از : دنیز ایشچی
عنوان : فریبرز ستاری
فریبرز ستاری عزیز؛ نمیدانم اسم شما، یا اسم مهرزاد وطن آبادی اسم مستعار می باشد، یا اصلی، ولی این یک مساله فرعی می باشد. ظاهرا شما فقط پاراگراف اول مقاله من را خوانده اید، و حصله خواندن بقیه آن را نداشته اید. در هر صورت از این بابت که پاراگراف اول مقاله من را توجه کرده اید سپاسگزارم.
نقد خود را طوری آغاز میکنید که انگار "فردی به عنوان "مهرزاد" را نمیشناسید و از مقاله ایشان اطلاعی ندارید. نوشتار شما نشان میدهد که نه تنها مقاله ایشان را خوانده اید، بلکه به احتمال زیاد ایشان را بلکه هم میشناسید.
استناد میکنید که بر اساس اطلاعات درون سازمانی ممکن است ایشان از احتمال از هم پاشیدگی سازمانی بخاطر بن بست پروژه وحدت چپ اطلاع دارند و شاید اقرار شفاف به شکست "فاز نخست" پروژه وحدت چپ به نفع همه سازمان ها باشد. ظاهرا شما هم معتقد هستید که یکی از عوامل این شکست "اراده گرائی" عده ای می باشد. از من خواسته اید که نظر "واقع گرایانه" خود را در مورد نقد نظر مهرزاد بنویسم. فکر میکنم بقیه پاراگراف های مقاله بیش از دوهزار کلمه ای من تلاش دارند وضعیت واقع گرایانه کنونی را توضیح دهند.
در ضمن در فاصله زمانی آنچه که شما از آن بعنوان "فاز نخست" پروژه یا پروسه وحدت چپ می نامید، دو رئیس جمهور در ایران، آمریکا ف در فرانسه عوض شده اند. بریتانیا از اتحاده اروپا بیرون آمده است. جنگ خان و مان برانداز سوریه آغاز و در شرف خاتمه یافتن می باشد. چاوز و فیدل کاسترو از دنیا رفته اند. پدیده ای بنام "داعش" زاده شده و سپس در شرف نابودی می باشد.
مثل اینکه برای پروژه وحدت چپ شما و فازهای مختلف شما باید عمر نوح آرزو کرد و صبر ایوب. ما درون حباب هائی که برای خود خارج از دنیای واقعی درست کرده ایم، دهها سال به بحث های "همگرایانه" و سپس"واگرایانه" خود ادامه دهیم. میخواهید نظرات من را در این زمینه بدانید، به دهها مقاله ای که من در زمینه مساله وحدت چپ نوشته ایم مراجعه فرمائید.
٨۱۰٨٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ شهريور ۱٣۹۶
|