چرا تئاترخصوصی در ایران آن طورکه باید پیش نرفت وابتر باقی ماند؟
خصوصی‌ سازی؛ ترفندی برای تفکر سرمایه‌داری


• سالن‌داران هم مبتنی بر نیاز روز مخاطب، هنرمندان را وادار به ساخت آثار کمدی اغلب سخیف کرده و کم‌کم به نام تئاتر حرفه‌ای و پیشرو، تئاتر آزاد را به مردم عرضه می‌کنند. در چنین وضعیتی چه بر سر تئاتر ما خواهد آمد؟ منابع غنی انسانی چگونه تخریب خواهد شد و جیب سرمایه‌داران چگونه باد خواهد کرد؟ اما اگر هیچ نداشته باشد، به واقع این نوع از تئاتر خصوصی، عصای دست همان تئاتر دولتی شده است. ‌ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۲ خرداد ۱٣۹۶ -  ۱۲ ژوئن ۲۰۱۷


 پیش از آن که به مبحث خصوصی سازی در تئاتر ایران بپردازیم و علل عقب‌ماندگی آن را برشماریم، لاجرم باید به مقوله تئاتر دولتی نیز اشاره‌ای داشته باشیم تا وجه تفاوت‌ها و اشتراکات این دو فرمت تئاتری را بیشتر شناخته و با نگاهی باز و روشن وارد طرح مسائل تئاتر خصوصی شویم. تئاتر دولتی همان‌طور که از نامش نیز برمی‌آید، کالایی فرهنگی است که زیر نظر و حمایت دستگاه‌ها و نهادهای دولتی ساخته و عرضه می‌شود. هرچند این تعریف از تئاتر دولتی ممکن است بنا بر مسائل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی هر کشور متغیر باشد اما آن چه که غالباً به عنوان تئاتر دولتی از آن یاد می‌شود همین تعریفی است که عرض شد. اما این تعریف از تئاتر دولتی تا چه میزان می‌تواند باعث رشد و اعتلای هنر نمایش در ایران شود؟ پر واضح است در کشوری ایدئولوژیک محور مانند ایران که مدیران فرهنگی آن نگاهی به شدت سیاست زده به مقوله هنر دارند، تعریف تئاتر دولتی به شدت منحط وعقب‌مانده خواهد آمد. چرا که اگر دستگاه‌های دولتی بودجه‌ای را صرف تولید یک اثر تئاتری ‌کنند، توقع دارند که نگاه و نقطه نظرات آن‌ها در این گونه آثار نمود داشته باشد. این نگاه اگر در فضای هنری و فرهنگی کشور تسری پیدا کند، باعث اُفت شدید نقد، نظر و دیدگاهِ مستقلِ هنرمند به عنوان یک مولّد فکری در جامعه می‌شود و بی‌تردید هیچ نفع و سودی به حال تئاتر ما نخواهد داشت. با این حساب آن چه به عنوان تئاتر دولتی از آن یاد می‌شود، چگونه می‌تواند یاری‌رسان وضعیت تئاتر ما با توجه به شرایط وخیم اقتصادی باشد؟ جالب است بدانید که تاکنون هیچ اساسنامه‌ای بین نهاد‌های مختلف دولتی و متولیان فرهنگ و هنر این کشور نگاشته نشده و این طور که برمی‌آید هیچ شوق، انگیزه و الزامی برای این امر نیز دیده نمی‌شود. گویی هر نهادی با تشخیص خودش ( این خودش کیست واقعاً؟ ) آثاری را بر حسب وظیفه و نگاه شخصی و سازمانی خود تولید و اجرا می‌کند و کاری با سیاست‌های سایر دستگاه‌ها ندارد. گاه بی‌هیچ تدبیری به برگزاری جشنواره‌های قد و نیم‌قد پرداخته و با اهدای نیمچه تندیسی، دلِ محبت ندیده‌ی خرده‌هنرمندان را به دست می‌آورند و این گونه مدعی پیشروی و نوآوری در عرصه فرهنگ و هنر می‌شوند. تئاتر دولتی در اقدام اول باید نوعی وحدت و اتحاد فکری و عملی بین نهادهای زیرمجموعه‌ی خود ایجاد کرده تا از اسراف بودجه و شلختگی در عملکردهای شخصی و سلیقه‌ای جلوگیری شود. واگذاری مسئولیت به مدیران شایسته‌ که اشراف کامل به مقوله فرهنگ و هنر دارند می‌تواند این امر را تسریع بخشیده و موجب شکوفایی هرچه بهتر هنر والای نمایش شود. تئاتر دولتی در اقدام بعدی باید به سامان‌دهی هنرمندان پرداخته و برای دانشجویان برنامه‌ریزی نماید. در نوشتارهای پیشین نحوه پرداختن تئاتر دولتی به این امر را اشاره کردیم. حال تئاتر خصوصی چیست و چه نقشی را می‌تواند در فضای فرهنگی و هنری ما ایفا کند؟ تئاتر خصوصی نهادی است که فارغ از سیاست‌های کلان دولتی، می‌تواند نقش بازوی کمکی را برای تئاتر دولتی عهده‌دار شود. به تعبیری تئاتر خصوصی فرزند خردسال تئاتر دولتی است و تئاتر دولتی وظیفه بسترسازی و رشد این کودک نوپا را بر عهده می‌گیرد. اما پس از چند سال حمایت، این کودک رشد کرده و حکم عصای دست حامی خود را ایفا می‌کند. این نهاد که روزی همچون نهالی کوچک بود، به درختی تنومند تبدیل شده و خود راه خویش را پیش می‌گیرد. تقریباً از نیمه دوم دهه هشتاد بود که زمزمه‌ها برای شکل‌گیری سالن‌ها و بلک‌باکس‌های خصوصی ( بهتر است بگوییم شخصی تا خصوصی ) در تهران شکل گرفت و اهمیت وجود آن روز به روز بیشتر احساس می‌شد. کم‌کم در نقاط مختلف شهر به ویژه نزدیک به سالن‌های معتبر و بزرگ همچون تئاترشهر، تماشاخانه‌های خانگی بسیار کوچک به عنوان تئاتر خصوصی شروع به فعالیت کرده و روز به روز به تعدادشان افزوده شد. با توجه به استقبالی که از این سالن‌ها به وجود آمد، سرعت پدید آمدن این مجموعه‌ها و تماشاخانه‌ها تسریع پیدا کرده و مانند قارچ در کوچه پس کوچه‌های خیابان انقلاب سردرآورده و رشد کردند. برخی از این روند به شدت خوشحال بودند و گاه تهران را به یک پاریس کوچولو تشبیه می کردند که در هر کوچه‌ی آن یک تماشاخانه نیز وجود دارد. ( زهی خیال باطل ) در ابتدای به وجود آمدن این تماشاخانه‌ها، تاثیر مثبتی بر وضعیت تئاتر و فضای آن به وجود آمد. چرا که بحث درآمدزایی از طریق این سالن‌ها در اولویت مدیران این تماشاخانه‌ها قرار نداشت. اغلب مدیران این تماشاخانه‌های خصوصی کسانی بودند که از انتظار پشت درهای بسته تئاترهای دولتی برای اجرا به تنگ آمده و با اندک بودجه خود، دست به تاسیس تماشاخانه‌های نقلی زدند و از سایر گروه‌های هم‌کیش خود نیز جهت اجرا حمایت کردند. حال این‌جاست که به معنای واقعی کلمه با تعریف تئاتر خصوصی آشنا می‌شویم. لطفا به این سلسله مراتب در شکل‌گیری تئاتر خصوصی دقت کنید:

هنرمندی زخم‌خورده و دلسوز در اقدامی که ریشه در استقلال‌طلبی وی دارد، دست به تاسیس یک تماشاخانه زده و بی‌هیچ منت، انتظار و اضطرابی اثری که حاصل تفکر شخصی خود است را با اندک امکانات به روی صحنه می‌آورد. به موازات این اقدام، به عنوان یک مدیر فرهنگی عمل کرده و از آثار جوانان و دانشجویان حمایت می‌کند. حال متصور شوید که این مدل از تئاتر خصوصی که صحیح‌ترین آن نیز هست تا چه میزان می‌تواند به شکوفایی هنر نمایش ما کمک کرده و باعث انگیزه و روحیه‌ای مضاعف میان دانشجویان این عرصه شود. اما متأسفانه پس از چندی نگاه سرمایه‌داری و کاسبکارانه در اولویت اصلی قرار گرفت و از این هنرمندان زخم‌خورده و دلسوز، یک فرد سودجو ساخت که جز پول‌سازی و درآمدافزایی به چیز دیگری نمی‌اندیشد. حال معیارهای اجرا در این تماشاخانه‌ها رابطه مستقیمی با جیب کارگردان برقرار کرد و این شعار " هر که پولش بیش، اجرایش بیشتر " اعتقاد و سرلوحه کاری اکثر مدیران این سالن‌ها قرار گرفت. دیگر آن چه اجرا می‌شود از اهمیت ساقط شده و فقط پول است که حرف اصلی، نهایی و تعیین‌کننده را می‌زند. تماشاخانه‌ها به منزله‌ی تالارهای عروسی شده‌اند. یک پول ورودی می‌دهی و برای ساعاتی مکان را در اختیار می‌گیری. به تالاردار چه مربوط است که این اجرا مراسم عزا است یا عروسی. او پولش را می‌گیرد و یک خدا برکت هم حواله‌تان می‌کند. ادامه این روند باعث می‌شود که استعدادهای ناب و واقعی این حرفه در خانه بپوسند و یا خود را با شرایط وفق داده و مبتنی بر نظر سالن‌داران کار ببندند. ( آیا این همان تفکر منحط تئاتر دولتی در کشورهای ایدوئولوژیک محور نیست؟ همان تئاترسفارشی و از بالا به پایین خودمان؟ ) سالن‌داران هم مبتنی بر نیاز روز مخاطب، هنرمندان را وادار به ساخت آثار کمدی اغلب سخیف کرده و کم‌کم به نام تئاتر حرفه‌ای و پیشرو، تئاتر آزاد را به مردم عرضه می‌کنند. در چنین وضعیتی چه بر سر تئاتر ما خواهد آمد؟ منابع غنی انسانی چگونه تخریب خواهد شد و جیب سرمایه‌داران چگونه باد خواهد کرد؟ اما اگر هیچ نداشته باشد، به واقع این نوع از تئاتر خصوصی، عصای دست همان تئاتر دولتی شده است. ‌