دستگیری و فشار بر فعالین کارگری، معلمان و فعالین عرصه های مدنی و اجتماعی چرا؟ - نسان نودینیان


اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱٨ شهريور ۱٣۹۶ -  ۹ سپتامبر ۲۰۱۷


جمهوری اسلامی و دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی کارگران را دستگیر میکنند تا جلو پیشروی و سازمانیابی آنها را بگیرند. این نوع اعمال فشار، دستگیری و بزندان انداختن فعالین کارگری، معلمان و فعالین عرصه های مدنی و اجتماعی در بیش از سه دهه گذشته وجود داشته و یکی از چالشهای اصلی فعالین کارگری با جمهوری اسلامی است. در مقاطع و دوره هایی فشارها بیشتر میشوند و در دوره هایی، و به هر اندازه که فشار و اعتراض در داخل کشور و در خارج از ایران توسط سازمانهای سیاسی وجود داشته و فعال بوده، این فشارها کمتر شده و تخت تاثیر اعتراض به دستگیری ها ما شاهد آزادی تعدادی از آنها بوده ایم. در سال ١٣٩٠ دستگیری ها اساسا بدلیل پیوستن کارگران به تشکل های کارگری مستقل از تشکل های زرد(دولتی) که توسط فعالین کارگری ایجاد شده، شدت گرفت و تعدادی از فعالین شناخته شده اسماعیل عبدی، جعفر عظیم زاده، شاهرخ زمانی، پدرام نصرالهی،   رضا شهابی، بهنام ابراهیم زاده، محمد جراحی و ... دستگیر میشوند. سیاست دستگیر کردن کارگر و معلم معترض توسط جمهوری اسلامی به امری آشنا و در واقع رسوا شده تبدیل شده است. جمهوری اسلامی کارگران معترض را دستگیر میکند و زیر انواع فشارها قرار میدهد تا توده کارگران را از اعتراض کردن پشیمان کند. در این سطح کارگران و معلمان این سیاست جمهوری اسلامی و ارگانهای امنیتی او را ناکام گذاشته اند. کارگران، معلمان و فعالین عرصه های مدنی و اجتماعی در داخل زندانها با مردم از طریق اطلاعیه و بیانیه در تماس هستند. در مورد مسائل سیاسی روز و مصائب اجتماعی بیکاری، زلزله، اجلاس سازمان جهانی کار، روز کارگر، روز جهانی زن، حقوق کودک و اعتراضات کارگران و معلمان اطلاعیه فردی و جمعی صادر میکنند و از این طریق با افکار عمومی ارتباط سیاسی و انسانی خود را حفظ کرده اند. این انسانها با این همه امیال و آرزوی انسانی قابل بیشترین دفاع و پشتیبانی هستند.
بسیاری از کارگران زندانی در زیر شکنجه، و شرایط بد زندان به بیماریهای مختلفی مبتلا شده اند. زیر همین فشارها است که تا کنون تعدادی از کارگران زندانی جانباخته اند. شاهرخ زمانی، ستار بهشتی و افشین اسانلو بخاطر شکنجه و فشارهای روحی ــ روانی شدید درون زندان جان سپردند.
کارگران را به جرم تلاش برای ایجاد تشکل کارگری از اتحادیه تا سندیکا دستکیر کرده اند! کارگران بارها و بمناسبتهای مختلف از حقوق انسانی و کرامت انسانی خودشان دفاع کرده اند. کارگران باید تشکل‌های طبقاتی و مستقل خود را داشته باشند. مگر نه این است که سرمایه‌داران از انواع نهادها و سازمان‌های مختلف و جور واجور برای انباشت و محافظت از سرمایه بهره می‌گیرند؟ پس چرا کارگران، نباید تشکل‌های خود را داشته باشند؟ اکثریت بالایی از فعالین کارگری در تشکل های زرد و دولتی عضو نمیشوند. آنها خانه کارگر و انجمن های صنفی، شوراهی اسلامی را قبول ندارند و به سیاستهای آنها اعتقادی ندارند. این تشکلها را حامی سیاستهای دولت ها در حکومت اسلامی میدانند. نمیخواهند در این تشکل ها رای به بی حقوقی خودشان بدهند.
حق آزادی تشکل و اعتصاب، حق آزادی بیان و اندیشه، تجمع و تحصن، حضور در میدیای اجتماعی و انتشار نشریه و ... از حقوق به رسمیت شناخته شده‌ی شهروندان اعم از کارگر و یا هر صنف و طبقه و گروهی است و هیچ کس را نباید جهت پیگیری و مبارزه برای تحصیل آن ها مورد پیگرد و تهدید و بازداشت قرار داد و محاکمه و زندانی کرد. حکومت اسلامی کارگران، معلمان و فعالین عرصه های مدنی و اجتماعی با این نوع از به اصطلاح اتهامات دستگیر و شرایط فعالیت آنها را امنیتی میکند. این نوع رفتار علیه مردمی که خواهان آزادی فردی، آزادی تشکل و بیان هستند جرم است، دستگیری کارگران، معلمان و فعالین عرصه های مدنی و اجتماعی اقدامی استبدادی است.
کارگران، معلمان و فعالین عرصه های مدنی و اجتماعی صدای کدام اعتراض و خواست هستند، آنها میگویند؛ که قراردادهای موقت و ننگین کار باید لغو گردد؛ به اخراج و بیکارسازی کارگران پایان داده شود. که تا آن زمان که نظام سرمایه‌داری مستقر و پابرجاست، دستمزدهای کارگران باید، متناسب با تورم واقعی موجود در جامعه و با ارقامی که بالاتر از خط فقر است، پرداخت گردد. که داشتن کار و مسکن مناسب، خوراک، پوشاک، بهداشت و درمان تحصیل رایگان، مسافرت و تفریح و ... از حقوق مسلم و طبیعی کارگران و خانواده‌های آنهاست و هیچ فردی از افراد کارگر و زحمتکش جامعه را نباید از این نعمت بشری محروم کرد. آنها خواهان آزتدی تشکل و آزادی بیان هستند.
کیس دفاع و حمایت از رضا شهابی با حضور کارگران، معلمان و دانشجویان در منزل او، حضور فعال آنها در تظاهرات ١٤ شهریور ٩٦ در مقابل مجلس اسلامی به نقطه قدرتی تبدیل شد که فعالین کارگری، معلمان و فعالین عرصه های مدنی و اجتماعی را در دفاع از خود دلگرم و اتکا به هم طبقه ای ها و انسانهای آزادیخواه و انساندوست را تقویت کرده است.
رضا شهابی مورد حمایت چندین اتحادیه بزرگ در اروپا و کانادا و استرالیا قرار گرفته است. این حمایتها اهمیت بالایی دارند، توجه به فعالین کارگری، معلمان و فعالین عرصه های مدنی و اجتماعی دستاورد مهمی است. جنبش کارگری در ایران با تلاشهایی که در سه دهه گذشته داشته و با شکستن دیوارهای به اصطلاح "ملی" مطالب و خواستهایش را از کانال قطعنامه های اول ماه مه و انترناسیونالیستی کردن هم سرنوشتی طبقاتی راه ها و مسیرهای کارساز بسیار مفیدی را در ارتباط و همکاری و حمایت و پشتیبانی را بسرانجام رسانده است. در درون جنبش کارگری هم در سه دهه گذشته ما شاهد عروج پدیده مهمی هستیم که این هم تعیین بخشی تعداد زیادی از رهبران و فعالین کارگری، معلمان و فعالین عرصه های مدنی و اجتماعی میباشد.   که به چهره های شناخته شده ای تبدیل شده اند. و این پیشروی و این دستاورد گام مهمی است در موفقیت کارزارهای حمایتی که در چند سال گذشته انجام شده است.