واژه هایی که سخن می گویند (*) -سپهر جمشیدی


اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۷ خرداد ۱٣۹۶ -  ۱۷ ژوئن ۲۰۱۷



اشاره)
برد و دامنه افق دید راهبردی رهبر جمهوری اسلامی چه میزان است ؟
در حالی که شرایط خطیری بر منطقه و بخصوص پیرامون ایران می چرخد ، او بر حداقل های قانونیت و مودت خط بطلان می کشد و شرایط را برای ایران ناپایدارتر می کند.
جک سولیوان، مشاور ارشد هیلاری کلینتون، ایران را اولین گزینه‌ای خواند که ممکن است دولت دونالد ترامپ با آن وارد جنگ و درگیری نظامی شود.
پایگاه اینترنتی فیرفاکس میدیا در ۱۲ ژوئن ۲۰۱۷ گزارش کرد، جک سولیوان که از او به عنوان گزینه مورد نظر هیلاری کلینتون برای تصدی پست مشاور امنیت ملی ایالات متحده آمریکا یاد می‌شد، درکنفرانس بین المللی که موسسه " لووی " در استرالیا برگزار می کرد ، گفت : " در حالی که همه نگاه‌ها به کره شمالی است، من فکر می‌کنم، ایران محتمل‌ترین گزینه و سناریو برای نخستین برخورد نظامی آمریکاست . "
سولیوان افزود: « آیا من نگرانی جدی دارم درباره اینکه آیا رئیس‌جمهور فعلی با خلق و خویی که دارد، می‌تواند با اتخاذ سلسله‌ای از تصمیمات ما را با یک برخورد جدی با ایران مواجه کند ؟ بلی، پاسخ من مثبت است. این موضوع البته در حیطه منافع ملی آمریکا نبوده و به صلاح ثبات منطقه نیست و موضوعی است که باید با دقت و از نزدیک رصد کنم . "
پیش از این و در ماه فوریه مایک پنس، معاون رئیس‌جمهوری آمریکا به شبکه ای‌بی‌سی نیوز آمریکا گفته بود: «بهتر است ایران بفهمد رئیس‌جمهوری جدیدی در دفتر بیضی‌شکل کاخ سفید حضور دارد و بهتر است ایران مقدار جدیت رئیس‌جمهوری جدید را امتحان نکند. "
یک روز پس از سخنان پنس، دونالد ترامپ نیز درباره اینکه در آینده در ارتباط با ایران چه رخ خواهد داد، گفته بود: «خواهیم دید چه اتفاقی خواهد افتاد، من می‌توانم این را بگویم که آن‌ها کاملا به کشور ما بی‌احترامی می‌کنند. ایران، دولت شماره یک حامی تروریسم است. آن‌ها پول و اسلحه به همه جا می‌فرستند . "
شان اسپایسر، سخنگوی کاخ سفید نیز به خبرنگاران گفت: «آیت‌الله‌ها خواهند فهمید که رییس‌جمهوری جدیدی آمده است. این رییس‌جمهور بی‌خیال نمی‌نشیند که ایران با تخطی‌هایش، در توافق مشترک شکاف ایجاد کند، بلکه دست به اقداماتی مناسب خواهد زد . "
در همان زمان دونالد ترامپ در توئیتر نوشت: «ایران با آتش بازی می‌کند. آنها قدر مهربانی اوباما را ندانستند. من آنطور نیستم . " ( العربیه فارسی – ۱۲ ژوئن ۲۰۱۷ )

مدخل )

رهبر جمهوری اسلامی مایوس از عدم تامین خواسته های حداکثری اش ، اکنون به سیم آخر می زند و بنابراین روحانی کار سختی در پیش رو دارد .
این درست است که خامنه ای مدت هاست با مهندسی انتخابات از طریق نظارت استصوابی شورای نگهبان به خواست حداقلی خود در هر انتخاباتی می رسد ولی از تامین خواسته حداکثری اش که درامدن نامزد اصلح او از صندوق هاست ، باز می ماند که مورد اخیر آن شکست رئیسی و از آن طریق شخص رهبر جمهوری اسلامی بوده است .
این حجم مقابله با حسن روحانی بی سابقه بوده است که از احساس شکست از آراء عمومی با توجه به جبهه گیری های عیان و آشکار ضد روحانی در مقطع انتخابات اردیبهشت ۹۶ از سوی وی ناشی می شود .
از جمله تحرکات وی ، دادن گرا در پیش از انتخابات از جمله دست آویز ساختن از سند ۲۰٣۰ یونسکو که تا هم اکنون ادامه دارد ، است تا اعلام تعطیلی ( فشل بودن ) نهادهای فرهنگی و سیاسی دولت روحانی و ضرورت در پیش گرفتن سیاست " آتش به اختیار " توسط عوامل وی در سپاه و بسیج و حزب مداحان و جز آن تا آویختن شمشیر داموکلس " بنی صدری شدن " حسن روحانی برای سلب هر گونه تحرک مستقلانه از جمله چینش به اختیار کابینه از سوی روحانی است .
متذکر می شود که خامنه ای به بهانه اعلام روحانی به اینکه اکثریت در انتخابات نشان داده اند که موافق دیدگاه ها و سیاست های وی هستند ، از اکثریت و اقلیت کردن مردم مشابه آنچه که به گفته وی ، بنی صدر انجام داد ، انتقاد نمود . در حالی که تفکیک آحاد مردم به صورت بارزتر ۹۶ و ۴ درصد از سوی قالیباف و آراء حلال و حرام از سوی رئیسی واکنشی را از سوی خامنه ای برنیانگیخت .
آتش به اختیار توسط خامنه ای را باید در این چارچوب ارزیابی نمود که بوی نوعی ارجاع به اقداماتی از همین نوع در گذشته را هم می دهد . گذشته ای مثل شکست از اصلاح طلبان و محمد خاتمی در دوم خرداد ۷۶ که متعاقب آن قتل های زنجیره ای ، ترور حجاریان و بعدها تعرض به چندین سفارت خانه و جز آن را موجب شد .
در هم تنیدگی راهکار " آتش به اختیار " با زمینه فکری و اندیشه ای رهبر جمهوری اسلامی مبتنی بر اعتقاد به نوعی بنیادگرایی سلفی( از نوع شیعی ) در نهایت به کنار گذاردن هر گونه ارجاع به آراء هم اکنون نیم بند کنونی ( انتخصابات) می گردد .

ریشه )

خامنه ای دقیقا در یک هم زمانی ( یک روز ) موضوع ترورهای تهران از سوی سلفی های جهادی ( داعش ) را با عبور و عدم مکث بر روی این رویداد مهم با الصاق واژه ترقه بازی به آن ، با مکث به موضوع باز هم مقابله با حسن روحانی به شکل دهی فرمان " آتش به اختیار " می پردازد .
به نظر می رسد دیدگاه خامنه ای در قرائت خشن از اسلام بصورت تاریخی شکل گرفته باشد .
بطور مثال استقبال وی از آراء سید قطب از مهمترین رهبران فکری سلفی های جهادی ( در کنار سلفی های مرجه یا ارشادی که از رهبری فکری حسن بنا آبشخوری دارند ) ار آن جمله است .
خامنه ای با شیفتگی که به آراء سید قطب می یابد ، دست به ترجمه آثاری از وی به فارسی می زند که کتاب " آینده در قلمرو اسلام " را در جوانی در سال ۱٣۴۵ و کتاب " ادعانامه علیه غرب " را در سال ۱٣۵۶ از سید قطب ترجمه می نماید .
" خوب است بدانیم تاریخ اخوان المسلمین نشان می دهد که شکل گیری و ظهور آن به حسن بنا برمی گردد که تاکید وی بر تبلیغ و دعوت است و به سلفیت ارشادی نزدیک بوده اند . پس از سید قطب ، مفاهیم تکفیر و جهاد د اخوان المسلمین مورد اهمیت قرار می گیرد و برای همین سلفی های جهادی را در جایی که به اخوان باز می گردد می توان به سید قطب منتسب نمود " ( ایران وایر – مختار هوشمند ، کارشناس گروه های بنیادگرای اسلامی – ۲۱ خرداد۹۶ ) .
دو تفکر هر دو سلفی ، یکی ارشادی ( مرجه ) تحت تاثیر حسن البناء و دیگری جهادی تحت تاثیر سیدقطب در مناطق کردی وجود دارد که سابقه آن از بدو پیروزی انقلاب ۵۷ و آن هم با اشاره جمهوری اسلامی در مواجهه با کردهای با گرایشات چپ و ملی گرا بوده است .
گروههایی مثل مکتب قران ( احمد مفتی زاده ) و جماعت دعوت و اصلاح ( شاخه ایرانی اخوان المسلمین ) از آن جمله اند که با توافق میان احمد مفتی زاده و آیت اله خمینی شکل می گیرد .مطابق این توافق اگر اسلامیست ها می توانستند باعث بیرون راندن جریان ها و گروه های چپ و ملی گرای کردی از کردستان شوند ، جمهوری اسلامی با نوعی خودمختاری اسلامی با مدیریت مفتی زاده و مکتب قران موافقت می کرد .
البته نرد عشق حکومت با این جریان در کردستان تابعی از شرایط و نیز میزان افراط گری های سلفیون ، توامان با تشوق ، تحدید و تهدید آنها بوده است .هر چند شکل گیری نوع تندرو و جهادی مصادف است با حضور نیروهای انصارالاسلام در کردستان متعاقب تحولات از ۲۰۰۱ منطقه خاورمیانه . ( ** )
همانگونه که ملاحظه می شود بر عکس تبلیغات رایج که گویا داعش و یا بهتر بگوییم تفکر سلفی ( جهادی / ارشادی ) نتوانسته در ایران یارگیری کند ، یارگیری این تفکر درست از پیروزی انقلاب شکل گرفته و به انحاء مختلف حضور داشته است .
این جریانات همواره در عراق عملیات های مختلف داشته اند . به عبارتی حضور داشته اند ولی اهداف را در خارج از ایران در نظر گرفته و عملیاتی می کردند و یا اگر در داخل عملیات می کردند به صورت کمین گذاشتن برای نیروهای پیشمرگه کرد بوده است یا ترور، مثلا ملا بختیار از اتحادیه میهنی کردستان در سلیمانیه در ۲۰۰۵ .
با همه این تفاصیل جذابیت گفتمان سید قطب برای خامنه ای اگر مربوط به زمانی بود که به تاریخ پیوسته ، زیاد جای کند و کاو نداشت ولی وقتی وی در جمعی از جمله روحانیون کردستان در ۱۴ فروردین ۹۴ بار دیگر با رویکردی حمایتی از سید قطب می گوید ، در حالیکه خود به خوبی می داند که سید قطب محور و بنیان فکری سلفی های ارشادی / جهادی قرار گرفته است ، نشان می دهد که افکارش همچنان در همان حوالی می اندیشد .
وی در این نشست از اندیشه های مترقی ! سید قطب و پیشنهاد وی در تاسیس یک حکومت اسلامی در یک گوشه ای از دنیا ، که تاثیرش از هزاران سخنرانی ، چاپ کتاب و تاسیس مسجد و جز آن بیشتر است ، سخن می گوید .
به عبارتی قبل از انقلاب ایران و نیز مرجع شدن سید قطب برای اندیشه های بنیادگرا شاید به صرف خوشایند خامنه ای از حکومت سازی سید قطب ، از او ایده می گرفته ، اما حال که این اندیشه بنیان بنیادگرایی اسلامی و سلفی گری جهادی گردیده ، چرا خامنه ای همچنان دلبسته آن است ؟
کافی است بدانیم از سرشناسان ، از جمله اسامه بن لادن شاگرد محمد قطب ، برادر سید قطب و نیز مرید سید قطب بوده و ایمن الظواهری رهبر جدید القاعده به شدت متاثر از آراء و اندیشه های سید قطب بوده و هست . خود ایمن الظواهری در کتابی از خود می گوید که سید قطب بیش از هر کسی بر او تاثیر گذارده است . ( روزنامه الشرق الاوسط – ۲۰۰۱ )
برای کلام آخر برای این بخش ، دستگیری های زیاد متعاقب عملیات تروریستی تهران از اعضاء این جریانات سلفی جهادی توسط سازمان های اطلاعاتی و امنیتی ایران ، مبین اشراف اطلاعاتی قبلی و پیشینی ولی اغماض عملی حکومت با آنها بوده است . احتمالا با تفکر این که ، این جریانات ، بی ثباتی را برای به اصطلاح دشمنان و یا حتی رقبا بوجود می اورند ، پس حضورشان مثبت ارزیابی می شده است پس آنها اجازه تبلیغ و کار در داخل ایران داشته باشند .
با این وجود به محض کشیده شدن عملیات آنها به داخل و نیز ارزیابی مردم که از بی صلاحیتی و ضعف نهادهای امنیتی حکایت دارد ، با آنها برخورد صورت می گیرد .
البته یک فرض دوم آن است که جریان امنیتی اطلاعاتی منصوب رهبری از جمله سازمان اطلاعات سپاه تا کنون و بخصوص پس از حملات برای امنیتی کردن فضا استفاده کرده و می کند و در مقابل وزارت اطلاعات بعنوان نهاد منصوب دولت ، از جو برامده و بوجود امده ضد جریانات جهادی، استفاده کرده و با برخورد با اغماض جریان اطلاعاتی امنیتی غالب نزدیک به رهبر ، آنها را وادار به قبول ایراد ضربت به جریانات سلفی کرده باشد .

حصول نگرش آتش به اختیار)

روشن است خامنه ای از روحانی ناخرسند است که به خواسته اش مبنی بر خاموشی گزیدن در مناظرات انتخاباتی گردن ننهاده است ، همان که البته به رای آوری و پیروزی روحانی منجر گردید .
این واکنش خصلتی و همیشگی خامنه ای در مقابل بیشتر روسای جمهوری بوده است ، آنجا که مردم به جای نظر وی ، با تمام مهندسی های صورت گرفته در نظارت استصوابی شورای نگهبان ، به نامزد زاویه دار با وی رای داده اند . از خاتمی تا موسوی و کروبی و اکنون روحانی .
از این رو احتمال قوی صدور فرمان آتش به اختیار در این زمان ، عدم تمکین به توصیه و در واقع اغواء وی به حسن روحانی برای زبان به کام گرفتن در مناظره مهم سوم جمع نامزدها بوده باشد . آنجا که به حسن روحانی به خاطر سخنان انتخاباتی اش تذکر جدی داده بود و انتظار داشت روحانی با محافظه کاری ، خود منجر به سرکوب آراء آماده به نفع اش شود ، که چنین نشد .
خامنه ای همچنین با باز کردن باب نکوهش در خصوص پذیرش سند ۲۰٣۰ یونسکو ، آتش تهیه مخالفین تمامیت گرای روحانی را بوجود آورده بود .
پیش بینی اینکه آتش تهیه ای که بر بقایای اندک بضاعت فرهنگی مستقل با حکم آتش به اختیاری ، باریدن گیرد ، خیلی دشوار نیست .
یک جستجو در اینترنت نشان از توئیت هایی که از سوی افسران نرم نظام صادر شده را حکایت می کند از جمله وحید یامین پور ، حامد طالبی و جز ان حکایت از شیفتگی خیل خرابکاران به چنین مجوزهایی دارد .
این مقوله آتش به اختیاری رهبر جمهوری اسلامی البته آنچنان دور از قاعده و شئون مملکت داری یک رهبر بود که شامل اذعان کامل و نمود بارز ناتوانی در حل سیستماتیک مسائل مملکت و از سویی اجازه تمام عیار آنارشی و عمل خارج از قانون را افاده می کرد که حتی آنها که این مقوله مطلوبشان بود نیز سعی در گرفتن تیزی های آن کردند .
سرمقاله روزنامه صبح نو ( ۲۱ خرداد ۹۶ ) از نبایدهای آتش به اختیار گفت از جمله خارج از چارچوب و مسئولیت ها ( قانون ) عمل کردن از نبایدهای نامبرده نشریه است و نیز سیاسی کاری هایی مثل هجوم به سفارت خانه ها خلاف قوانین و مقررات کشور .
عبداله گنجی نیز در سر مقاله جوان وابسته به سپاه پاسداران ( ۲۱ خرداد ۹۶ ) ضمن هشدار که این سخنان به معنی قانون گریزی نیست . با توجه به پیش بینی اینکه این حکم چه اعمالی را در اینده بوجود خواهد آورد از کسانی که می خواهند هر عمل بی ربط و غیر منطقی را با آن بازنمایی کنند ، هشدار می دهد .
واضح است که اینان به ظرفیت بالای خرابکاری هم مسلکان خود وقوف دارند و می شناسند که بسیاری از همگنان ایشان در چنین مواردی سر را با کلاه می اورند ، که ناچار از هشدار می شوند .
پیش از این هم خامنه ای از بیشتر بودن هزینه سازش نسبت به چالش در تعارض با روحانی گفته بود که به نظر می رسد سخنان چهارشنبه وی در ادامه همان مواضع باشد .
در مقابل این نظر خامنه ای بود که عبداله نوری از ضرورت رایزنی های گسترده و بهبود روابط با همسایگان و کشورهای منطقه و نه افزایش تنش و تخاصم گفت . ( شرق – ۲۰ خرداد ۹۶ )
خامنه ای در حالی از تعطیل کامل دستگاه های دولتی در موضوعات فرهنگی می گوید که از شروع رهبری اش نه تنها وی متولی نهادهای فرهنگی بسیار گسترده در بخش انتصابی بوده که حتی در چینش وزرا و مدیران وزارت خانه های مهم و فرهنگی بخش انتخابی نیز مداخله مستقیم داشته است .هاشمی رفسنجانی در جایی صراحتا در تیول رهبری بودن به تمامی حوزه فرهنگ را ، اشاره کرده بود.
شاید بیش از انکه میزان اختیارات حقوقی و قانونی رهبر – رئیس جمهورکه از نظر بسیاری ٨۰-۲۰ ( به لحاظ کمی ) است ولی بسیار متفاوت تر به لحاظ حقیقی و واقعی است .
این نکته نیز که آیا روحانی آن کسی است که بخواهد از همان اختیارات حداقلی خود مطابق قانون ایستادگی نشان داده و استفاده نماید ، آنچنانکه محمد خاتمی نکرد ، خود سئوال مهمی است ؟ آیا روحانی می تواند از پشتوانه آراء خود استفاده نماید ؟
در عمل هرگاه رهبر جمهوری اسلامی به موضوعی ورود کرده ، خارج از اینکه موضوع مناقشه ای بین تمامیت خواهان و اصلاح طلبان بوده و یا موضوع صرفا مربوط به اصلاح طلبان و میانه روها بوده است ، موضوع مطروحه به کلی از دستور کار خارج و یا مطابق حکم حکومتی و نظر رهبر جمهوری اسلامی به پیش رفته است .
به عبارتی خارج از اینکه ما فرض را بر این بگیریم که مثلا به ظن بسیاری ، نهادهای انتخابی از ۲۰% نسبت به انتصابی ( رهبری ) برخوردارند در عمل در مناقشه ها ، نهادهای انتخابی منطبق با ۲۰% اختیارات خود هم ، نتوانسته اند عمل نمایند .
این را در دوران اصلاحات در تذکر خامنه ای در خارج کردن لایحه مطبوعات از دستور رسیدگی مجلس ششم و نیز باز ماندن طرح های دوقلوی اختیارات رئیس جمهور خاتمی شاهد بودیم .
در آخرین مورد هم شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست حسن روحانی سند ۲۰٣۰ یونسکو را از دستور کار خارج کرد ( بی بی سی – ۲۵ خرداد ۹۶ )
لازم به یداوری است که حسن روحانی قبلا ، از این سند با قید تحفظ دفاع کرده بود و حتی گفته بود از همه موارد تعرض ها به دولتش بگذرد از غوغای پیرامون سند ۲۰٣۰ یونسکو نمی گذرد . اما در عمل این سند به اتفاق آراء مردود شده یعنی خود روحانی هم ناچار به پیروی از ولی فقیه شده است .
جالب این است که این سند یکی از نمودهایی است که آیا حاکمیت در جمهوری اسلامی حاضر است با توجه به حوائج جامعه ایران گامی ترقی خواهانه بردارد یا خیر که آشکارا جواب " نه " را فراروی ایران ما قرار داده است .
ملاحظه اینکه وی حتی موقعی که لفظ پردازی می کند و از مسائل اصلی و فرعی سخن می گوید ، غافل است از اینکه دارد در باب مسائل فرهنگی سخن می گوید ، به استنتاج به شدت مردود مسئله فرعی بودن موسیقی شجریان حکم می دهد در حالیکه پر واضح است که آنچه پایدار و برای سالها پس از نبود او و ما خواهد بود همین آثار فرهنگی به شدت ممزوج شده و بافتار یافته با روان مردم ایران است که در تار و پود و حافظه تاریخی یک ملت می ماند و نه حب و بغض ها و استنتاجات به شدت غلط رهبر جمهوری اسلامی که هم اکنون در دوران حیات خود نتایج به شدت مردودش را همه مردم ایران ملاحظه می کنند .

آینده قابل پیش بینی )

اجماع فکری جناح تمامیت خواه به این نتیجه رسیده که راهبردهای آنان در هیچ زمانی مورد وثوق آراء اکثریتی مردم قرار نخواهد گرفت . بنابراین از یک مشارکت بالا در انتخابات ، قطعا نماینده و یا نمایندگان آنها به پیروزی نخواهند رسید .
این را از گفته های حمید رسایی از تمامیت خواهان به نام و عضو پایداری در گفتگو با حسین دهباشی در مجموعه مصاحبه های تحت عنوان تاریخ آنلاین می توان فهمید ، آنجا که می گوید برای آنان انتخاباتی با مشارکت حداقلی که اکثریت مردم مایوس از حضور در انتخابات باشند ، قابل قبول تر است چرا که با درصد ناچیزی از بدنه همیشه حامی آنها ، این جریان تمامیت خواه است که به پیروزی می سد .
ایت اله خامنه ای البته کار خودش را قبل از برگزاری انتخابات در مرحله نظارت استصوابی مدت هاست که انجام می دهد ، به گونه ای که نامزدهای رقیب برای وی از صلاحیت حداقلی و حداکثری برخوردارند .
تا کنون نگرش وی بر این بوده که نظر وی به دارنده صلاحیت حداکثری ( اصلح ) بوده است که از صندوق هم همان بیرون آید ولی نامزد با صلاحیت حداقلی ( صالح ) نیز مورد قبول بوده است .به گونه ای که به مانند انتخابات سال ٨٨ نیاز به کودتا علیه آمار واقعی ضرورت نداشته باشد و عملا خرده گیری جامعه جهانی هم به نسبت کم رمق تر و کم اثرتر باشد .
با توجه به دلخوری وی از عدم روی کار آمدن نامزد حداکثری وی و فشار تمامیت خواهان برای ایجاد شرایط برای برگزاری انتخابات با مشارکت حداقلی ، پیش بینی اینکه خامنه ای دخالت خود را هر چه بیشتر به مرحله تعیین صلاحیت ها منتقل نماید و حتی رد صلاحیت نامزدهای با تفکرات میانه را و نه فقط اصلاح طلبان را در دستور کار قرار دهد ، دور از انتظار نیست . بخصوص که او ثابت کرده او توانایی شکستن تابوهایی مثل رد صلاحیت روسای جمهور قبلی و یا زندانی کردن مقامات ارشد را داشته است .
خامنه ای توانایی ایفای نقش برای سوق انتخابات با مشارکت کم را دارد . کافی است به اندازه کافی اعلام کند که شرکت کنندگان در انتخابات در واقع نظام را ( ولایت فقیه را ) تایید می کنند و یا اینکه فراخوان دهد که مردم به نفع نظام وارد انتخابات شوند .
در انتهای این بخش می توان گفت که مدت هاست در ایران جدال دوگانه مبارزه با وضع موجود (ترقی خواهی ) – حفظ وضع موجود ( محافظه کاری ) جای خود را به جدال دوگانه ادامه وضع موجود ( محافظه کاری ) – بازگشت به گذشته ( ارتجاع ) داده است .
۱۷ خرداد ۹۶

پا نوشت :
* ) عطاء اله مهاجرانی و رمضانعلی مزروعی در بحثی که در صفحه دو اخر هفته بی بی سی فارسی پخش شد در باب همین موضوع ، از اینکه واژه ها به دقت از سوی خامنه ای انتخاب می شوند ، گفتند که به نظرم درست است و به همین دلیل خواستم عنوان مطلب همین باشد و خوشدلانه و یا بنا به منافع ( مثل همان که این دو مدعو سعی در آن داشتند ) با گرفتن تیزی های این واژها و با عباراتی مثل اینکه انشاء اله گربه است از واقعیت سخت و خشن واژه ها عبور نکنم . البته این دو بیشتر از هر ذوب شده در ولایتی از درایت و تفکرات راهبردی خامنه ای هم گفتند که واقعا معلومم نیست که به چه دلیلی این دو فراریان از وطن از بازگشت به ایران با چنین رهبر فرزانه ای سر باز می زنند و نیز چگونه است که چنین فردی با بیش از ۲٨ سال زعامت مطلق و اندیشه های شگرف ، میراثش به جز خیل بحران ها ( به گفته مزروعی ) بیش نبوده است ؟

**) از جمله مراودات جمهوری اسلامی با صاحبان این تفکرات در شرق کشور ( طالبان ) و در غرب کشور ( انصار الاسلام و گروه های دیگر ) عبارت است از :
۱)    در سال ۲۰۰٣ در پی پاکسازی منطقه حلبچه و بیاره توسط امریکا این جریان با چراغ سبز و مجوز جمهوری اسلامی وارد کردستان شدند .
۲)    در سال ۲۰۰۱ ابومصعب الزرقاوی معاون اسامه بن لادن با عبور از مرز سیستان و بلوچستان وارد ایران شد که توسط کردهای سلفی به کردستان برده شد و به مدت ٨ ماه مهمان آنها بود . سپس از طریق مریوان به بیاره و سپس به بغداد می رسد که اولین گروه سلفی جهادی را با نام جیش محمد پایه می گزارد . بعدها به گروه بزرگتر توحید و جهاد تبدیل و آن هم به شاخه القاعده در عراق تبدیل می شود .
٣)    گروه کتیبه فتح انصارالاسلام به فرماندهی هیمن بانی شاری و عمر بازیانی در مریوان و در شهرک کانی دینار مستقر می شوند ( بهار ۲۰۰٣ ) این گروه بعد از تصمیم به انشعاب گروه سلفی جهادی کردی ( کتائب القاعده کردستان ) را تاسیس که بعدا با زرقاوی بیعت می کند .