چهار ماه پس از بازداشت غیر قانونی
گزارش کمیته حقوقی دفتر نمایندگی آیه الله بروجردی در اروپا
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱۷ بهمن ۱٣٨۵ -
۶ فوريه ۲۰۰۷
ماموران معاونت عملیات سازمان اطلاعات استان تهران در کنار ماموران یگان ضد تشنج قرارگاه ثارالله تهران (قرارگاه مقدم امنیتی سپاه در تهران ) هنگامیکه فرمان مستقیم رهبر را در دست داشتند (پیوست یک ) چهار ماه پیش به منزل آیت الله کاظمینی بروجردی حمله کردند و وقتی با مقاومت این مرجع دینی و هزاران تن از هوادارانش مواجه شدند با زور اسلحه حصارهای مردمی را شکستند و جنایات هولناکی را ثبت نمودند که شهادت سه نفر (یک زن و دو مرد ) ، نقص عضو دهها نفر دیگر، جراحات شدید و بروز ناراحتیهای روحی و عصبی سنگین در صدها تن دیگر از آن جمله است. بعد از آن، اموال و دارائی آنها که غالبا از قشر محروم جامعهاند مصادره و از مصادر شغلی دولتی نیز اخراج شدند.
بنا بر آخرین گزارشات واصله از قریب به هزار نفری که در روز درگیری آخر (نیمه مهرماه ۱٣٨۵) بازداشت شدهاند هنوز تعدادی در زندان اسیرند و از آزادشدهها نیز وثیقههای سنگین دریافت کردهاند تا ضمانتی بر عدم فعالیت مجدد ایشان باشد و هم اکنون نیز باید بطور هفتگی خود را به مراکز تعیین شده از سوی وزارت اطلاعات معرفی کنند!( مرکز پیگیری وزارت اطلاعات در خیابان فرصت و دفتر نظارت در پل رومی تهران ) لازم به ذکر است که عده دیگری نیز فراری و تحت پیگرد هستند.
آیت الله بروجردی تا کنون از حق داشتن وکیل و پزشک و اجازه ملاقات با خانواده و نزدیکان و شاگردان خود محروم بوده و مجاز به ارتباط کتبی یا تلفنی نمیباشد تا در برابر انبوه اتهامات و شایعاتی که از طریق رسانههای تحت امر حکومت و با کمک آخوندها و لباس شخصی های ذوب شده در ولایت و ... بر سر زبانها جاری کردهاند از خود دفاع کند و حقایق را بازگو نماید.
دو ماه قبل از بازداشت ایشان ، این مشاور و پناهگاه گرفتاران با استناد به متن صدهاعریضهای که روزانه از سوی گرفتاران دریافت میکرد طی گزارشی خصوصی به ۱۵ تن از علما و مراجع مذهبی کشور، اوضاع عمومی ایران را اینگونه توصیف نمود:
"آنچنان فضائی از بیدادگری در کشور حاکم است که تاریخنگاران در سالهای آتی به هنگام نگارش وقایع آن، متعجب و متاثر خواهند شد:
از هر زاویهای که به مسائل درونمحیطی مملکت بنگرید، لجامگسیختگی و تهاجم بلاها را مینگرید. هر کس که به نوعی به هیئت حاکمه متصل باشد از حلقه آهنین زر و زور و تزویر، برخوردار خواهد شد. استبداد و تبعیض و خودکامگی در اینجا از هر جای دنیا، محسوستر و ملموستر است. قوه قضائیه، عصای دست روحانیون درباری است. هر حکمی که پایههای دیکتاتوری را استحکام بخشد حرف اول را میزند. دادسرا در اینجا به مفهوم گرفتن داد حاکم از محکوم است نه بالعکس. دادگاهها، محل رشوهخواری و پارتی بازی است. زندانها پر از بیگناه است. با قوانین شهرداری جان مردم بالا میآید، پوست بیچارهای که میخواهد بنای خود را مرمت و تعمیر کند میکنند. مساجد خالی از نمازگزار و فقط محل مانور گروههای فشار است. نذورات حاصل از زیارت اماکن مذهبی و مخصوصا حرم امام رضا محل درآمدی برای عدهای خاص شده در حالی که فلسفه نذورات مالی دستگیری از افتادگان است. نماز جمعه، پاتوق حقوقبگیران است. با قبضهای آب و برق و تلفن و گاز، بسیاری از خانوادهها از هم میپاشند با آنکه قول مجانی بودن داده شده بود. در ادارات دولتی، پول حرف نخست را میزند و داد و ستدها بر مبنای روابط است نه ضوابط. نرخ تورم، بسی بیشتر از آن چیزی است که اعلام می شود. صف بیکاران، هر ثانیه طولانیتر میشود، ناامنی به حدی شده که نه پارکها قابل اعتماد است و نه سینماها جای مطمئنی برای زنها و بچهها. سرقت به تمام معنا در کوچه و خیابان، غوغا میکند. برای چندهزار تومان، جنایت مینمایند. اداره آگاهی، مملو از شاکیان است و نیروی انتظامی، انحصارا در مسیر اختناق و سرکوب جوانان قرار دارد، به شکایات افرادی که به منازلشان تجاوز شده توجهی ندارند و تنها به حفظ آرامش خودشان مشغولند. آب تهران که زمانی زبانزد خاور میانه بود، آلوده به میکروبها و انگلهاست. نانها عوارض داخلی در بدن ایجاد میکنند. گوشتهای آلوده، مرتبا قربانی میگیرد. میوهها گرانتر از مداخل درآمد طبقات پائین جامعه است و فقط میتوان نظارهگر رنگ و بوی آنها بود. ترافیک هر روز کورتر میشود و اداره راهنمائی و رانندگی، وظیفه پر کردن جیب حکومت را دارد و جریمهها چندبرابر ولی بازدهی صفر میباشد. وجدان جامعه در برابر الگودهی "دین سیاسی" و "ولایت مطلقه فقیه"، تعطیل شده و هیچکس به دیگران اعتماد ندارد. صفا و صمیمیت از بین رفته و هر کس در فکر شکار اموال و سرمایههای دیگری است. رسانههای جمعی انحصارا در خدمت رهبری میباشد و سانسور موجود از هر جای دیگر دنیا، قویتر و فراگیرتر است. استراق سمع و تفتیش عقائد و تجسس اسرار خصوصی، رایج است. اختلاف خانوادگی، وسیع و طلاق چشمگیرتر از ازدواج است. فرار بچهها از منازل، گسترده و دختران فراری بسیار. اعتیاد به انواع مواد مخدر، همگانی شده در حالی که دولت میتواند آنرا ریشهکن کند ولی ترجیح میدهد از تمام قوای خود فقط برای اهداف سیاسی بهره گیرد. رویاروئی رویائی و سلیقهای با امریکا و غرب در حالی که هزینه آنرا ملت باید بپردازد. فرار مغزها مملکت را به طاعون علمی مبتلا نموده و ..."
همچنین ایشان در نامه ای سرگشاده به علی خامنه ای رهبر حکومت ایران در بهار امسال هشدار دادهاند:
"همانطوری که مستحضر میباشید قوام هر حکومتی به عدل است که نبیّ مکرّم فرمود: الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظّلم و دلیل عمده فروپاشی ابرقدرت شرق که فینفسه عامل ترس و وحشت برای ناتو و غرب بود، ستمکاری مسئولین امورش بود. تاریخ همیشه از استبداد بنیامیّه و بنیعبّاس، گزارشات جاودانه دارد، متاسفانه برخوردهای ظالمانه برخی از مسئولین نظام که به نام خدا و پیامبر و قرآن در زیر سایه جنابعالی انجام می شود ، مرتکب جنایت میشوند باعث تجلّی احادیث نبوی خواهد شد که فرمود: زمانی فرا رسد که مال و جان و ناموس مردم به تاراج رود و عواطف خاموش گردد و مردم دسته دسته خود را به مرگ عرضه کنند و مساجد به دست مسلمین، خراب گردد و آثار مذهب از بلاد مومنین برود و خبری از عبودیّت و تقوی نشود و... که این، زنگ خطر را به هر وجدان بیداری استماع میدهد که نباید در برابر فعل و انفعالات مخرّب و منفی، ساکت نشست."
و در اعتراض به بارها زندان و احضاریه و تعطیلی تحمیلی فعالیتهای خود، تقریر نمود: "تمامی منقوشات پرونده من، عبارت است از : مـیگـویـنـد، گـفـتـهاند، گـزارش دادهانـد، و یا اقـرارنـامـههـای ناشی از فشارهای عصبی و تنشهای خانوادگی بوده که توسط عوامل اطلاعات اجرا شده و حقیقت نداشته"، و خواستار ارسال کمیتهای مستقل برای بررسی مصائبی که به ایشان وارد کردهاند شده بود.
این مبارز نستوه هیچگاه در جلسات مذهبی خود دعاگوی مقامات حکومتی نبوده و تقسیمات چپ و راست را در کشور قبول نداشته و اعتقادی به حقانیت انقلاب نداشته و آن را یک درگیری و داد و ستد بین دولتهای شرق و غرب میدانست و لذا از همان سالهای نخست انقلاب در کنار پدر فقیدش (آیت الله العظمی سید محمد علی کاظمینی بروجردی که در سال ۱٣٨۱ به دست عوامل وزارت اطلاعات به شهادت رسید و اخیرا مسجدش مصادره و مقبرهاش تخریب شد) خود را از از صفوف آخوندهای حکومتی جدا کرد و به هوشیاری جامعه در خصوصیّتهای پنهان شده اسلام پرداخت.
در پایان یادآور میشویم که این روحانی آزادیخواه، همواره سعی در افشای ماهیّت دروغین تز "دیانت ما عین سیاست ماست" داشته و التقاط دین و سیاست را بدعت و مروجان آن را جیرهخواران شیطان دانسته که شریعت را سپری برای حفظ منافع خود میدانند. این روحانی مستقل قبل از دستگیری طی نامههائی از مجامع بینالمللی درخواست نمود تا کمک کنند قطعنامهای در سازمان ملل برای آزادی فعالیتهای مذهبی تصویب شود، و عقیده داشت که شناخت و تقویت یاد خداوند به عنوان خالق و هادی انسان که او را دعوت به مساوات و عدالت نموده و عمل به توصیه پیامبران تضمینبخش سعادت است و خیراندیشی را همگانی میکند. ایشان با تاسیس جبهه فرهنگی در غالب برپائی مجالس مذهبی و مجاهدتهای قلمی و تالیف کتب متعدد همواره تلاش نمود تا آگاهی دینی مردم را ارتقاء دهد تا اهرم مذهب از دست حاکمین مستبد که از آن به عنوان یک حربه برای دوام دیکتاتوری خود بهره میبرند، جدا شود و تشکیل محافل دههاهزار نفری نشانه اقبال آن است ولی به خاطر خفقان موجود و ممانعت حکومت از درج اخبار واقعی مربوط به ایشان نتوانست آنچنان که مورد نظرش بود پرده اسرار استبداد دینی حاکم را بالا بزند و در نهایت در روز نیمه ماه رمضان مورد کودتا قرار گرفت و حرفهای ناگفته بسیاری را به همراه آراء و عقائد خود در حل معضلات موجود در کشور به ۲۰۹ اوین برد و اکنون این منادی رهائی از طاغوت، تحت فشار شکنجههای دهشتناک، آخرین نفسهای خود را شماره میکند! که امداد تمامی آزادیخواهان دنیا را در جهت آزادی شان طلب می نمائیم .
بار دیگر یادآور می شویم گرچه این خبر نقل قول مستندی نیست اما شایع شده است که خامنه ای دستور داده است نسخهای که برای آیه الله العظمی میلانی در زندان ۶۶ سپاه اجرا شد برای ایشان نیز اجرا شود ! (آیه الله میلانی رهبر گروه مهدویت در زندان ۶ سپاه در سال ۱٣٨۲ با شیاف پتاسیم کشته شد و مرگ وی سکته قلبی اعلام گردید ) . بار دیگر از تمام مبارزین راه آزادی و فعالان سیاسی و حقوق بشری درخواست می گردد از راه ممکن نه برای آزادی ایشان بلکه برای اجرای ابتدایی ترین حقوق زندانیان در زندان نسبت به ایشان اقدام نمایند .
___________________________________________________________
دفتر نمایندگی آیه الله العظمی کاظمینی بروجردی در اروپا
امیر فرشاد ابراهیمی
|