یورش انتسابیون برای انقیاد هرچه بیشتر مردم


مارال سعید


• باید هوشیار بود که اگر عرصه بیش از این بر انتسابیون تنگ آید، بیش از پیش بر طبل جنگ خواهند کوفت و سعی خواهند نمود از شرایط پر تشنج به نفع منویات پلید خویش و بر ضد منافع ملی مردم ایران سود جویند. پس گام نخست استفاده از همه ی توان در جهت کاهش تشنج در منطقه باید باشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۴ خرداد ۱٣۹۶ -  ۱۴ ژوئن ۲۰۱۷


ناهمخوانی ی انتسابیون و انتخابیون در جمهوری اسلامی امری نوظهور نیست و این امر ریشه در ذات ناهمساز جمهوریت و ولایت دارد و از بنیان این نظام بر می خیزد. اما چه شده است که اینبار ولی فقیه دست به دامن آخرین حربه ی خویش یعنی "عزل رئیس جمهور" گشته است؟

در طول ۲۸ سال زمام داری یا بهتر گفته باشم زعامت داری، آیت الله خامنه ای به انواع دسیسه ها در هر دوره ی ریاست جمهوری در ایران متوسل گردیده تا نشان دهد علیرغم میزان آرا، رئیس جمهور و دولت، زیر مجموعه ی بیت رهبریست و در این راه برایش دوری یا نزدیکی فکری روسای دولت به او نیز تفاوت چندانی ندارد. چنانچه در مواجهه با دولت دوم احمدی نژاد نیز به وضوح به این امر مبادرت ورزید. اما علیرغم یکه تازیهای غیرمسئولانه و بدون پاسخگوئی او، مردم در هر مرحله که فرجه ای یافته اند او و جناح انتسابی اش را یک گام به عقب رانده اند. لیک در این میان برای ختم به خیر ماجرا، نه مردم از قوای لازم برخوردار بوده اند و نه او پتانسیل لازم برای پذیرش واقعیات جاری در جامعه ی ایران را داشته. اگرچه مردم بارها چه در انتخاباتها و چه در زندگی روزمره به او و جناح انتسابی اش نشان داده اند که سیستم تفکر و نحوه ی برخورد و عمل آنها در مواجهه با مسائل جامعه را نمی پسندند و گام به گام به سمتی میروند تا برای مطالبات و حقوق حقه ی خود، شرایط و افرادی را بیابند که قانونا ً در مقابل آنها پاسخگو باشند.
علیرغم خواست اکثریت مردم ایران، جناح انتسابیون به کمتر از یکماه وقت نیاز داشت تا بتواند خود را برای حمله آماده نماید. در اولین اقدام، رئیس جمهور و دولت را مجبور نمودند تا گامی عقب بنشیند و سند ۲۰۳۰ یونسکو را کلا ً پس بگیرد و از دور اجرا خارج نماید. اما عطش اقتدارگرائی سیری ناپذیر است و اوضاع خراب تر از آنیست که انتسابیون با یک عقب نشینی ی جناح مقابل آرام گیرند. اتاقهای فکر انتسابیون به این مهم پی برده اند که کیان اقتدارگرائی در خطر است. آنها در یکماهه ی گذشته بیکار ننشسته و با تحلیل انتخابات اخیر به این نتیجه رسیده اند که اگر دیر بجنبند "بهمنی" در پیش خواهد بود. جمع آوری نیروهای خودی با توجه به شوک انتخاباتی برایشان زمانبر بود، پس می بایست دست به دامان زعیم عالیقدر می شدند و از او می خواستند تا با گفتار خود راه برای حمله باز کند. و اینگونه شد که دائی جان ولی باز به صحنه آمد. او در دو سخنرانی اخیر ابتدا به نیروهای منتسب فرمان "آتش به خود" را داد و اینک با رئیس جمهور اتمام حجت نمود که اگر بیش از این به سمت مردم برود همچون دوران اولین رئیس جمهور با "عزل" روبرو خواهد شد. در هر دو سخنرانی او سعی در تفهیم همان قصه ی ۲۸ سال گذشته را دارد که؛ رای مردم کشک است. فرد اول این نظام منم و این منم که تصمیم می گیرم چه بشود و چه نشود.
با توجه به صف بندی دو جناح در پهنه ی سیاست ایران باید اذعان داشت علیرغم کثرت نیرو در جناح مردم و منتخبین، این جناح از انسجام و عزم کافی برای پیروزی در این نبرد برخوردار نیست. از دیگر سو با توجه به جمیع جهات، انتظار شق القمر از حسن روحانی کاریست عبث. ولی آیا با چنین چشم انداز بایست دست روی دست گذاشت و در جهار سال آینده شاهد بسته تر شدن هر چه بیشتر فضای سیاسی ایران بود؟
اگر نگرانیهای وزیر امور خارجه ی آلمان (زیگمار گابریل) و جک سالیوان (مشاور هیلاری کلینتون) در زمینه ی احتمال جنگ در منطقه ی خلیج فارس را جدی بگیریم، باید هوشیار بود که اگر عرصه بیش از این بر انتسابیون تنگ آید، بیش از پیش بر طبل جنگ خواهند کوفت و سعی خواهند نمود از شرایط پر تشنج به نفع منویات پلید خویش و بر ضد منافع ملی مردم ایران سود جویند. پس گام نخست استفاده از همه ی توان در جهت کاهش تشنج در منطقه باید باشد. در گام بعدی که همگام گام نخست است باید بیش از پیش بر رئیس جمهور و دولت او فشار آورد تا در جهت بسط، گسترش و تقویت نهادهای مردمی قدمهای عملی بردارد و شرایط را برای طرح مطالبات مردمی از طریق تشکلهای مدنی، صنفی و فرهنگی فراهم نماید و بالاخره در گام سوم از رئیس جمهور بخواهیم اقدام به تشکیل معاونتی نماید که موظف به روشنگری در زمینه ی خواسته های مردم، فعالیتهای دولت و موانع پیش رو باشد و هر سه ماه یکبار به افکار عمومی گزارش دهد تا از این طریق نور بر افکار عمومی بتابد و برای آنها روشن گردد کدامین اشخاص و نهادها در تقابل با خواسته هایشان قرار دارند.
بدون شک در طول چهار سال آینده عقربه های زمان در ایران کندتر خواهند گشت ولی همین گردش بطئی به زیان جناح انتسابیون خواهد بود. آقای روحانی اگر مایل است در جناح مردم باقی بماند و به آنها نشان دهد انتخابشان غلط نبوده در بهترین حالت با اجرای این سه گام خواهد توانست زمینه ی مساعد برای ورود مردم ایران به قرن ۱۵ هجری شمسی را فراهم سازد.