آمار واقعی بیکاران کشور و آزاد سازی دستمزد کارگران- اتحادیه نیروی کار پروژه ای ایران



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۷ تير ۱٣۹۶ -  ۲٨ ژوئن ۲۰۱۷


(سازمان جهانی کار) آی ال او: "هر کس یک ساعت در هفته کار کند شاغل محسوب می شود" بر این اساس نولیبرالی – امریکایی وزیر کار حاکمیت اسلامی ایران که مدتها کار اطلاعاتی کرده و به خوبی از درون مایه دیدگاه های سازمان های ضد مردمی سرمایه داری با خبر است برای توجیه آمار های نادرستی که برای سر در گم کردن مردم اعلام می کند این نظریه سازمان جهانی کار را بدون توجه به این واقعیت که آیا با یک ساعت کار در ایران می شود هزینه زندگی یک خانواده یا حتی تنها هزینه زندگی یک روز یک نفر را تامین کرد؟ مورد استناد قرار می دهند و اعلام می نمایند آمار بیکاری در ایران سه میلیون و دویست هزار است ( ایسنا ۱۲ اردیبهشت ۹۶).
یک وزیر مسیولیت سنگینی نسبت به مردم دارد و حق ندارد مانند یک روزنامه نگار نولیبرالی اظهار نظر کند و آمار بدهد. یک روز بعد در روز ۱٣ اردیبهشت ۹۶ در پاسخ به خبرنگار ایلنا که گفته بود: یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری اعلام نموده یارانه را ۲۵۰ هزار تومان خواهد کرد. ایشان که حرف های روز پیش خود را فراموش کرده بود، گفت: "اگربخواهیم به هر فرد بیکار ماهیانه ۲۵۰ هزار تومان پرداخت کنیم به طور قطع بیش از ۲۰ میلیون نفر مراجعه می کنند" در واقع جناب وزیر بدون خواست خود، بخشی از آمار واقعی بیکاران کشور را افشا کرد.
از سوی دیگر اصلاح قانون کار که نامی ریا کارانه است و در حقیقت منظور حذف قانون کار است تا به زعم ایشان موانع سرمایه گذاری شرکت های غربی از میان برداشته شود، توسط این دولت و این وزیر روانه مجلس شده است. از سوی دیگر طرح برده داری "کارورزی" که حقوق یک دانش آموخته دانشگاه مطابق آن مبلغ ٣۱۰ هزار تومان خواهد بود، بدون بیمه تامین اجتماعی بدون بازنشستگی بدون سنوات و... طرح بنیادی این دولت برای ایجاد اشتغال است. با عملی شدن این طرح یک دانش آموخته دانشگاه پس از حداقل ۱۶ سال تحصیل که چهار سال آخرش اموزش آکادمیک است تازه می باید با ماهانه ٣۱۰ هزار تومان استخدام شود و زندگیش را سامان دهد. در حالی که اصل حداقل حقوق یک پنجم خط فقر است شما یک سوم حداقل حقوق را که یک دانش آموخته جوان باید دریافت کند محاسبه کنید چه در صدی از خط فقری است؟! این فاجعه قرن ۲۱ در ایران را چگونه می شود توجیه کرد؟! دولت با پذیرفتن نولیبرالی خود نیز اعلام می کنند هیچ مسیولیتی در قبال کار، بیکاری، فقر و تنگدستی جامعه ندارد. آیا این های و هوی انتخابات تنها برای انتخاب مجدد آنها بوده است تا منابع ملی، و دلارهای نفتی را بین خودی ها تقسیم کنند؟! این پرسش ما از مردم ایران نیست چون این ملت را چنان مسخ کرده اند که دیگر قادر نیستند دوست و دشمن طبقاتی خود را از هم تشخیص دهند. این پرسش ما از دولت مردان هم نیست زیرا این جماعت پس از جنگ، چه اصول گرا و چه به اصطلاح اصلاح طلب همگی دنباله رو جناب رفسنجانی هستند که بنیاد نولیبرالی را با کمک اقتصاد دانان پیرامون دولت های پس از جنگ، مانند نیلی، غنی نژاد، دادخواه و... در ایران پی ریختند تا هستی ایران زمین را به نیستی بدل کنند.
از این رو ضرورت اعلام آمارهای غیر واقعی و گمراه کردن مردم و سپردن منابع ملی به مشتی دلال به یک وظیفه شرعی – قانونی دولت ها تبدیل شده است. این جماعت دلال پیشه در عمل هیچ گرایشی حتی به سرمایه داری صنعتی هم ندارند. لذا از مشتی دلال پرور نمی توان انتظار یک پاسخ منطقی را داشت . پرسش ما از چپ های دیروز است که مدعی بودند دانای کل هستند و تصور می کردند آنها می توانند به تنهایی همه مسایل اجتماعی را حل کنند. ولی اینک تبلیغات چی کاندیدهایی شده بودند که بدون تردیدی می گویند قصد دارند نولیبرالیسم را در ایران ادامه دهند و همه اصول آن را دارند با نامهای اصلاح قانون کار، طرح کارورزی با حقوق ٣۱۰ هزار تومان برای یک دانش اموخته دانشگاه و آزاد سازی دستمزد ها، درعمل کاربردی می کنند. از سوی دیگر جناب رییس جمهور مدعی می شوند که در حال کاربردی کردن اصل ۴۴ قانون اساسی هستند (البته با مناسبات اقتصادی تعدیل ساختاری و خصوصی سازی!!!) در حالی که به مردم نمی گویند این اصل ۴۴ همان اصل ۴۴ روزهای اول انقلاب نیست وجناب رفسنجانی توانستند آن را وارونه کنند تا جای پایی برای اقتصاد امریکایی در ایران باز شود و دولت های پس از جنگ هم بدون استثناء آن راه را ادامه می دهند. آقایان رفسنجانیسم ها هم که بی شرمانه نام چپ را آلوده کرده اند، مرید مرده ریگ جناب رفسنجانی شده اند. مارکسیسم رفسنجانیسم ها، آیا با اقتصاد نولیبرالیسم گام به گام به سوی عدالت اجتماعی (سوسیالیسم ) پیش خواهد رفت؟! در واقع همان ادعای سوسیال دموکراتهای قرن نوزدهم که سر از نولبیرالیسم تاچر - ریگانیسم در آورده اند. درکنار همه ترفندهای ماکیاولیستی دولت های پس از جنگ ایران طرح آزاد سازی دستمزدها از همه قابل توجه تر است زیرا آقایان کارفرماها را با مقررات مناطق آزاد تجاری – صنعتی کاملا آزاد می گذارند تا در بازار کار هر گونه تشخیص می دهند سود بیشتری به کیسه اشان سرازیر می شود عمل کنند ولی اگر چند کارگر دور هم جمع شدند ومی خواستند در باره چگونگی دریافت حقوق به تعویق افتاده اشان گفتگو کنند به عنوان اقدام علیه امنیت ملی به محاکم شرع تحویل داده می شوند تا با شلاق و زندان به آنها بفهمانند حاکمیت دینی در عمل از کدام طبقه اجتماعی حمایت می کند.
در هر صورت طبقه کارگر ایران آن چنان از نظر کمی آب رفته است که می باید به جای رفتن به سوی تشکل و ایجاد سندیکاهای کارگری، به سوی ایجاد سندیکاهای کارگران بیکار پیش برویم و برای همان کار ِ ماهیانه ٣۱۰ هزار تومان سر و دست بشکنیم. البته با معیار وزیر کار فعلی و همه دولت های اصول گرا و اصلاح طلب، همه کارگران و دانش آموخته های جویای کار می باید به کارتون خواب ها تبدیل شوند زیرا دیگر نیازی به خانه و بهداشت و آموزش و پرورش، لباس و خورد و خوراک ندارند، یک تکه نان و یک کارتن برای زندگی کافی است. البته کسی که در سرما و گرما با یک کارتن بتواند زندگی کند بیمار هم نخواهد شد، دارو و درمان و بهداشت هم غیرضروری می شود. ولی آقایان بدانید، دستانی که با همه امکانات و قدرت فنرهای اجتماعی را می فشارد و از وحشت در رفتن فنر فشار را رها نمی کند درنهایت به نقطه ای خواهند رسید که عضلات دچار گرفتگی می شوند و فنر چه بخواهید و چه نخواهید رها خواهد شد. در آن صورت دیگر امکان کنترل غیر ممکن خواهد بود. شاید به همین دلیل باشد که برخی از خودی ها دوملیتی شده اند و دیار "کفر" را بر دیارخود ترجیح می دهند. ولی دوملیتی شدن چنان گسترده شده است که همه مدیران شرکت های دلالی کارهم، بدون استثنا یک گرین کارت در آستر کت شان جا سازی کرده اند.

پیش به سوی تشکیل سندیکای کارگران بیکار ایران

اتحادیه نیروی کار پروژه ای ایران
سخن گو ناصر آقاجری
۷ تیرماه ۹۶