سه رویکرد غالب افراد و گروه های مختلف اپوزیسیون به انتخابات ریاست جمهوری-سولماز محمودی


اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲٨ ارديبهشت ۱٣۹۶ -  ۱٨ می ۲۰۱۷


 در آستانه‍ی دوازدهیمن دوره انتخابات ریاست جمهوری ، رویکرد شرکت در انتخابات شاید بحث برانگیزترین گزینه برای شهروندان و ابرانیان خارج از کشور باشد. و در این میان مخالفان جمهوری اسلامی، از گروه¬ها، احزاب و سازمان¬ها و افراد هر کدام بسته به ایدئولوژی خود، با ارائه نظر و روش مبارزه با جمهوری اسلامی درصدد یافتن رویکردی مناسب برای مقابله با انتخابات و رژیمی هستند که آنرا به مشروعیت نشناخته و خواهان سرنگونی آن هستند.
موارد زیر سه رویکرد غالبی است که افراد و گروه های مختلف اپوزیسیون طی ادوار گذشته و انتخابات ریاست جمهوری داشته اند:

۱- تحریم انتخابات
۲- با دادن رای چیزی عوض نمی¬شود و رای ما تاثیری ندارد
۳- شرکت در انتخابات
هر یک از این سه رویکرد مزایا و معایب خود را دارند، اما نکته‍ی مهم این است که کدامیک در انتخابات جمهوری اسلامی بیشترین تاثیر را خواهد داشت و همچنین آن را به عنوان یک گزینه‍ی واقع بینانه بتوان در نظر گرفت.
در نوشته پیش رو سه روش فوق تحت بررسی قرار خواهد گرفت و تلاش می¬شود بر آن اساس نتیجه¬گیری شود.
طرفداران روش اول، تحریم انتخابات، با این استدلال که با عدم مشارکت در انتخابات به این شکل ضربه¬ای به جمهوری اسلامی وارد می¬شود و از مشروعیت نظام کم شده و زیر سوال خواهد رفت، شعار تحریم انتخابات را سر می دهند. همچنین گروهی از آنجایی که جمهوری اسلامی را به مشروعیت نمی شناسند، انتخابات را تحریم می¬کنند.
تحریم انتخابات در تئوری و تنها در زمانی موثر خواهد بود که این روش در کشور و شرایطی اعمال شود که شرکت در انتخابات و رای دادن، معنای حقوقی و سیاسی داشته باشد و با رای ندادن و عدم مشارکت در انتخابات، مردم با این عمل صدای مخالفت خود را به این شکل به گوش نظام برسانند که آن هم تنها مشروط به تحریم گسترده و سازماندهی شده آن می باشد.
طرفداران و مدافعان این نوع از رویکرد، به ویژه درارتباط با ایران و انتخابات، به وضوح در تخمین طرفداران و مخالفین نظام اشتباه کرده و فراموش می¬کنند که حتی رژیمی مانند جمهوری اسلامی که فاقد هرگونه اصول دموکراتیک و عادلانه است، طرفداران خود را داشته و نامزدهای رئیس جمهوری نیز طرفداران خود را دارند و به تعداد طرفدارانشان رای خواهند آورد. و در نظامی که تقلب و فساد انتخاباتی یکی از ویژگی¬های آن محسوب می¬شود حداقل آرا به حداکثر و «حماسه‍ی سیاسی» تبدیل می¬شود.
شگفت انگیز، امید از دست نداده‍ی این گروه به این روش است، در حالی که این گروه در سازماندهی و جمع¬آوری طرفدار، کمترین موفقیتی نداشته و در مرحله‍ی شعار دادن درجا می زنند. به این دسته با شعار «رای من براندازی نظام» است باید یادآور شد که براندازی یک رژیم نیازمند داشتن بدیل مناسب سیاسی و طرفداری و حمایت مردمی است. با رای ندادن در تاریخ سیاسی هیج کشوری تا کنون نظامی تغییر نکرده¬است.
پیش شرط موفقیت این روش تنها و فقط به عملی شدن آن در سطح بسیار گسترده و سازماندهی شده می¬باشد و مستلزم برنامه¬ای برای بعد از انتخابات است که شاهد فقدان بنیادین این شروط در این گروه هستیم. که می¬توان این را یکی از کمبودهای اپوزیسیون به شمار آورد که در تمامی احزاب و سازمان¬ها دیده می¬شود. به همین دلیل این رویکرد، غیر واقع بینانه، غیرعملی و نامناسب برای مقابله با انتخابات به شمار می¬رود.
رویکرد دوم را می¬توان به عنوان بدترین نوع موجود ارائه کرد. در این رویکرد جامعه¬ای متشکل از شهروندان منفعل و غیرسیاسی، امید خود را برای تغییر از دست داده و از شرکت در انتخابات خودداری می کنند. به این شکل نظام بدون هیچ مشکل و خطر مقابله¬ای می¬تواند مهندسی سیاسی خود را اجرا کرده و به دلیل انفعال شهروندان، اعتراض و مبارزه¬ای را نیز پیش رو نمی¬بیند و این تنها به نفع رژیم خواهد بود.
.

رویکرد سوم، شرکت در انتخابات؛ «شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی با نامزدهای منتخب مجلس خبرگان رهبری»، «تخلف و تقلب انتخاباتی در ادوار گذشته و حوادث بعدی آن»، «انتخاب میان نامزدهایی که از دامان همین رژیم برخاسته¬اند» و همچنین «مهندسی آراء» در وهله‍ی اول، و در کنارآن «فقدان بدیل سیاسی مناسب»، «عدم کفایت احزاب و سازمانهای مخالف» و «ناتوانی مدعیان در ارائه برنامه¬ای با اصول و راهنما» شرکت در انتخابات را امری بی فایده جلوه می نماید.
آیا رای دادن به نظام مشروعیت می¬بخشد؟ آیا شرکت در انتخابات به معنای حمایت بی¬شرط و طرفداری از یکی از نامزدها می-باشد؟

از منظر اقتصادی؛ بقای سیاسی یک نظام به اقتصاد آن کشور بستگی دارد. در جامعه¬ای با تورم حدود ۳۰ درصد، با نداشتن بدیل سیلسی مناسب افراد یک جامعه ریسم سیاسی نخواهند کرد. با پایین آمدن نرخ تورم از ۳۷ ٪ در سال ۱۹۹۱ تا ۹.۶ ٪ در سال ۱۹۹۵
شرکت در انتخابات، انتخاب رئیس جمهور نیست ولی این موقعیت را ایجاد می¬کند که بتوان به نتایج آن اعتراض کرد. و از این موقعیت¬ها باید استفاده کرد. اطمینان دارم که هیچ یک از نامزدهای انتخاباتی قادر به تغییر شرایط نیستند، اما بر این باورم که هنوز آمادگی انقلاب را نداریم و تا زمانی که احزاب و سازمان¬های مخالف موفق به کسب اعتماد مردم، ارائه برنامه¬های با اصول، راهنما و سیاسی مناسب و سازماندهی نشده¬اند استفاده از هرگونه موقعیت برای اعتراض و مبارزه به مسئولیت خود مردم شاید تنها راه موجود در این شرایط باشد. حتی اگر این به معنای شرکت در انتخاباتی باشد که «کاندیداهای آن، کاندیداهای من نباشند».