در انکار «شبان رمگی»


بهروز امین


• برای این که آینده مان مثل گذشته و حال مان نباشد، باید آگاهانه از این عادات قدیمی مان دست برداریم و باید به قول محمد جان مختاری با آن چه که او شبان رمگی خوانده است مبارزه کنیم. از منظری که من به دنیا نگاه می کنم، فتوا طلبیدن مصداق آشکار همین گرفتاری تاریخی ماست ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۴ دی ۱٣٨٣ -  ۲۴ دسامبر ۲۰۰۴


در یادداشتی که چند روز پیش نوشتم گفتم که من در باره فراخوان رفراندم حرفی ندارم. الان هم همان نکته را تکرار می کنم. ولی باید به دو نکته به طور گذرا اشاره بکنم. یکی این که اگر قرار است به جائی برسیم باید بدون بحث و جدل آزادی دیگران را بدون اما و اگر در حرف و عمل به رسمیت بشناسیم. ولی می بینم که وقتی طنز پرداز نامدار ما، هادی جان خرسندی در باره فراخوان به طنز عسل مانندش حرفی می زند که بعضی ها را خوش نمی آید، آقائی با یادداشتی که برای هادی می نویسد (سایت اخبار روز) بدون این که خودش احتمالا آگاه باشد هم زن ستیزی دیدگاهش را به نمایش می گذارد و هم عدم اعتقادش را به حق و حقوق دیگران. سال ۲۰۰۴ میلادی هم تا چند روز دیگر به سر می رسد ولی ما همچنان به این نکات ظریف بی توجهی می کنیم.
نکته دوم من این است، که اگرچه آقای منتظری از هفتاد ملت و دولت آزاد است که نظرش را در باره فراخوان رفراندم اعلام بکند، ولی استدعای عاجزانه ای دارم از همه دوستانی که در این کار درگیرند، که این فراخوان را به استفتاء آلوده نکنید. آخر این دیگر چه صیغه ای است که از ایشان پرسیده اند که «نظر شما چیست؟». و تازه، می بینم که اغلب سایت های خبری هم جواب چند پهلوی آقای منتظری را در بوق کرده اند که راستش نمی دانم که چه بشود؟ مثلا مقلدین ایشان به این «نهضت» بپیوندند! یا چی؟ فتوا طلبیدن از ایشان، به واقع، چه حکمتی داشته است؟
وتازه ترین نکته ای که خوانده ام [در همین سایت] این که درست بر عکس آن چه که گزارش شده بود، آقای منتظری با طرح رفراندم با نظارت سازمان ملل مخالفت کرده اند. به گمان من، دیدگاه ایشان و یا کسانی مثل ایشان، اگر می خواهیم در آینده بدون آقابالاسر زندگی کنیم، نباید در این مسایل چندان مهم باشد. یا بهتر بگویم، باید آگاهانه به این شیوه که یک کس چیزی بگوید و بعد، شماری گله وار به دنبالش روان شوند، دست برداریم. اگر خیلی در کارمان جدی هستیم باید به نظراتی که ابراز می شود، مستقل از این که موافق یا مخالف آن هستیم، احترام بگذارم. یعنی می خواهم بر این نکته تاکید کرده باشم که وقتی در باره آزادی اندیشه شعار می دهیم، پس دیگر نباید برای دیگران بطور مستقیم و غیر مستقیم تعیین تکلیف کنیم که چگونه باید، و یا «بهتر است» اندیشه کنند!
تا احترام به آزادی اندیشه، مستقل از این که دیگران چگونه اندیشه می کنند، در میان ما، جا نیفتد، کارمان به سامان نمی رسد.
پرحرفی نکنم. می خواهم براین نکته انگشت بگذارم که برای این که آینده مان مثل گذشته و حال مان نباشد، باید آگاهانه از این عادات قدیمی مان دست برداریم و باید به قول محمد جان مختاری با آن چه که او شبان رمگی خوانده است مبارزه کنیم. از منظری که من به دنیا نگاه می کنم، فتوا طلبیدن مصداق آشکار همین گرفتاری تاریخی ماست.
نمی دانم نظر شما چیست؟

http://niaak.blogspot.com