روان درمانی غربی در تقابل با فرهنگ شرقی - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : آرمان شیرازی

عنوان : بیداد، دژ پایه بلندی ست که پایندگیش ز خالی سفره ی بسیاران ست...
هم میهن گرامی، خانم طاهره شیخ الاسلام، درود بر شما! نوشتار سودمندی بود که گوشه ای از زندگی از-ریشه-کنده-شدگان و برخورد فرهنگها را به نمایش میگذارد. بگمانم این پهنه از زندگی انسانها هنوز چندان بررسی نشده است. ویژگی باورها و برخورد فرهنگها از ورای زمان، پیچیدگیهای بسیاری را پدید می آورند که در فرآورد تلاش کوچندگان (پناهجویان و مهاجران) برای ریشه دوانی از یکسو و پذیرش و "جا دادن" آنان در کشور میزبان از سوی دگر پنهان اند. درد و رنج کوچ، نخست بر دوش کوچندگان است هر چند که پذیرندگان نیز سهم چندان کمتری نمیبرند...
هیچ انسانی خود-خواسته به ریشه کنی تن نمی سپارد. و هیچ انسان دگر از روی هوس در پی یافتن میهمانان همیشگی نمی گردد. کوچ و پذیرش، از هر سو به هر سوی دگر باشد، دردانگیز است. اگر امریکاییان و اروپاییان نیز بدلائلی ناگزیر از کوچیدن به کشورهای کمتر پیشرفته میبودند داستان کمابیش همین می بود. ریشه و انگیزه کوچیدن ناچار، همان دست درازیها، تاراج ها و "برهم زدن"هایی است که از سویی به سوی دیگر انجام میشود. داستانهای غم انگیز عراق، افغانستان، لیبی و ... را که در نظر بگیرید دستان پنهان "بر هم زننده" آشکار میشوند. ازین "بر هم زدن" ها و تبهکاریها بود که طالبان، داعش، ویرانی کشورها، انسان سوزیها و کوچ های ناگزیر پدید آمدند. نا گفته پیداست که برآمد (محصول) پنهانی این تبهکاری نیز، "بادآوری" نفت و منابع کشورهای "سوخته" در سفره ی آتش افروزان بود! بر همین بنیاد بدرستی میتوان گفت که:
چرخه ی جاودان آفند و پدافند
که گرد بهره گیری این یک و بی بهره گی آندگران چرخان ست
گوهر درگیری پیوسته ی هر روز و شب انسان ست...

دست آز دژ بیداد، ربایشگر ناسیرایی ست
که بر هستی انبوهه ی مردمان تازان ست
از همینست که بیداد، دژ پایه بلندی ست
که پایندگیش ز خالی سفره ی بسیاران ست...

سپاس فراوان بر شما که برگی ازین درد دیرینه ی "سفره-خالی"ها را برای همگان برخواندید.
بهروز و پایدار باشید!
٨۰۰۷۵ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣۹۶