درسها و شگفتی های انتخابات ۸ ژوئن ۲۰۱۷ در بریتانیا


ابوالقاسم گلستانی


• قطعا جذب منتقدان کوربین به سمت او اتفاقی یا از سر "ترجم" نبوده است. در مانیفست جدید حزب کارگر که با مدیریت جرمی کوربین تهیه و منتشر شده، از جمله این اهداف به چشم می خورند: حفظ نظام مردمی بهداشت و درمان، تحصیل و آموزش رایگان؛ ملی کردن برخی نهادها از جمله راه آهن سرتاسری؛ بازگرداندن مزایای اجتماعی قطع شده توسط دولت های متوالی محافظه کار؛ تلاش برای استقرار صلح در جهان؛ خلع سلاح هسته ای؛ طرح انحلال ناتو... ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۲ خرداد ۱٣۹۶ -  ۱۲ ژوئن ۲۰۱۷



 آخرین نتایج انتخابات 8 ژوئن 2017 (18 خرداد 1396) در بریتانیا بر حسب شمار کرسی هایی که احزاب گوناگون کسب کرده اند، به این شرح است:
حزب محافظه کار به رهبری ترزا می 318؛ حزب کارگر به رهبری جرمی کوربین 262؛ جبهه ملی اسکاتلند 35؛ حزب لیبرال دمکرات 12؛ "حزب وحدت گرای دمکراتیک" (ایرلند شمالی) 10؛ حزب شین فین (ایرلند شمالی) 7؛ سایر احزاب 6. برای تشکیل دولت حداکثری، حزب پیروزمند باید دست کم 326 کرسی از مجموع 650 کرسی مجلس عوام بریتانیا را کسب کند. آمار اشاره شده بیانگر آن است که هیچ کدام از احزاب نتوانستند اکثری آرای لازم را به دست اوردند، لذا تشکیل پارلمان بریتانیا تنها به صورت "معلق" امکان پذیر است [1].   
مقاله حاضر می کوشد به جنبه هایی از این انتخابات بپردازد که ممکن است برای خوانندگان کنجکاو در مورد سیاست بریتانیا شگفت انگیز و درس اموز باشند.
خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا در پی "همه - پرسی خروج یا ماندن" در اتحادیه اروپا در 2016 پایه های سیاست بریتانیا را لرزاند. نخست وزیر محافظه کار وقت، دیوید کامرون که خود به "ماندن" در اتحادیه اروپا رأی داده بود، به محض اعلام نتایج همه پرسی که طی آن مردم با تفاوتی اندک (52% در برابر 48%) به خروج رأی دادند، از مقام خود کناره گیری کرد. استعفای کامرون در حالی رخ داد که تعداد کرسی هایی که حزب او در انتخابات مه 2015 کسب کرده بود، 331، یعنی 5 کرسی بیش از حد نصاب یوده است.
انتظار منطقی این بود که بلافاصله پس از استعفای کامرون انتخابات عمومی برگزار شود تا دولت منتخب جدیدی با برنامه ای هماهنگ با نیازهای چندگانه برای خروج از اتحادیه اروپا (برگزیت) به کار خود ادامه دهد. در میان رهبران حزب محافظه کار، اما تنها دو تن، از جمله ترزا می، حاضر شدند برای به دست گرفتن سکان رهبری این حزب و سپس قرار گرفتن در مقام نخست وزیری، دولت به جا مانده از کامرون را به دست بگیرند. ترزا می که در فرایندی غیر دمکراتیک به رهبری حزب و سپس نخست وزیری رسیده بود [2]، همواره با دو چالش از سوی اپوزوسیون، به ویزه حزب کارگر رو به رو بود، یکی اینکه او در پی انتخابات عمومی به قدرت نرسید و دیگر این که برنامه ای که او برای "برگزیت" در پیش گرفته، از نوع "سخت" است.
ترزا می با این تصور که حزب کارگر در مقام اپوزوسیون اصلی به دلیل تشتت درونی حزب از اقبال کافی در جامعه برخوردار نیست، و از سوی دیگر به منظور حذب نمایندگان محافظه کار که با دیدگاه های او هماهنگ باشند، انتخابات سراسری زودرس اعلام کرد. انتظار او این بود که با پیروزی درخشان از "اقتدار" کافی برای اجرای برنامه "برگزیت سخت" خود برخوردار شود؛ لیکن، اقتدار اولیه اش با از دست دادن 13 کرسی در پارلمان تا جایی سقوط کرد که جورج آزبورن، وزیر دارایی دولت محافظه کار دیوید کامرون، در تازه ترین اظهارنظرش در باره ترزا می او را "مرده متحرک" خواند. و این بی جهت نبود، زیرا ترزا می پس از دیدار با ملکه بریتانیا که ظاهراً او را به ایستادگی و تشکیل دولت تشویق کرد، در تلاشی مذبوحانه دست به دامن حزب دست راستی "وحدت گرای دمکراتیک" در ایرلند شمالی شد تا با 10 نماینده ای که آن حزب به پارلمان فرستاد، بتواند کرسی های پارلمانی مورد نیاز برای تشکیل دولت "حداکثری" را به حد نصاب (326 نماینده) برساند!
با وجودی که فراکسیون راست حزب کارگر بر آن شدند با رأی دادن به نفع نمایندگان حزب محافظه کار موجب شکست حزب کارگر و سپس از این طریق موجبات استعفای جرمی کوربین رهبر مترقی این حزب را فراهم آورند، اما این حزب توانست با کسب 32 کرسی جدید در پارلمان عوام (مجموعا 262 کرسی) به اپوزوسیونی نیرومندتر از پیش مبدل شود. این موفقیت نه تنها موقعیت رهبری کوربین را تضمین کرد (تکیه کلام همیشگی دشمنان او در درون و بیرون حزب کارگر این بود که کوربین سیاستمداری شریف و صادقی است اما برای رهبری حزب و نخست وزیری شایسته نیست)، بل که منتقدان هم حزبی اش را به سوی او کشانده است.

قطعا جذب منتقدان کوربین به سمت او اتفاقی یا از سر "ترجم" نبوده است. در مانیفست جدید حزب کارگر که با مدیریت جرمی کوربین تهیه و منتشر شده، از جمله این اهداف به چشم می خورند: حفظ ان. اچ. اس، نظام مردمی بهداشت و درمان بریتانیا که در 1948 توسط خود حزب کارگر تاسیس شد؛ تحصیل و آموزش رایگان در تمام سطوح تحصیلی؛ ملی کردن برخی نهادها از جمله راه آهن سرتاسری که از زمان دولت محافظه کار مارگارت تاچر در دهه 1980 خصوصی شده اند؛ بازگرداندن مزایای اجتماعی قطع شده توسط دولت های متوالی محافظه کار؛ تلاش برای استقرار صلح در جهان به ویژه خاورمیانه؛ خلع سلاح هسته ای؛ طرح انحلال ناتو یا حداقل خروج بریتانیا از این‌ پیمان نظامی. در یک کلام، مانیفست حزب کارگر را می توان پایان دوران تاچریسم و ریگانیسم در بریتانیا نامید!

پشتوانه اصلی این مانیفست صدها هزار عضو جوان و پرشوری هستند که پس از انتخاب جرمی کوربین به عنوان رهبر حزب به این حزب پیوستند و با اندیشه های ضدمردمی، جنگ طلبانه و مهاجر ستیز برخی اعضای ارشد حزب کارگر چون تونی بلر اعتباری قائل نیستند. در تمام حوزه های انتخابی که اکثریت جمعیت شرکت کننده را جوانان 18 تا 24 سال تشکیل دادند، نماینده پیروزمند آن حوزه از حزب کارگر بود! جرمی کوربین تنها رهبر حزب سیاسی در بریتانیا از 1945 (اندگی بعد از جنگ جهانی دوم) تا به امروز بود که قادر شد بیشترین آرای انتخاباتی را به سمت حزب خود سرازیر کند؛ موفقیتی که به ویزه از طریق بسیج و مهندسی جوانان از جمله دانشجویان دانشگاه ها تحقق یافته است!

به رغم اینکه حزب محافظه کار 56 کرسی بیشتز از حزب کارگر به پارلمان فرستاد، اما از لحاظ تعداد آرا رقابت میان دو حزب بسیار نزدیک بود. بیش از 82 درصد آرا میان دو حزب محافظه کار و کارگر تقسیم شد که سهم آنها به ترتیب 42% و 40% بود. در 30 حوزه انتخابی، حزب محافظه کار تنها با اختلاف 2000 رأی پیروز شد. شگفت انگیزتر اینکه، حزب کارگر هفت خوزه انتخابی را تنها با مجموع 2227 رای (318 رأی در هر حوزه، به محافظه کاران باخت. چنانچه این 7 کرسی را به دست می اورد، کوربین می توانست با احزاب کوچکتر (به استنثنای حزب دست راستی وحدت گرای ایرلند شمالی که ترزا می برای تشکیل دولت فعلا به آن دخیل بسته است) دولت ائتلافی تشکیل دهد و نخست وزیر شود! شگفتی هایی نیز به سود حزب کارگر روی داد. مثلا، شهرهایی چون یورکشر و کنتربری که همواره به صورت سنتی متعلق به محافظه کاران بودند، به کارگر رأی دادند. حزب کارگر کرسی منطقه ای از شفیلد را که 10 سال در اختیار نیک کلگ، معاون دیوید کامرون در دولت ائتلافی 2010-2015 بوده، از چنگ او درآورده است. یا منطقه اعیان نشین کنزینگتن که از دیرباز بلااستثا به محافظه کاران تعلق داشت، به حزب کارگر رأی دادند. این اخرین حوزه ای بود که نتیجه رسمی اش با تأخیر طولانی اعلام شد، زیرا محافظه کاران به علت ناباوری دو بار خواهان شمارش مجدد آرا شدند.
اما به ‌درستی باید حزب کارگر را پیروز انتخابات عمومی اخیر بریتانیا دانست. حزب کارگر این موفقیت را مدیون جوانان است، به ویژه جوانان بین 18 تا 24 سال که در این انتخابات مشارکت 72 درصدی (29% بیشتر از انتخابات 2015) داشته اند. این نشان می دهد که حزب کارگر نه تنها زیر رهبری شخصیتی کاریزماتیک چون جرمی کوربین به سمت رادیکالیسم تغییر ماهیت داده، بلکه چهره سیاسی بریتانیا را نیز دگرگون کرده است.
و اما در خصوص میزان مقبولیت بی سابقه حزب کارگر، باید گفت که از آغاز کارزارهای انتخاباتی، به ویژه پس از انتشار مانیفست این حزب، گوگل سرچ با هجوم ناگهانی عبارت "چگونه می توان به حزب کارگر پیوست" مواجه شد. به دنبال آن تا روز انتخابات، 150 هزار تن به عضویت این حزب در آمدند. به مجرد اینکه نتیجه حیرت انگیز انتخابات اعلام شد، گوگول سرچ با هجوم بی سابقه عبارت فوق رو به رو شد، به طوری که تنها در طی سه روز 150 هزار عضو دیگر به اعضای این حزب افزوده شد. اکنون، حزب کارگر با 800 هزار عضو به بزرگترین حزب اپوزوسیونی اروپا مبدل شده است.   

اکنون، در حالی که حزب محافظه کار در موقعیت شکننده ای قرار دارد، به گزارش بی بی سی، جرمی کوربین، پیش‌بینی کرد که دولت اقلیت ترزا می در عرض چند روز یا چند ماه سقوط می‌کند و حزب کارگر در انتخابات سراسری بعدی پیروز می‌شود و او نخست وزیر بریتانیا خواهد شد. کوربین همچنین امروز صبح به برنامه اندرو مار در بی‌بی‌سی گفت که "بریتانیا نمی‌تواند شرایط بی ثبات فعلی را ادامه دهد" و حزب کارگر آماده یک انتخابات دیگر است. حال باید منتظر تحولات ماند و دریافت که آیا ترزا می همچنان به تشکیل دولت شکننده ائتلافی با حزب وحدت گرای دمکراتیک اصرار می ورزد یا تسلیم عقلانیت بخشی از حزب محافظه کار از یک سو و حزب کارگر قدرتمند و منسجم از سوی دیگر می شود.. اما صرف نظر از تصمیم ترزا می، امر قطعی این است که حزب کارگر نوین با داشتن پشتبانان عطیم در میان نسل جوان آینده خود را تضمین کرده است!
پانوشت ها:

[1] پارلمان معلق پارلمانی است که در آن هیچ حزبی اکثریت کل پارلمان را ندارد، یعنی نمایندگان هیچ حزبی بیش از نیمی از کرسی های مجلس عوام را در اختیار ندارند. این بدان معناست که دولت نخواهد توانست قوانین را بدون حمایت نمایندگانی از احزاب دیگر به تصویب پارلمان برساند.
[2] به خلاف حزب محافظه کار که رهبر حزب از سوی اعضای ارشد حزب انتخاب می شود، انتخاب رهبر در حزب کارگر به شکل دمکراتیک و توسط همه اعضای حزب صورت می گیرد.

Abolghassem Golestani
11/06/2017-21/03/1396