۳ دروغ دیگر در مراسم معرفی وزرا


• سخنرانی روز گذشته ی حسن روحانی در مجلس و به هنگام معرفی وزرا از جنس همان وعده هایی بود که توسط سیاستمداران در ایران امروز داده می شود و فردا زیر پا می گذاشته می شود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۵ مرداد ۱٣۹۶ -  ۱۶ اوت ۲۰۱۷



در ایران سیاستمداران بدون هیچ واهمه ای امروز وعده می دهند و فردا زیر وعده شان می زنند. خیالشان راحت است که کسی معترض آن ها نخواهد شد. زیرا در ایران نه حزب مخالفی به معنای واقعی وجود دارد که دست روی ریشه ها بگذارد و نه جامعه وظیفه ی خود می داند که سیاستمداران را بر اساس وعده هایی که داده اند و تلاشی که در راه آن ها نکرده اند، قضاوت کند. در آخرین مورد آقای روحانی ده ها وعده در جریان مبارزات انتخاباتی خود داد و در معرفی کابینه هیچ کدامشان را رعایت نکرد و در میان رای دهندگان به او صدای اعتراضی شنیده شد. روزنامه ها که به ستون پنجم دموکراسی مشهورند و وظیفه اشان دیدبانی قدرت و نقد آن است، کاری به این وظایف ندارند و مشغول تمجید و تکریم از این یا آن جناح قدرت هستند و در این مسابقه می کوشند گوی سبقت را از یکدیگر بربایند.
سخنرانی روز گذشته ی حسن روحانی در مجلس و به هنگام معرفی وزرا هم از جنس همان وعده هایی بود که از سوی سیاست مداران امروز داده می شود و فردا فراموش می شود. عباس عبدی تحلیل گر سیاسی به سه «نکته» - (سه دروغ) - در سخنان روحانی در مجلس اشاره کرده که در زیر می خوانید:



جلسات رای اعتماد به وزرای پیشنهادی آغاز شد. شاه‌بیت این جلسه سخنرانی آقای روحانی است. چند نکته در این سخنرانی قابل توجه بود که می‌تواند دستمایه تحلیل و نیز پایه‌ای برای ارزیابی عملکرد ٤ سال آینده وی و دولت باشد. به این وعده‌ها با حسن‌ظن و اعتماد نگاه می‌کنیم.
نخستین و مهم‌ترین وعده ایشان که به صورت کمّی نیز بیان شده است به ارتقای سطح زندگی اقشار فقیر جامعه مربوط می‌شود، آنجا که گفته‌اند؛ برای دستیابی به عدالت اجتماعی نیازمند تغییر در شیوه حمایت اجتماعی خود هستیم. دولت دوازدهم برنامه خود را به تمرکز بر پوشش گروه‌های نیازمند و حمایت‌های مشروط و زمان دار تغییر می‌دهد. در تلاشیم وضعیت معیشتی حدود ١٠ میلیون نفر تا سال ٩٩ بهبود پنج برابری داشته باشد و فقر مطلق ریشه‌کن شود.
این ادعایی بسیار مهم و سنگین است. ١٠ میلیون نفر از جمعیت ایران برابر ۱۲.۵ درصد کل جمعیت یا اندکی بیش از دهک اول درآمدی است. اگر قرار باشد سطح معیشت زندگی این گروه طی سه یا ٤ سال ٥ برابر شود، در این صورت سطح مصرف آنان به حدود مصرف فعلی دهک ششم خواهد رسید. بنابراین طبیعی است که دهک‌های دوم تا ششم نیز باید آنقدر وضع‌شان بهبود پیدا کند که باز هم فاصله‌ای هر چند اندک میان دهک‌ها باشد در نتیجه می‌توان گفت که سطح مصرف کل جمعیت کشور در این فاصله باید حداقل دو برابر یا حتی بیشتر شود تا امکان ٥ برابر کردن مصرف پایین‌ترین دهک درآمدی وجود داشته باشد و چون این کار باید از طریق افزایش تولید و سرمایه‌گذاری صورت گیرد، بنابراین باید شاهد رشد سرمایه‌گذاری هم باشیم و از آنجا که هزینه‌های دولت هم معمولا کم نمی‌شود، پس بدون تردید باید تولید ناخالص داخلی طی ٤ سال حداقل ١٠٠ درصد افزایش پیدا کند و این نیازمند رشد اقتصادی ٢٠ درصد در سال است که جزو محالات است. بنابراین وعده مذکور غیرقابل تحقق است، مگر آنکه منظور ایشان از معیشت چیزی جز سبد مصرفی خانوارهای کشور باشد که از آن اطلاعی نداریم. در واقع اگر طی این ٤ سال فقط مردم زیر خط فقر مطلق (درآمد روزانه کمتر از یک دلار) را در کشور از میان ببرند و ضریب جینی را به ۰.٣۴ مصوب برنامه برسانند، باید سپاسگزار بود و این دستاورد قطعا مهم‌تر از برجام خواهد بود.
وعده دوم که به صورت کمّی بیان نشده ولی مقادیر کمّی آن در برنامه آمده، مساله اشتغال است. گفته‌اند که در زمینه اشتغال هم سیاست‌های فعال بازار کار را اجرا می‌کنیم و با اولویت‌گذاری استان‌های محروم طرح کارورزی را اجرا می‌کنیم. در واقع رفع فقر بدون افزایش اشتغال، سرابی بیش نیست. اگر دولت بتواند سالانه حدود یک میلیون شغل را ایجاد کند، بخش مهمی از فقر به صورت اساسی ریشه‌کن خواهد شد و آنچه که از فقر می‌ماند از طریق پرداخت‌های دولتی و موقتی قابل حل است. بنابراین مساله اصلی ما با این دولت ایجاد اشتغال است ولی اجرای آن از طریق طرح کارورزی را نباید چندان جدی گرفت. مساله اشتغال بدون سرمایه‌گذاری و افزایش روزافزون آن غیرقابل حل است.
بنابراین پذیرش اجرایی بودن ادعای ایجاد شغل با ارجاع به طرح کارورزی بسیار سخت است. باید شیوه‌ها و زمینه‌ها و سیاست‌هایی اعلام شود که به گسترش سرمایه‌گذری و جلب سرمایه می‌انجامد.

نکته دیگر در خصوص متنوع بودن ایران است و چنین گفته شد که؛ ایران دارای تنوع نژادی، زبانی، قومی، دینی و مذهبی است... توجه به این تنوع از اولویت‌های دولت جدید است. در این زمینه آقای رییس‌جمهور در هنگام مبارزات انتخاباتی، مطالب روشنی اظهار داشتند که حتی صریح‌تر از نکات مطرح شده در جلسه رای اعتماد است. ولی مساله مهم چگونگی اولویت دادن به این تنوع‌ها در سیاست‌های دولت است که مسکوت مانده است. حتی در مراسم تحلیف نیز رفتاری مغایر یا حداقل غیرمنطبق بر این شعارها دیده شد. هرچند متولی اصلی برنامه تحلیف مجلس بود و نه دولت.

و بالاخره سومین و شاید از یک جهت مهم‌ترین بخش سخنان آقای روحانی مربوط به حضور زنان در دولت بود و گفت که: «سه زن را برای وزارت انتخاب کرده بودم اما به هر دلیلی نشد.» هرچند این جمله با بخش دیگر سخنان وی که گفت: «در معرفی ١٧ وزیر تحت فشار هیچ جناح و حزبی نبودم» همخوانی لازم را نداشت. شاید منظورشان از تحت فشار هیچ حزب و جناحی نبودن منحصر به احزاب سیاسی باشد. ولی این بی‌معناست که رییس‌جمهور بخواهد تصمیم بگیرد و تحت هیچ فشاری نباشد. در همه جای دنیا چنین فشارهایی هست و باید هم باشد. رییس‌جمهور یا هر کس دیگری هنگامی که یک تصمیم سیاسی می‌گیرد به ناچار باید ده‌ها ملاحظه را رعایت کند. سیاستمدار مثل هنرمند نقاش نیست که برای دل خودش نقاشی بکشد. حتی هنرمندان هم اگر بخواهند اثرشان فروش رود باید ملاحظات و فشارهای بازار و خریدار را رعایت کنند، چه رسد به سیاستمداران که هر تصمیم آنان در تعارض با منافع گروه‌های اجتماعی است. بنابراین تحت فشار نبودن واقعیت ندارد و حسنی هم نیست. اگر تحت فشار نیستید پس چرا وزیر علوم ندارید؟! یعنی کسی را پیدا نمی‌کنید؟! شاید هم با گفتن ١٧ وزیر آن را استثنا کرده‌اند! بهتر است به جای چنین ادعایی تا حدی فشارها را شفاف کرد. کسانی که دوست ندارند خانم‌ها وزیر شوند، حق دارند، این عقیده آنان است، همچنان که عده‌ای دیگر هم خلاف این عقیده را دارند. ولی مساله مهم این است که معلوم شود چه فرآیندی در این تصمیم وجود داشته است و آیا رعایت ملاحظات فعلی درست بوده است یا خیر؟ و اینکه مخالفان این تصمیم باید منطق و نظر خود را بیان کنند، شاید موافقان حضور زنان در کابینه نیز نظرشان برگردد و با عدم حضور موافق شوند.