شرط گفتگوی سازنده ی تحریمی ها و رای دهندگان - علی مختاری

نظرات دیگران
  
    از : امیری

عنوان : طرح نادرست اختلاف
آقای مختاری می نویسند:"اختلاف رای دهندگان و تحریمی ها، تفاوت در تاکتیک رای دادن نیست. برای رای دهندگان رای دادن همه چیز است؛ برعکس برای تحریمی ها برنامه، مطالبه محوری و بسیج مردم اصل".آیا برای موافقین شرکت در انتخابات فقط"رای دادن همه چیز" است؟ یعنی شما هیج مطلبی از موافقین شرکت در انتخابات در همین سایت خودتان نخوانده اید؟ وقتی که طرف را تا این حد نازل تصویر میکنید و او را گوشه ای قرار میدهید که به آسانی بتوان کوبیدش، واقعا انتظار گفتگوی سازنده با کسی دارید یا...؟
۷۹۶۷۶ - تاریخ انتشار : ۱ خرداد ۱٣۹۶       

    از : j s

عنوان : افتضاحات
من جزء اون ۱۶.۵ملیونی هستم که رای ندادم وافتخار هم میکنم که رای ندادم ،چون اصلا رای دادنی وجود نداره.
اینکه کسی بگوید چرا رای ندادی ؟این سوال او مانند اینست که کسی از من بپرسه چرا در ماه یا مریخ زندگی نمیکنی؟مسلما این سوال چنین شخصی بکلی باطل است زیرا آنچه که زندگی را ممکن میسازد مانند آب ،هوا،دمای مناسب در ماه یا مریخ وجود نداره
آنچه که به انتخابات وجود میبخشه مانند یک قانون اساسی مدرن که حقوق ملت رت لحاظ کرده باشه ،مطبوعات آزاد ،وجود احزاب و...وجود نداره ،پسر وقتی انتخاباتی وجود نداره پس انتخاباتی وجود نداره که درباره شرکت یا عدم شرکت در آن بحث شود.
۷۹۶۷٣ - تاریخ انتشار : ۱ خرداد ۱٣۹۶       

    از : masoud memar

عنوان : پاک کردن صورت مسئله !
آقای مختاری شما مطالب خود را حول این پیشفرض بنا میکنید که « اختلاف رای دهندگان و تحریمی ها، تفاوت در تاکتیک رای دادن نیست » اما واقعیت این است که « اختلاف رای دهندگان و تحریمی ها، صرفأ در رای دادن و ندادن نیست بلکه ریشه ای است و این اختلاف در سیاستگذاری بخصوص در انتخابات کاملأ بروز میکند.» مقوله انتخابات از سوی بخش عظیم جامعه نه صرفأ یک *تاکتیک* بلکه کاملأ *استراتژیک* دنبال میشود هر چند در مواقعی تاکتیک های متعددی نیز اتخاذ میشود از جمله لیست واحد قابل عمل مثل مجلس خبرگان یا عدم شرکت در انتخابات مجلس در ۹۰ که تک رأی خاتمی در خالی گذاشتن صندوق ها را رسانه ای کرد. واقعیت مستند این است که جبهه ولایتمدار در ۸۸ جنبش سبز را جنبش لجن ( سبز لجنی ) در کیهان شریتمداری تئوریزه کرد و بخشی از اپوزسیون نیز جنبش سبز را با تظاهر به پشتیبانی از آن برسمیت نشناختند و صندوق رأی بهانه است کل رژیم نشانه است و با بادکنک سرخ و تئوریپردازی های رنگین کمانی خواست جامعه که برسمیت شاختن انتخابات بود را در مقابل ولایتمداران تنها گذاشت. معنی میدانی این رویکرد که عبارت بود از: « آشی که برای من نجوشد میخواهم کله سگ در آن بجوشد » از سوی جامعه خوب شنیده شد. اگر این اصل را بپذیریم که حضور یک حزب سیاسی برای چالش های سیاسی روز است نه آینده ٫ آنوقت باید دید چه رویکردی به خواست و نیاز جامعه دارد یا اصولأ آن خواست جامعه را برسمیت می شناسد ؟
۷۹۶۵۹ - تاریخ انتشار : ٣۱ ارديبهشت ۱٣۹۶       

    از : سیامک رهگذر

عنوان : آقای مختاری کو گوش شنوا؟
جنابعالی نوشتید "چرا فکر می کنند یک نیروی چپ که دفاع از حقوق صنفی و سیاسی کارگران، معلمان، دفاع از برابر حقوقی زنان با مردان، پایان دادن به هر گونه تبعیض، دفاع از آزادی بیان و حقوق بشر، پلورالیسم و جدایی دین و دولت جزو هویت اوست، باید از رئیس جمهور و نماد حکومتی دفاع کند که نافی هویت چپ است. این بخش از چپ انحلال طلب که جز مصادره نام چپ، هیچ قرابتی با اندیشه و عمل چپ ندارد، ناپیگیری خود را همچنان با تبلیغ امید به تغییر توازن قدرت در پای صندوق رای توجیه می کند و این پرسش ها را بی پاسخ می گذارد.." بسیار زیبا زدید روی خال! حرف و دعوای ما با خصوصاً چپهای موافق رای گیری هم همین است که جواب برای این قبیل سوالات ندارند و سرشان را مثل کبک زیر برف کردند! تا نبینند و نشوند! چهار سال پیش هم فریب همین وعده های توخالی روحانی را خوردند و وقتیکه ازشان میپرسیدیم که چرا یک آخوند باید بیاید با باز کردن فضای سیاسی که قولش را این ملا داده بود گور نظام خودش را با دست خودش بکند؟ دیدیم که از آزادیهای تازه و فضای باز سیاسی خبری که نشد هیچ بلکه دُم او را در زمینه های دیگر هم قیچی کردند! تا زمانیکه سر نخهای عروسک خیمه شب بازی مثل عروسک ملا روحانی در دست رهبر دجال است تنها اوست که میداند عروسکهایش را چطور برقصاند به میل خودش! حالا در این میان یکسری نادان و ناآگاه رای دهنده هم شدند آلت دست رهبری که باید بهشان برای خوشخدمتی و خوشرقصی برای دیکتاتوری اسلامی تبریک گفت. رای دهنده ها یادشان نرود مدال افتخار هم بگیرند از بابت خیانتشان به خلق ایران و برای سرنوشت تلخ خودشان!
۷۹۶۵٨ - تاریخ انتشار : ٣۱ ارديبهشت ۱٣۹۶