میبینم عملاً در طی این مناظره ها و تبلیغات انتخاباتی همین ترس رهبری به واقعیت پیوست و کاندیداها چنان گندی به نظام زدند که رهبر از شدت درد به خود حتماً میپیچیده و برای همین الان زبانش درازتر میشود و میتواند تصمیمش را برای سیستم نخست وزیری بهتر توجیه کند و ساختار نیمه بند جمهوری و مقام رئیس جمهوری را هم جمع کند تا گند کارهای نظام پوسیده و ورشکسته اش موقع انتخابات نمایشی دیگر در نیاید. جناب عبدالرضائی! مشکل خامی ملت ایرانی است که از تجارب بد گذشته خود با این رژیم ضد مردمی ملاها چیزی یاد نمیگیرند و بارها فریب خوردند ولی باز اجاه میدهند فریبشان بدهند. هرکسی اگر دو گرم مغز در سرش داشته باشد باید یاد گرفته باشد که تنها راه نجات ایران و رفاه و ترقی مردمش در تغییرات بنیادی ساختار غلط حکومت ملاهاست که با ایدئولوژی اسلامی خود ساختار فساد اقتصادی و دزدیها را ممکن میکند. برای همین قدم دوم را نمیشود قبل از قدم اول برداشت که باید ابتدا سیاست را از آفت دین نکبت بار اسلام عقب مانده جدا کرد و دست آخوندها و دیگر متعصبین اسلامی تندرو را از قدرت سیاسی کوتاه کرد و بعبارتی ابتدا باید به سیستم ولایت فقیهی و انحصار همه قدرت در دست سران سپاه پاسداران و غیره خاتمه داده شود البته همزمان با تغییر قانون اساسی اسلامی تا بعداً بشود به اصلاحات جامعه درب و داغان ایران پرداخت. وگرنه همه این تلاشها و شعارهای حتی مخالف نظام ملا روحانی فقط برای فریب دادن مردم است تا باور کنند او آدم لیبرالی است و میخواهد به مردم آزادی و امتیاز بدهد. کسی که قدرتی ندارد و فقط از عروسکهای خیمه شب بازی رهبر بی همه چیز نظام اسلامی است. شما هم زیاد روی سواد و آگاهی نداشته این ملت موافق با شرکت در انتخابات حساب نکنید! چونکه کسی که با نظام اسلامی حتی به یک دلیل مخالف است اگر میخواهد مشنگ نباشد باید برای نشان دادن اعتراض و مخالفت خود هرگونه انتخابات همیشه جعلی رژیم ملاها را تحریم بکند ولی میبینم که اینطور نیست و برای رای دادن صف هم میکشند. پس این مردم شرکت کننده در انتخابات کمی عقلشان باید کم باشد و قدرت تشخیص دوست و دشمن خود که ج.ا. باشد را ندارند!
۷۹۴٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : شبنم ابراهیمی

عنوان : خشونت
سال‌هاست که از مخاطبان جدی نوشته‌های شما هستم و بسیار لذت می‌برم از بحث‌های جدیدی که مطرح می‌کنید و صراحت کلامی که ستودنی‌ست، اما مساله‌ای که برایم عمومن آزار‌ دهنده بود لحن تند و پر از خشونت آثار شماست، هرچند همیشه لذت بردم اما در عین حال برایم این حجم از خشن‌نویسی همیشه جای سوال است کاش کمی نرم‌تر بودید و یا دلیل این خشونت را توضیح می‌دادید!
سپاس از شما
۷۹۴٨۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱٣۹۶