در غیابت


بهمن پارسا


• تو که رفتی باتو
رفت تابستان هم!
ماندم اینجا من و گلدانهایت
و همین خانه ی خالی که پراست؛
از صدای پایت. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۱ مرداد ۱٣۹۶ -  ۲ اوت ۲۰۱۷



تو که رفتی باتو
رفت تابستان هم!
ماندم اینجا من و گلدانهایت
وهمین خانه ی خالی که پراست؛
از صدای پایت.

هر طرف می نگرم،
هست خالی جایت!
در غیابت ناگه
فصل ِ پاییز آمد- گرچه تابستان است-
شده پژمرده همه گلهایت.

آبیاری کردم همه روز آنها را
ومراقب بودم:
که به خشکی نَرِسد خاکِ گیاه.

گویی امّا گلها
فقط از دست تو می خواهند آب!
ماهیان داخل تُنگ
سخت بی حوصله اند
خوب دریافته اند
غیبتِ دستِ پر از مهرت را.

می دهم دلداری به گُل و گُلدانها
و به ماهی هایت:
که سفر کوتاه است
و تو برمی گردی…!
خوب چون می نِگَرَم
هیچ چیزی نه به اندازه ی من ، می فِسُرَد؛
در غیابت اینجا.
وقت آن است که حالا خود را
با خیالی که تو خواهی برگشت
من، تَسَّلی بدهم تا پاییز.

***************************
۲۵ جولای ۲۰۱۷. مریلند