بانگ اعتراض به کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ در ایران را خامنه ای هم شنید!


علی صمد


• چنین اظهارنظرهای بی سابقه ای نشانگر این است که آیت الله ها و هیات های مرگ تحت فشار مردم قرار گرفته اند و از ترس هر چه گسترده تر شدن بانگ اعتراض کشتار زندانیان سیاسی در جامعه، متوسل به رهبر نظام شده اند تا بلکه با کمک او توجیهاتی برای کشتار سال ۶۷ که هدف اصلی اش تصفیه زندان از زندانیان سیاسی بود، توجیهات رهبر نظام در این زمینه نخ نما، دروغین و شرم آور است و کسی جز مریدان سینه چاک او آن ها را باور نمی کند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۵ خرداد ۱٣۹۶ -  ۵ ژوئن ۲۰۱۷


بانگ اعتراض به کشتار زندانیان سیاسی در سال 67 در زندان های جمهوری اسلامی آنقدر بازتاب در ایران یافته است که موجب عکس العمل رهبر نظام شد. آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در سالروز درگذشت آیت‌الله خمینی (بعد ازظهر یکشنبه 14 خرداد 1396 ) در آرامگاه او صحبت ‌کرد و بشکلی، علنا به حمایت از عملکرد نظام اسلامی در دهه شصت به ویژه در برخورد با مخالفان و اعدام آنان پرداخت.

علی خامنه‌ای، درباره دهه شصت گفت: "این دهه تعیین‌کننده در سرنوشت ایران و ایرانی، فوق‌العاده مهم و حساس، و در عین حال ناشناخته است که اخیرا به وسیله برخی بلندگوها و صاحبان بلندگوها مورد تهاجم قرار می‌گیرد". او متذکر شد که سازمان مجاهدین خلق یک سازمان تروریستی بود که به خشن ترین شیوه ها 17 هزار نفر را ترور کرد و به شهادت رساند. او گفت "تروریست های مورد حمایت قدرتها، در دهه شصت، هزاران نفر از آحاد مردم و مسئولین را به شهادت رساندند که در میان آنها از کاسب معمولی تا جوان و فعال سیاسی و شخصیت های بزرگ دیده می شوند."
وی در ادامه متذکر شد که دهه شصت، دهه تجزیه طلبی است که گروه هایی با پول خارجی به دنبال تجزیه کشور بودند. اگر در این دوران ملت و جوانان محکم نمی ایستادند، پیروزی نصیب کشور نمی شد. او در آخر از دهه اول انقلاب چنین نتیجه و تصمیمی را ارائه داد که "مراقب باشیم تا در دهه شصت، جای شهید و جلاد عوض نشود، زیرا ملت ایران در دهه شصت مظلوم واقع شد و به دلیل اینکه تروریست ها و منافقین و پشتیبانان آنها به امام و ملت ایران ظلم و خباثت کردند، ملت در موضع دفاع قرار گرفت و در نهایت هم پیروز شد."

اما واقعیت دهه شصت چه می باشد؟
در دهه شصت بسیاری از زندانیان سیاسی در بی دادگاه های انقلاب بدون محاکمه، بدون داشتن وکیل و هیات منصفه بصورت فردی و جمعی پس از تحمل شکنجه های بسیار و سخت، اعدام شدند. چندین هزار هوادار، عضو و کادر سازمان های چپ مانند سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)، سازمان چریک های فدایی خلق ایران (اقلیت)، حزب توده ایران، سازمان پیکار، سازمان راه کارگر، سازمان رزمندگان، سازمان رنجبران، سازمان مجاهدین خلق ایران و ... بصورت ناعادلانه در بی دادگاه های غیرعلنی و چند دقیقه ای بدون داشتن حق دفاع از خود به زندان های طویل مدت محکوم شده بودند. این مبارزین در این بی دادگاه ها حکم های سنگینی را بصورت ناعادلانه دریافت کردند و منطقا می بایست پس از پایان دوران محکومیت خود، از زندان ها آزاد شوند. اما در سال 67، هزاران نفر از این زندانیان سیاسی بی گناه، بدستور آیت الله خمینی و توسط هیات های مرگ بصورت جمعی در زندان های جمهوری اسلامی در سراسر کشور بصورت مخفیانه و خشن اعدام شدند. در هیات های مرگ، متهمان جنایتکاری چون ابراهیم رئیسی کاندیدای ریاست جمهوری و مصطفی پورمحمدی (که در ساختار قدرت و دولت آقای حسن روحانی پست وزیر دادگستری را به عهده دارد) حضور داشتند و با حکم آنان هزاران نفر اعدام و در گورهای دستجمعی دفن شدند. این دو همچنان از جنایت سال 67 دفاع می‌کنند و حتی خواهان ادامه آن هستند.

این واقعیتی است که زندانیان محکوم شده به حبس های کوتاه یا بلندمدت در عملیات تروریستی و خشونت آمیز شرکت نداشتند. حتی آن طیف از هواداران و اعضای مجاهدین خلق که در زندانها حکم چند ساله حبس گرفته بودند دخالتی در عمیلیات ترور و تروریستی نداشتند. اگر مدرک کوچکی از آنها مبنی بر دخالت آنها در عملیات ترور کشف می شد براحتی به جوخه های اعدام سپرده می شدند. تمام کسانی که در زندان حکم حبس چند ساله گرفته بودند بجرم مبارزه مسالمت آمیز سیاسی- اجتماعی، فرهنگی مانند فروش روزنامه، پخش اعلامیه و تراکت، برگزاری جلسات و ... دستگیر شده بودند. تنها "جرم" قربانیان کشتار سال 67 دفاع از آزادی و عدالت اجتماعی و ... بوده است. آنها دگر اندیشانی بودند که بصورت سیاسی و مسالمت آمیز از اعتقادات و خواسته های خود دفاع می کردند و برای مردم کشورمان دنیایی انسانی تر و بهتری را می خواستند. در واقع آنها توسط جمهوری اسلامی بصورت خشنی اعدام شدند تا دیگر دگراندیشی در ایران وجود نداشته باشد. اما خوشبختانه با گذشت بیش از دو دهه صدای این قربانیان رو به خاموشی نرفت و بسیاری از مبارزین سیاسی، مدنی و حقوق بشری از طیف های مختلف سیاسی به همراه خانواده ها و بستگان قربانیان دهه 60 و مشخصا سال 67، با پیگری ها و مبارزاتی که در داخل و خارج از کشور انجام دادند نگذاشتند جنایت سال 67 فراموش شود.

همین مبارزات پیگیر موجب این شد که اعتراض رهبر جمهوری اسلامی آیت الله خامنه ای از پشت تربیون بلند شود و به تحریف حقایق تاریخی بپردازد. اما رهبر نظام فراموش می کند که وجود اسناد مربوط به کشتار سال 67 آنقدر گویاست که نمی شود براحتی آنها را کتمان و تحریف کرد. البته توجه داشته باشیم رهبر جمهوری اسلامی آن کشتار خشن از دگر اندیشان در سال 67 را نفی نمی کند و آنرا بدوران آیت الله خمینی ربط می دهد و سپس در ادامه تلاش بیهوده ای دارد که اعدام آن مبارزین بی گناه را به عملیات تروریستی مرتبط کند تا بلکه بتواند توجیه ای برای آن کشتار خشن بیابد. چنین اظهارنظرهای بی سابقه ای نشانگر این است که آیت الله ها و هیات های مرگ تحت فشار مردم قرار گرفته اند و از ترس هر چه گسترده تر شدن بانگ اعتراض کشتار زندانیان سیاسی در جامعه، متوسل به رهبر نظام شده اند تا بلکه با کمک او توجیهاتی برای کشتار سال 67 که هدف اصلی اش تصفیه زندان از زندانیان سیاسی بود، بیابند. اما امروزه آیت الله ها، هیات های مرگ و رهبر نظام در تنگنای سختی قرار گرفته اند و توجیهات رهبر نظام هم در این زمینه آنقدر نخ نما، دروغین و شرم آور است که کسی جز مریدان سینه چاک رهبر و آیت الله ها و هیات های مرگ را نمی تواند متقاعد کند.

کشتار سال 67 بلای جان رهبر، ارگان های امنیتی و نظامی؛ آیت الله ها، هیات های مرگ و کلا نظام اسلامی ایران شده است و با تغییر جای شهید و جلاد در دهه شصت، جمهوری اسلامی ایران نمی تواند حقیقت را از چشمان مردم پنهان کند و روزی نه چندان دور جامعه مشخصا خواهان پاسخ های جدی از رهبران جمهوری اسلامی برای کشتار زندانیان بی گناه در سال 67 خواهد شد. اگرچه فعلا گوش حکومت و رهبر نظام برای شنیدن این صداهای بلند شده بظاهر بسته است اما روزی این صداهای اعتراضی و پرسشگر برای پاسخ گیری بر حکومت تحمیل خواهد شد و دیگر توجیهات و پاسخ های خامنه ای، آیت الله های نشسته در بلوک قدرت و اعضای هیات های مرگ خریداری در هیچ کجای کشور نخواهند داشت.


- فیلم سخنرانی رهبر جمهوری اسلامی
www.khabaronline.ir