بوش می حواهد در بهار به ایران حمله کند
جان پیلجر
- مترجم: محمدعلی اصفهانی
•
در حالی که در آمریکا مخالفت با ماجراجویی شکست خورده در عراق، روز افزون شده است، دستگاه بوش خودرا برای یک حمله در بهار امسال به ایران، این آخرین هدف، آماده می کند. آمریکا در حال برنامه ریزی برای حمله یی فاجعه بار به ایران است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۶ بهمن ۱٣٨۵ -
۵ فوريه ۲۰۰۷
روزنامه نگار، جستجوگر، نویسنده، و مستند ساز انساندوست، مردمی، محبوب و پرآوازه ی استرالیایی ـ انگلیسی، جان پیلجر، بی نیاز از هر تعریفی و یا معرّفی یی است. امّا شاید او را، هارولد پینتر، در این چند کلمه ی به ظاهر ساده، خلاصه کرده باشد:
ـ جان پیلجر، کسی است که با مستندات پولادین، واقعیّت های چرکین و به پلشتی آلوده را، از دل خاک ها بیرون می آورد و در زیر آفتاب قرار می دهد. من به او سلام می کنم!
مطلبی که فارسی شده و البتّه تا حدودی جمع و جور شده اش را در اینجا آورده ام، تازه ترین نوشته ی جان پیلجر است که تاریخ انتشار رسمی آن، همین امروز، پنجم فوریه، است.
غاصبان انقلابِ دیروز، و آرزومندان غصب انقلابِ امروز: "امامان" و رهبران و دجّالان، هر کدام به سهم خود، و به اندازه ی توان خود، به هزار و یک ترفند، بر آتش دوزخی آمریکای بوش پسر، و اسراییل بازماندگان شارون پدر، می دمند.
و هردو با تبعیّت از یک ضرب المثل قدیمی:
ـ اگر دیگی برای من نجوشد، بگذار تا سر سگ در آن بجوشد.
جان پیلجر با این مقاله، نه آن که خواسته باشد آب تطهیر بر پیکر تا به ابد پاک نشدنی حکومت سالوسان، کفن دزدان، و واعظان جلوه گر درمنبر و آن کار دیگر کننده در خلوت، بریزد. که چنین اتّهامی از ساحت او دور است و دور باد.
پیلجر امّا ـ به درستی ـ تشخیص داده است که آمریکا و اسراییل، در جستجوی بهانه یی برای متلاشی کردن کشوری هستند که بالقوّه می تواند برترین، بزرگترین، شایسته ترین و مستقل ترین قدرت تمامی خاور میانه باشد. یعنی: کابوسی همیشگی برای آن ها. (۱)
و هم از این روست که به گشودن و پنبه کردن کلاف سر درگم بافته هاشان، مخصوصاً به نزد خوانندگان غربی مقاله اش، پرداخته است. و این، نه تنها تناقضی با تعهّد او به مردم ایران ـ همچون تعهّد همیشگی او به همه ی پامال شدگان و لگد خوردگان هر کجای زمین ـ در نبردشان برای واژگون کردن بساط ملّایان ندارد، بلکه درست در جهت همین تعهّد است:
نمی بینیم آیا ورشکستگانی که از مردم داخل میهن و باورشان به توان دامن زدن بر مبارزه ی عینی واقعاً موجود (و نه مالیخولیایی اذهان کپک زده ی مدّعیان) می ترسند، چند سالی است که به بهای هر خیانتی، با ایجاد تنش های خارجی، می کوشند تا مسئله ی آمریکا و اسراییل را که اتم و کوفت و زهرمار است، جایگزین مسئله ی مردم میهن خود کنند؟
و کسی چه می داند؟ شا ید در این میان، تغاری بشکند، ماستی بریزد؛ و جهان به کام کاسه لیسانی شود که اینانند!
اگر اتم شد، اتم. اگر اتم نشد، اعزام تروریست از ایران به عراق. یعنی درست همان بهانه یی که این روزها برای تسریع در حمله به ایران، و احتمالاً دور زدن تلاش های اروپا و روسیه و چین برای آرام کردن بحران اتمی، دستمایه ی آمریکا و اسراییل شده است.
آیا لازم است که نمونه بیاورم؟
سرنگونی حکومت موسوم به "جمهوری اسلامی"، با تمامی اجزاء و ذرّات تشکیل دهنده ی آن، نخستین ترین و ضروری ترین گام است.
امّا نه برای مبارزه با خطر مجهّز شدن ایران به بمب اتمی، و یا دخالتش در کار آمریکا و اسراییل.
برای مبارزه با خفقان و فقر و نکبت و کثافتی که از ریش و پشم و عبا و عمامه ی آخوند، بر خاک ایران می بارد.
و به دست مردم. مردمی که دوست و دشمن را می شناسند.
نه به نیروی داشته ی آمریکا و اسراییل. و یا نیروی نداشته ی دم لابه کنندگان دوان و روان در پی جان بولتون سقط شده، و رامسفلد مذبوح در پیش پای "دموکرات" ها، و چنی و بوش نیمه جان، به منظور سهیم شدن در امر مقدّس "استقرار دموکراسی، از دمشق تا تهران".
سرنگونی حکومت موسوم به "جمهوری اسلامی"، بدون محو ایران از نقشه ی جهان، در چند قدمی است. به شرطی که چهره ی گرگان شبان ، و شبانان گرگ را، تاریکی شب نپوشاند!
محمّد علی اصفهانی
شانزدهم بهمن ۸۵
www.ghoghnoos.org
در حالی که در آمریکا مخالفت با ماجراجویی شکست خورده در عراق، روز افزون شده است، دستگاه بوش خودرا برای یک حمله در بهار امسال به ایران، این آخرین هدف، آماده می کند.
آمریکا در حال برنامه ریزی برای حمله یی فاجعه بار به ایران است.
از نظر قبیله ی دسیسه گر بوش، حمله به ایران، یک نوع "خرید وقت" برای جبران بدشاسی و فلکزدگی آنان در عراق به حساب می آید.جرج بوش، ایران را به عنوان هدف واقعی خود، تعریف کرده است:
ـ کمک ایران و سوریه را [به نیروهای درگیر با آمریکا در عراق] متوقّف می کنیم. ما شبکه هایی را که به دشمنان ما در عراق، سلاح های پیشرفته، و آموزش می دهند، خواهیم یافت و منهدم خواهیم ساخت.
اشاره به " شبکه ها" در اینجا اشاره به ایران است. سخنگوی دولت بوش، در ۲۴ ژانویه، چنین گفت:
ـ این موضوع، به وضوح روشن است که مأموران ایرانی، در این شبکه ها حضور دارند و به وسیله ی دولت ایران به عراق فرستاده شده اند.
این "به وضوح روشن است"، فاقد اعتبار است. همانطور که در مورد جنگ عراق, بوش و بلر با همین " به وضوح روشن است" از سلاح های کشتار جمعی صدّام در عراق سخن می راندند.
طبعاً ایران، یک هماهنگی و همدلی و همخوانی طبیعی با اکثریّت شیعه در عراق دارد. به همان گونه که بسیار با القاعده دشمن است.
ایران، حمله ی ۱۱ سپتامبر را محکوم کرده است؛ و همچنین پشتیبان عملیّات آمریکا در افغانستان بوده است.
و سوریّه هم همینطور.
تحقیقات نیویورک تایمز و لوس آنجلس تایمز و دیگران، از جمله کارمندان نظامی انگلستان، به این نتیجه رسیده است که ایران در زمینه ی فراهم سازی و گسترش سلاح های به کار رفته در عراق، به صورتی فعّال، درگیر نیست.
ژنرال Peter Pace رییس US Joint Chiefs of Staff گفته است که به هیچ وجه، در این زمینه، اطمینان محکمی وجود ندارد.
وضعیّت فلاکتبار آمریکا در عراق، فلاکتبار تر می شود؛ مخالفت های درونی و بیرونی اوج می گیرند؛ و در همین حال، "نئوکان" های فناتیک، مثل دیک چنی، معاون رییس جمهوری آمریکا، معتقدند که اگر دیرتر از بهار امسال اقدام کنند، منافع آنان در کنترل منابع نفتی ایران از دست خواهد رفت.
برای مصرف عمومی و فریب افکار، افسانه به اندازه ی ضرورت وجود دارد. و در هماهنگی با اسراییل و صهیونیست های واشینگتن و لابی های بنیادگرایان مسیحی، بوشیست ها می گویند که "استراتژی آن ها پایان دادن به خطر هسته یی ایران" است.
امّا در واقع امر، ایران نه حتّی یک سلاح اتمی ساده دارد؛ و نه هرگز تهدید کرده است که چنین سلاحی را خواهد ساخت.
سازمان سیا ارزیابی می کند که ایران حتّی اگر بخواهد هم تا قبل از سال ۲۰۱۷ قادر به ساختن سلاح اتمی نیست.
بر خلاف آمریکا و اسراییل، ایران قوانین منع گسترش سلاح های اتمی را پذیرفته است؛ خود، یکی از امضا کنندگان اصلی آن بوده است؛ و مطابق تعهّدات قانونی خود، به بازرسی های مستمر و عادّی، تن داده است ـ تا زمانی که قواعد بیهوده و تنبیهی، در سال ۲۰۰۳ تحت فرمان آمریکا، به به این تعهّدات قانونی، اضافه شد.
از سوی آژانس بین المللی، هیچ گزارشی از این که ایران برنامه ی عادّی اتمی خود را به سمت بهره گیری های نظامی سوق داده باشد، ارائه نشده است.
آژانس انرژی اتمی اعلام کرده است که در سه سال اخیر، در اکثر موارد، مأموران آن توانسته اند در ایران "به هرجا سربزنند و هرچه را مایل هستند ببینند". آن ها تأسیسات اتمی را در اصفهان و نطنز، در ۱۰ و ۱۲ ژانویه بازرسی کرده اند و بین ۲ تا ۶ فوریه باز خواهند گشت.
رییس آزانس بین المللی اتمی، البرادعی می گوید:
ـ حمله به ایران، عواقبی فاجعه بار خواهد داشت؛ و فقط باعث تشویق رژیم ایران به تبدیل شدن به یک قدرت اتمی می شود.
ایران، برخلاف دو دشمن خود، آمریکا و اسراییل، به هیچ کشوری حمله نکرده است. برای آخرین بار، ایران در سال ۱۹۸۰ به جنگ رفت. جنگ با صدّام که ایران را اشغال کرده بود و از سوی آمریکا حمایت می شد و سلاح دریافت می کرد. آمریکا صدّام را به سلاح های شیمیایی و بیولوژیکِ ساخته شده در مریلند، مجهّز کرده بود.
اسراییل، پنجمین قدرت نظامی جهان، با سلاح های اتمی thermo nuclear خاورمیانه را نشانه گرفته است؛ و رکورد دار سرکشی از قطعنامه های سازمان ملل، با طولانی ترین سابقه ی اشغالگری در جهان معاصر است. در حالی که ایران، از قوانین مربوط به مرزهای بین المللی اطاعت کرده است و هیچ کشوری را هم اشغال نکرده است.
این موضوع موسوم به "تهدید ایران"، کاملاً من درآوردی است. موضوعی است جعلی، ترویج شده با زبانی عامیانه، به وسیله ی رسانه های ارتباط جمعی تحت امر، که از "جاه طلبی هسته یی" ایران، با همان مجموعه ی واژگانی که در مورد سلاح های ناموجود کشتار جمعی صدّام به کار گرفته می شد، حرف می زنند.
و همچنان که Edward Herman به کنایه گفته است، "احمدی نژاد، خدمت بزرگی برای آسان کردن کار در این زمینه [به آمریکا و اسراییل] کرده است."
با وجود این، یک بررسی دقیق از سخن رسوایی آفرین احمدی نژاد در اکتبر ۲۰۰۵ روشن می کند که تا چه اندازه در نقل این سخن، تحریف به عمل آمده است.
بنا به گفته ی Juan Cole استاد آمریکایی رشته ی تحقیقات خاورمیانه ی مدرن و جنوب آسیا در دانشگاه میشیگان، و تحلیلگران دیگر زبان فارسی، احمدی نژاد فراخوانی مبنی بر "حذف اسراییل از نقشه ی جهان" نداده است. بلکه گفته است که رژیم اشغالگر باید از صفحه ی روزگار محو شود. (۲)
Juan Cole توضیح می دهد که "این، به یک عمل نظامی، و یا قتل هیچکس، دلالت نمی کند." احمدی نژاد، مرگ رژیم اسراییل را با محو شدن اتّحاد جماهیر شوروی مقایسه کرده است.
رژیم ایران، یک رژیم سرکوبگر است. میان ملّاها، احمدی نژاد، حکومتگران، غالباً عدم توافق هایی وجود دارد. امّا حمله به ایران، بی تردید، همه ی آن ها را با هم متّحد خواهد کرد...
جمع آوری و بالا بردن توان نظامی آمریکا در مدیترانه شروع شده است.و این، تقریباً به یقین، بخشی است از آنچه پنتاگون آن را CONPLAN ٨۰۲۲-۰۲ می نامد. یعنی: بمباران هوایی ایران.
National Security Presidential Directive ٣۵ در سال ۲۰۰۴ با تیتر " اجازه ی استقرار و انتشار سلاح های اتمی"، منتشر شد. طبعاً این سند، [به عنوان سند محرمانه] رده بندی شده است.
امّا از دیرزمان، فرض بر این است که NSPD ٣۵ یعنی همین National Security Presidential Directive ٣۵ اجازه داده است که سلاح های اتمی "تاکتیکی" ، در خاورمیانه، مستقرّ و منتشر شوند.
این، به آن معنی نیست که بوش، حتماً این سلاح ها را علیه ایران به کار خواهد برد. ولی برای اوّلین بار، بعد از پرخطر ترین سال های جنگ سرد، استفاده از آنچه در آن زمان، سلاح های اتمی "محدود" نامیده می شد، دوباره این روزها در آمریکا مورد گفتگو قرار گرفته است.
چیزی که اینان دارند در باره اش حرف می زنند، منظره ی یک هیروشیمای دیگر، و پخش موادّ رادیوآکتیو حاصل شده از انفجارهای اتمی در سراسر خاورمیانه و آسیای مرکزی است.
سیمور هرش، در سال گدشته، در "نیویورکر" فاش کرد که "هواپیما های بمب افکن آمریکایی، از تابستان پیش، مشغول تمرین شبیه سازی بمباران هوایی [ایران] به وسیله ی بمب های اتمی هستند."
نشریّه ی کویتی بسیار مطّلع "عرب تایمز"، می نویسد که بوش تا قبل از پایان آوریل امسال، به ایران حمله خواهد کرد.
یکی از بلندپایه ترین استراتژ های نظامی روسی، ژنرال Leonid Ivashov معتقد است که آمریکا برای حمله به ایران، از سلاح های اتمی یی که به وسیله ی "کروز" از مدیترانه پرتاب می شوند استفاده خواهد کرد.
او، در ۲۴ ژانویه، چنین نوشته است:
"جنگ در عراق، فقط یک حلقه در سلسله مراحل پیاپی و به هم پیوسته، برای بی ثبات کردن منطقه است. این، فقط یک فاز برای فراهم آوردن امکان برخورد با ایران و دیگر کشورهاست. اسراییل، مطمئن است که [هنگامی که حمله به ایران آغاز شود] در معرض اصابت موشک های ایرانی قرار خواهد داشت... به اسراییل خسارات قابل تحمّلی وارد خواهد شد؛ و آنگاه، اسراییل، اینچنین، خود را یک قربانی وانمود خواهد ساخت. و آن وقت است که آمریکا به بهانه ی یک مأموریّت شرافتمندانه در جهت کیفردادن ایران اقدام می کند... افکار عمومی که پیشاپیش در تنگنا قرار گرفته اند، به صورت فزاینده یی به سمت ضدّ ایرانی شدن خواهند رفت... هیستری... رخنه و فرار... اطّلاعات تحریف شده... و غیره و غیره...وماجرا، مبهم باقی می ماند... اگر کنگره ی آمریکا اجازه بدهد [و یا ندهد]".
وقتی که از دیک چنی، معاون رییس جمهوری آمریکا، در باره ی تصویبنامه ی سنا در مخالفت با موج فزاینده ی نیروهای آمریکایی در عراق پرسش شد، او پاسخ داد:
ـ این موضوع، ما را متوقّف نمی کند.
در نوامبر گذشته، اکثریّت رأی دهندگان آمریکایی، به حزب دموکرات رأی دادند تا این حزب بتواند بر کنگره مسلّط شود، به این امید که کنگره ی جدید، جنگ عراق را به پایان برساند.
به جز سخنان بی مزه و کسالت آوری چون "ناپسند شمردن و تقبیح"، چیزی حاصل امید مردم نشد؛ و به نظر هم نمی رسد که چیزی حاصل شود.
کسانی مثل لیدر جدید مجلس نمایندگان، Nancy Pelosi ، و کاندیدا های ریاست جمهوری انتخابات آینده، هیلاری کلینتون و جان ادواردز، از لابی های اسراییل هم بیشتر [نسبت به حمله به ایران] از خود، شور و حرارت نشان می دهند.
جان ادواردز، که در حزب خود، به عنوان "لیبرال" شناخته می شود، یکی از اوّلین بلندپایگان احتمالی آینده ی آمریکاست که در کنفرانس اسراییلی اخیر در Herzliya حضور یافت و در آنجا از "یک تهدید بی سابقه برای جهان و اسراییل سخن گفت و اظهار داشت که "بر فراز این تهدید، ایران قرار دارد... همه ی انتخاب ها برای مانع شدن ایران از دسترسی به بمب اتمی، روی میز است."
هیلاری کلینتون گفته است:
ـ سیاست آمریکا، باید روشن و واضح باشد... ما باید همه ی انتخاب ها را روی میز داشته باشیم.
بزرگتر و قدیمی تر از هیلاری کلینتون و جان ادواردز، یک لیبرال دیگر، خودش را بیشتر از این دو نفر نیز، از دیگران متمایز می کند:
با حمله به جیمی کارتر، رییس جمهوری پیشین آمریکا که قرارداد تفاهم کمپ داوید و صلح میان مصر و اسراییل را سازمان داد، و این روز ها زخم حملات به خود را به خاطر کتاب صادقانه یی که اخیراً نوشته است و در آن اسراییل را دولتی معرّفی می کند که تبدیل به یک "دولت آپارتاید و تبعیض نژادی" شده است، بر تن و جان می کشد.
نانسی پیلوسی می گوید:
ـ کارتر از طرف حزب دموکرات سخن نگفته است.
نانسی پیلوسی،حق دارد. متأسّفانه.
در کتاب "پاسخ به اتّهام"... داونینگ استریت، به عنوان مرکزی برای پخش اطّلاعات تحریف شده علیه ایران، معرّفی شده است.
و تونی بلر، ساکت مانده است.
جدا از اشتباهات "آبرومندانه" ی همیشگی، پارلمان نیز در این مورد، سکوتی شرم آور اختیار کرده است...
آیا واقعاً این واقعه، بار دیگر تکرار خواهدشد؟ وقتی که هنوز حتّی چهار سال کامل هم از اشغال عراق، که ششصد و پنجاه هزار کشته در میان مردم به جا گذاشت، نگذشته است؟
من، در واقع، این مقاله را در آغاز سال ۲۰۰۳ نوشته ام. آن موقع برای عراق. و حالا برای ایران.
پس، عراق را بازخوانی کنید.
آیا این موضوع ، قابل تأمّل نیست که کره ی شمالی ، مورد حمله قرار نگرفته است؟ کره ی شمالی، سلاح اتمی دارد.
در برآورد ها و بررسی های متعدّد، مانند بررسی انجام گرفته در ۲۳ ژانویه به وسیله ی سرویس جهانی بی بی سی، "ما" ـ اکثریّت جامعه ی بشری ـ تنفّر شدید خود را از بوش و غلامان او ابراز داشته ایم.
در آنچه به تونی بلر مربوط می شود، او، هم به لحاظ سیاسی، و هم به لحاظ اخلاقی، دیگر امروز، لخت و عریان، در معرض دید همگان قرار گرفته است تا خوب تماشایش کنند.
پس چه کسی حرف می زند؟...
ژورنالیست های ممتاز، آکادمیسین ها و هنرمندان، نویسندگان و بازیگران ، که گاهی از "آزادی بیان" سخن می گویند، مثل یک تئاتر تاریک محلّه ی "وست اِند" لندن، ساکتند.
منتظر چه هستند این ها؟
اعلام یک رایش نظامی دیگر؟ یا یک ابر قارچگون اتمی در خاور میانه؟ و یا هردو؟
------------------------------------------------
۱ـ جان پیلجر در مقاله ی دیگری که در فوریه سال پیش، ترجمه یی از آن را با عنوان "ایران: جنگ بعدی ـ بوش و بلر دارند آن را آماده سازی می کنند" در ققنوس و چند سایت دیگر منتشر کردم، از جمله، به طرح آمریکا برای تجزیه ی ایران، و به خصوص، جدا کردن خوزستان اشاره کرده بود؛ و این که:
"پنتاگون، هیچ نقشه یی برای تسخیر تمام ایران ندارد. آمریکا به یک نوار مرزی ایران با عراق، چشم دوخته است. و این نوار، خوزستان است: مرکز نود درصد نفت ایران."
۲ـ مطابق گزارش خبرگزاری ایسنا (چهارم آبان ۱۳۸۴) احمدی نژاد در یک همایش دانش آموزی، نخست از اضمحلال اتّحاد جماهیر شوروی، اینطور یاد می کند:
"کسی باور نمی کرد که ما یک روز سقوط امپراتوری شرق را ببینیم و می گفتند این یک حکومت آهنین است، ولی ما در طول عمر کوتاهمان این را دیدیم و این حکومت آنچنان فرو ریخت که باید برای جستجوی آن به کتابخانهها مراجعه کرد و هیچ آثاری از آن نیست."
و بعد از آن، به سقوط حکومت صدّام اشاره می کند؛ و بلافاصله در ادامه، چنین می گوید:
"و امام عزیز ما فرمودند که این رژیم اشغالگر قدس باید از صفحه روزگار محو شود. این جمله بسیار حکیمانه است. مساله فلسطین مسالهیی نیست که بتوانیم با بخشی از آن سازش کنیم."
همانطور که دیده می شود، این حرف اصلاً تازه نیست؛ و فقط تکرار حرف خمینی است. بزرگنمایی حرف احمدی نژاد، و این سخن را به عنوان حرفی تازه و موضعگیری یی جدید از طرف حکومت ایران معرّفی کردن، دلایلی دارد که از جمله در همین مقاله ی جان پیلجر می بینیم. مسأله، مسأله ی زمینه سازی حمله ی اتمی به مردم ایران است. نه حمله به حکومت. حمله به ایران. حمله به ایران؛ و ویران کردن آنچه کفن دزدان حاکم هنوز نتوانسته اند ویرانش کنند.
|