آرمانشهری در قلب هرج و مرج سوریه
لوموند دیپلماتیک، برگردان: شهباز نخعی


• کردهای شمال سوریه، پیشگام نبرد علیه «سازمان حکومت اسلامی» (داعش) در رقه، می کوشند برنامه سیاسی اصیلی را اجرا کنند. اما، «کنفدرالیسم دموکراتیک» آنها در عرصه ای ویران و زمینه ای از رودررویی های قومی- مذهبی و اتحاد با قدرت های بزرگی که آینده شان را به گرو می گیرند ساخته می شود. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۹ شهريور ۱٣۹۶ -  ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۷


به رغم این که شب شده، هنوز گرمایی خفه کننده بر قامشلی سنگینی می کند. ما پس از خروج سریع از فرودگاه کوچک تحت کنترل چند ده پلیس و سربازرژیم بشار اسد، سریع وارد قلمرو «فدراسیون دموکراتیک سوریه شمالی» که غالبا به نام «روژاوا» (به معنی "غرب" در زبان کردی ) می شویم. درطول مرز ترکیه، بین رودخانه فرات و عراق، دستکم دومیلیون تن که٦٠ درصد آنها کرد هستند در این منطقه که به زور اسلحه از دست جهادگران «سازمان حکومت اسلامی» (داعش) درآمده زندگی می کنند. از سال ٢٠١٤، این بخش از مردم سوریه با الهام گرفتن از آقای عبدالله اوجالان، بنیانگذار حزب کارگران کرد ترکیه (PKK) که از سال ١٩٩٩ در ترکیه زندانی است، زندگی سیاسی جدیدی را تجربه می کنند. حزب کارگران کرد ترکیه ومتحد سوریه ای آن حزب اتحاد دموکراتیک (PYD)، با رها کردن مارکسیسم- لنینیسم از سال های دهه ٢٠٠٠ نوعی نظام اجتماعی آزادی محور را برگزیده اند که مورای بوکچین، آزادی خواه و هوادار محیط زیست آمریکایی (٢٠٠٦-١٩٢١) پایه گذار آن بوده است (١). «قرارداد اجتماعی» پذیرفته شده توسط «فدراسیون دموکراتیک سوریه شمالی» در سال ٢٠١٤، ملی گرایی را نفی نموده و جامعه ای بر اساس مساوات جنسیتی ، تسهیم قدرت و محترم شمردن دیگران را توصیه می کند.

روژاوا به درعمل خودمختار است (٢). به استثنای ناحیه حسکه و فرودگاه قامشلی ، که تحت اقتدار دمشق است، بقیه منطقه توسط «نیروهای دموکراتیک سوریه» (FDS)، که شامل گروه های رزمنده زن و مرد کرد «واحدهای مدافع خلق» (YPG)، «واحد های دفاع از زنان» (YPJ) و نیز شماری شبه نظامی عرب سنی، ایزدی و مسیحی است. (نقشه ضمیمه را ببینید).

پرچم های بزرگ «واحدهای دفاع از خلق» (YPG) برفراز ایستگاه های پرشمار بازرسی قامشلی در اهتزاز است و در آنها پلیس دولت خودمختار بادقت خودروها را بازرسی می کند. سوء قصدهای انتحاری ای که توسط جهادگران انجام می شود تهدیدی مداوم است. همه به یاد دارند که در ٢٧ ژوییه ٢٠١٦ یکی از این سوء قصدهای انتحاری ٤٤ کشته و ١٤٠ مجروح به جا گذاشت. تاریکی خیابان ها با روشنایی دو شهر مرزی ترکیه: «نصیبین» و «مردین» در تضاد است. در منطقه ای که سرشار از منابع است، مسئله سوخت نشان دهنده چالشی است که قدرت جدید با آن درگیر است. در «رومیلان» در ١٠٠ کیلومتری قامشلی ، در جاده ای که به عراق می رود، صف هایی طولانی دربرابر جایگاه های سوخت شکل گرفته است. پیش از شروع جنگ درسال ٢٠١١، این منطقه در روز ٣٨٠ هزار بشکه نفت خام تولید می کرد که یک سوم کل تولید سوریه بود. با شروع درگیری ها، استخراج نفت ٧٠ درصد افت کرد و کمبود بنزین به شدت احساس می شود. به خاطر نبود پالایشگاه، دولت خودمختار ناگزیر است بخشی از نفت خام را به دستگاه حکومتی سوریه بفروشد و در عوض آن بنزین و دیگر فرآورده های سوختی را به بهای گران هرلیتر ٨٠ صدم یورو خریداری نماید.

تقسیم قدرت بین مناطق

شمار زیادی از پالایشگاه های دست ساز کوچک محلی بنزین را به بهای هرلیتر ٢٠ صدم یورو به بازار می دهند، اما اثرات منفی آن بر محیط زیست نگران کننده است. دود فضار را سیاه کرده وبیماری های پوستی و مشکلات تنفسی شیوع یافته است. خانم سامر حسین، معاون مدیر کمیسیون نیرو، که مقر آن در «رومیلان» است می گوید: «درحال حاضر راه حل دیگری نداریم. به محض آن که بتوانیم، اقدام به ساخت پالایشگاه های مدرن نموده و منطقه را پاک می کنیم. البته، ما همه این کارگران را در کارخانه های جدید به کار خواهیم گماشت».

در مناطق دیگر روژاوا مانند «منبیج» ممنوعیت کار پالایشگاه های دست ساز موجب ناخشنودی بخشی از مردم شده که به خاطر جیره بندی برق، به رغم تصرف ٣ سد عمده بر روی رودخانه فرات توسط «نیروهای دموکراتیک سوریه» (FDS) در مضیقه هستند. بنابر توافق های بین المللی، ترکیه که سرچشمه رودخانه را دراختیار دارد، می باید عبور ٦٠٠ متر مکعب آب در ثانیه را تامین نماید. آقای زیاد رستم، مهندس و معاون مدیر کمیسیون نیروی منطقه سزیر تاکید می کند که: «هنگامی که این سدها تحت کنترل داعش بود، ترکیه اجازه عبور مقدار بیشتری آب را می داد. اما، هنگامی که «نیروهای دموکراتیک سوریه» (FDS) آنها را ازدست داعش درآوردند، ترکیه از حجم آب کاست. امروز مقدار عبور آب کمتر از ٢٠٠ متر مکعب درهر ثانیه است».

شروان یوسف، روزنامه نگار شبکه تلویزیونی کرد «روناهی تی وی» در قامشلی ، نارضایتی مردم را تایید می کند: «چندصد تن از مردم در قامشلی تظاهرات کردند. آنها دولت خودمختار، و نه ترکیه، را سرزنش می کنند. با این وصف، به نظر من این تظاهرات توجیه پذیر است. برای همیشه نمی توان از جنگ به عنوان بهانه ای برای فقدان خدمات استفاده کرد». با آن که حفاظت از محیط زیست در «قرارداد اجتماعی» جایگاه مهمی دارد، افرادی دیگر بر مسایلی که مانع از ساخت پالایشگاه ها، مدرن سازی سدها و توسعه سوخت های تجدید پذیر می شود تاکید می کنند: ترکیه مانند متحدانش در حزب دموکراتیک کردستان (PDK) که شمال عراق را در دست دارد و موفقیت های حزب کارگران کرد ترکیه و حزب اتحاد دموکراتیک را به دیده بدگمانی می نگرد، منطقه را تحریم کرده است (٣).

نیازهای اضطراری و درگیری ها مانع از تدوین برنامه نهادین کنفدرالیسم دموکراتیک برپایه خودگردانی محلی نشده است. بخش ها در ٣ منطقه سزیر، کوبانی و عفرین گروه بندی شده اند و هریک از آنها یک مجلس قانونگذاری و دولتی منطقه ای دارند. درنهایت می باید یک شورای دموکراتیک سوری در راس ٣ منطقه قرار گیرد که سیاست های آنها را هماهنگ کند. نخستین انتخابات درماه مارس ٢٠١٥ برگزار شد و انتخابات دیگری برای آخر امسال پیش بینی شده و مجلس های قانونگذاری نیز قراراست در آغاز سال ٢٠١٨ انتخاب شوند.

نخستین انتخابات توسط کردهای سوریه ای نزدیک به «حزب دموکراتیک کردستان عراق» (PDK) تحریم شد و چنان که خانم نارین متینی، عضو هیات مدیره «جنبش آینده کرد و شورای ملی کرد» (CNK) که تحت مدیریت آقای مسعود بارزانی، رییس دولت خودمختار اقلیم کردستان عراق است و روزنامه نگاران را در خانه اش در یکی از محلات مردمی قامشلی می پذیرد می گوید: «برنامه ما یک برنامه ملی کرد، کردستانی مستقل است. ما به فدراسیون دموکراتیک سوریه شمالی نخواهیم پیوست. مقامات آنها دفاتر ما را بسته و مدیرانمان را بازداشت و سپس آزاد کرده اند. دولت خودمختار به ما می گوید که برای داشتن مجوز فعالیت باید خود را به ثبت برسانیم، اما این کار به معنای آن است که ما زیر دست آنها قرار می گیریم».

مقر مجلس قانونگذاری سزیر در عامودا در فاصله ٢٠ کیلومتری قامشلی قراردارد. از ساختمان آن کاملا محافظت می شود و ورود به آن تنها به صورت پیاده و پس از انجام بازرسی بدنی و احراز هویت انجام می شود. این مجلس با ١٠١ عضو که نیمی از آنها زن هستند، نمایندگان حزب هایی را دربر می گیرد که «قرارداد اجتماعی» را امضاء کرده اند. دراین مجلس همچنین نمایندگان انجمن های جامعه مدنی نیز وجود دارند که هریک دوعضو، الزاما یک زن و یک مرد، به آن می فرستند. این نمایندگان توسط جامعه یا انجمن خود پیشنهاد می شوند و مجلس قانونگذاری آنها را تایید می کند. فزون براین، حدود ١٠ سازمان سیاسی کرد یا عرب از این امکان برخوردارند که بدون داشتن کرسی دراین مجلس کار کنند.

تاسیس یک حکومت– ملت کرد جزء هدف های تعیین شده آقای عبدالله اوجالان که جنبش خود را ضدملی گرایی معرفی می کند نیست. او از زندان خود می نویسد(٤): «هدف از این کار تامین حق دفاع از خود مردم و شرکت آنها در پیشبرد دموکراسی در همه بخش های کردستان است، بدون آن که مرزهای سیاسی موجود زیر سئوال برود». خانم سیهام کوئریو رییس مشترک کمیته امورخارجه دولت ناحیه سزیر تصریح می کند که: «ما نمی خواهیم از دیگر مناطق سوریه جدا باشیم. کردها، عرب ها و سیریاک هادرسال ٢٠١٣ توافق کردند که دولتی خودمختار ایجاد کنند». او که عضو جامعه مسیحی ای است که عمدتا سیریاک ها، آشوری ها و کلدانی ها را دربر می گیرد، به طور ضمنی گوشزد می کند که آزادی آیین ها تضمین شده است و مذهب رسمی حکومتی وجود ندارد.

از دید «ائتلاف ملی سوریه» که عهده دار گردآوری اپوزیسیون نزدیک به اخوان المسلمین است، «حزب اتحاد دموکراتیک» (PYD) و گروه های نظامی آن همچنان در زمره «سازمان های تروریستی (٥)» و شریک «حزب کارگران کرد ترکیه» (PKK) هستند. شمار زیادی از شخصیت های اپوزیسیون سوریه آنها را متهم می کنند که آب در آسیاب رژیم می ریزند و در نبرد میدانی شرکت نمی کنند (مطلب داخل کادر را بخوانید). اما برخی دیگر دیدگاه خود را تغییر داده اند. آقای بسام ایشاک، مدیر اجرایی پیشین یک سازمان دفاع از حقوق بشر مستقر در حسکه ازاین جمله است. او در ابتدا به «شورای ملی سوریه» (CSN) که بخش عمده ای از ائتلاف و مقر آن در استانبول بود پیوست و سپس به روژاوا ملحق شد: «هنگامی که انقلاب از حالت تظاهرات صلح آمیز به شورش مسلحانه تبدیل شد، روشن گردید که «شورای ملی سوریه» راهش از من جدا است. این اپوزیسیون می خواهد بشار اسد را ساقط کند و خود انحصار قدرت را به دست بگیرد. بنابراین من باید بین برنامه حکومت مذهبی « شورای ملی سوریه»، یک سوریه عرب ملی گرا و حکومتی تکثرگرا انتخاب می کردم. بهترین راه پرهیز از داشتن یک دیکتاتور در دمشق، تقسیم قدرت بین مناطق است».

اتهامات عضوگیری اجباری

درهر ایستگاهی، شماری از کردها از اتهامات دسیسه و تبانی روژاوا با دمشق انتقاد نموده و مرتب براین تاکید می کنند که به نظرشان این امر ناشی از اشتباهات راهبردی اپوزیسیون است. آقای مسلم نابو، آموزگاری است که در دانشگاه لطاقیه درس خوانده است. او و دوستانش به طور مخفیانه مجله ای به زبان کردی منتشر می کردند. آنها درسال ٢٠٠٧ دستگیر و به دمشق منتقل و در سلولی کوچک جاداده شدند و به مدت ٣ ماه مورد ضرب و جرح و شکنجه قرار گرفتند. او تصریح می کند که: «برخی می گویند که ما از رژیم بشار اسد حمایت می کنیم. این یک دروغ است». او پس از یک سال و یک هفته، که حداکثر زمان بازداشت بدون محاکمه است آزاد شد: «ما از دست این رژیم رنج های بسیاری کشیدیم، برخی از رهبران سیاسیمان به دست آن شکنجه و کشته شدند. درعوض، حزب های کرد خواهان انقلابی نظامی نیستند که وابسته به ترکیه، عربستان سعودی وقطر باشد. حمایت این کشورها از گروه های جهادگر برای انقلاب سوریه فاجعه آمیز بوده است».

درمورد کمک آمریکا هم فرمانده نسرین عبدالله تاکید می کند که «حمایتی نظامی است و نه سیاسی و اقتصادی». بنابر نظر بسیاری از مسئولان کردی که با آنها دیدار داشتیم، این توافقی «موقت، شفاف و تاکتیکی» است.

درسال ٢٠١٤ و سپس ٢٠١٥، دو گزارش بین المللی وخامت اوضاع در مناطق بازپس گرفته شده از داعش، به ویژه در تل ابیض را ناشی از سیاست اعمال شده توسط «حزب اتحاد دموکراتیک» (PYD) دانستند. خانم لاما فکیح، مشاور اوضاع بحرانی در سازمان عفو بین الملل در اکتبر ٢٠١٥ اظهار داشت (٦): «با تخریب عمدی خانه های غیرنظامیان، در برخی موارد از راه با خاک یکسان کردن و به آتش کشیدن کل روستاها، با جابجا کردن ساکنان آنها بدون هیچ گونه توجیه نظامی، دستگاه دولت خودمختار از اقتدار خود سوء استفاده می کند و به صورتی بیشرمانه حقوق انسانی بین المللی را به استهزاء می گیرد [که این] در چهارچوب اعمالی با ماهیت جنایات جنگی است». یک سال پیش از آن، یک گزارش دیدبان حقوق بشر نیز حاکی از اعمالی مشابه بود (٧).

خانم کوئریو در مقام دفاع از خود می گوید که نمی توان از پاکسازی قومی عرب ها سخن گفت: «هنگامی که بروز جنگ حتمی بود، "واحدهای مدافع خلق" (YPG) از مردم می خواستند که در مدت جنگ خانه های خود را ترک کنند. خود من پس از نبردها از بسیاری از روستاهای آزاد شده اطراف تل ابیض یا رقه بازدید کردم. همه مردم به من گفتند که وضع به همین صورت بوده است. پس از ١٥ روز، آنها به خانه هایشان بازگشتند». گزارش شورای حقوق بشر سازمان ملل، که در ماه مارس ٢٠١٧ منتشرشده، اتهامات پاکسازی قومی را رد می کند: «کمیسیون هیچ مدرکی دال بر تایید اتهاماتی نیافته که برمبنای آنها "واحدهای مدافع خلق" (YPG) یا "نیروهای دموکراتیک سوریه" (FDS) جامعه عرب را به صورت قومی هدف قرارداده باشند، یا اینکه مقامات محلی "واحدهای مدافع خلق" کوشیده باشند به طور سیستماتیک ترکیب جمعیتی مناطق تحت کنترل خود را با هدف قراردادن یک گروه قومی تغییر دهند (٨)». با توجه به این که بمب های مخفی کارگذارده شده توسط داعش می توانسته توجیهی برای جابجایی ها باشد، شورای حقوق بشر از فقدان کمک بشردوستانه «مناسب» به اقوام جابجا شده و «عضوگیری اجباری» «واحدهای مدافع خلق» برای خدمت نظامی انتقاد می کند.

ما عامودارا به مقصد کوبانی در غرب روژاوا ترک کردیم. راه درطول دیوار پایان ناپذیر ٥٠٠ کیلومتری ای واقع است که ترکیه با تصرف بخشی از قلمرو سوریه ساخته است. این دیوار بتونی که با سیم خاردار پوشانده شده، احساس در انزواقرارگرفتن این سرزمین که همواره انبار غله کشور بوده را تقویت می کند. در این آغاز ماه ژوییه، مزارع وسیع غلات از پیش درو و خرمن شده و گله های گوسفندان در آنها به چرا مشغولند. تپه ها پوشیده از درختان زیتون جوانی است که به صور منظم درکنار یکدیگر کاشته شده اند؛ و کاشتی جدید در منطقه است. کارگران کشاورزی، غالبا خیلی جوان، خیلی زود از راه می رسند تا پیش از اوج گرفتن گرما کار خود را تمام کنند. در نزدیکی تل ابیض جاده ای از روی رودخانه ای پرآب می گذرد. تا چندی پیش، آب این رودخانه باریکه ای بیش نبود اما، ترکیه با جلوگیری از جریان آب رودخانه فرات، آن را به سوی رودخانه های فرعی سوق می دهد و این به نفع آبیاری مزارع است...

در مدخل کوبانی، تصاویر «شهدا» از جمله شمار زیادی زن به چشم می خورد. تصویر آقای عبدالله اوجالان نیز در همه جا دیده می شود. شهر که قسمت بزرگی از آن دو سال پیش ویران شد، سرشار از نیرو و فعالیت است. جرثقیل ها و ساختمان های در دست ساخت در کنار خانه های ویران شده توسط موشک ها و خمپاره ها به چشم می خورد. خانم هاوزین عزیز، که در یک انجمن عمران شهری کار می کند می گوید: «ما می خواهیم [شهر را] هرچه زودتر بسازیم تا مردم بازگردند». به نظر او، کمک های بشردوستانه درحد انتظار و وعده های داده شده نیست: «بیشتر کارهای بازسازی با نیروهای خودمان انجام می شود».

نبرد کوبانی، که بین سپتامبر ٢٠١٤ و ژانویه ٢٠١٥ جریان داشت، نقطه عطفی قاطع در مبارزه علیه داعش بود. پس از تصرف موصل در عراق و رقه در سوریه، گسترش «خلافت» برای نخستین بار در اینجا به مانع برخورد کرد. همچنین، این نبرد به دنیا امکان داد که با جایگاه و منزلتی متفاوت برای زنان در خاور نزدیک آشنا شود. کنگرا استار نامی است که بر خانه زنان شهر نهاده شده است. این ساختمان بزرگ که در خیابانی آرام واقع شده، به ویژه محل رجوع کسانی است که برای شکایت از خشونت های زناشویی به آن مراجعه می کنند. سالن گردهمایی بزرگی رو به باغ قراردارد و بر دیوار آن تابلویی از یک هنرمند نقاش اهل غزه قراردارد: زنی جوان که از ویرانه ها سربرآورده ونماد امید و آینده است. در اینجا و آنجا همچون این نقاشی دیوارها پوشیده از عکس های زنانی است که درنبرد کوبانی کشته شده اند. بخش دیگری از ساختمان، که در ورودی مستقل و مجزا دارد مخصوص کمک به زنانی است که زندگیشان دستخوش تلاطم شده است.

مخاطب ما بر برابری جنسیتی به عنوان ستون اصلی «قرارداد اجتماعی» روژاوا تاکید می کند. خانم سارا الخالی یکی از مسئولان کنگرا استار به عنوان نمونه توضیح می دهد که: «بنابر قوانین جدیدی که توسط دولت خودمختار تصویب شده، پسر و دختر از ارث سهم برابر می برند درصورتی که قوانین اسلامی سهم دختر را نصف پسر می داند. اجرای این قوانین جدید در یک جامعه سنتی کار آسانی نیست. اما مردم ، به تدریج شروع به پذیرش آنها می کنند». دولت خودمختار تعدد زوجات را نیز ممنوع کرده اگرچه درمورد آن استثناهایی وجود دارد. «کمبود مردان جوان» برخی از زنان را وامی دارد که بخواهند با مردان متاهل ازدواج کنند. خانم عزیز می گوید: «اگر همه طرف های مربوطه موافق باشند، قاضی می توانداین اجازه را بدهد».

استفاده آزادانه از سه زبان

خانم الخالی مفتخر از این که در از بین بردن «جنایات حیثیتی» مشارکت دارد توضیح می دهد که: « دراین منطقه، رسمی وحشتناک وجود دارد: انتقامجویی. اگر کسی برادر من را بکشد، خانواده ام باید با کشتن یکی از افراد خانواده طرف انتقام بگیرد. کنگرا استار کمیته ای تشکیل داده تا با میانجیگری نمایندگان دو خانواده جلوی انتقام گرفتن را بگیرد. هنگامی که در یک محله مشکلی پیش می آید، کمیته ای از زنان برای حل آن می کوشند. اگر این کمیته موفق نشود، آنها به اینجا می آیند. اگر زنان موفق به یافتن راه حل نشوند، مسئله به دادگاه ارجاع می شود».

در اینجا کاربرد مستقیم اصول ملهم از جامعه گرایی مورای بوکچین دیده می شود. آقای ابراهیم موسی، ساکن کوبانی تایید می کند که: «اینجا هر خیابان و هرمحله می تواند انجمن خود را داشته باشد. این مانند یک دولت ابتدایی است که اعضای آن توسط ساکنان انتخاب می شوند و قابل عزل هستند. سال گذشته ٢٣٠٠ انجمن در منطقه کوبانی به ثبت رسیده است. آنها به ٩٧٠٠ مورد شکایت رسیدگی کرده اند و تنها٥٠٠ مورد آنها به دادگاه ارجاع شده است. نمونه ای دیگر: ساکنان مراقبند که قانون ضد انحصار به خوبی در هر محله رعایت شود تا کسبه نتوانند از تحریم برای بالابردن قیمت ها سوء استفاده کنند».

وضعیت کوبانی نشان دهنده چالش های ناشی از همزیستی اقوام مختلفی است که برای نبرد با داعش به هم پیوسته اند اما الزاما در بقیه موارد با هم توافق ندارند. در رژیم بشار اسد آموزش تنها به زبان عربی انجام می شد. اصلاحی نه چندان بدون مشکل در نظام آموزشی این امکان را پدیدآورد که از ٣ زبان سیریاکی، عربی و کردی به طور برابر استفاده شود. آقادی دلدار کوبانی، عضو هیات مدیره آموزش این منطقه، در این مورد توضیح می دهد که:«برخی ما را به "کردستانی" کردن آموزش متهم می کنند. این قابل پذیرش نیست. نیمی از ٢٠ هزار آموزگار عرب هستند. در کوبانی بزرگ ترین بخش دستگاه اداری، مانند جمعیت آن، کرد است. اما در تل ابیض، که منطقه ای دارای جمعیت مختلط است، نیمی از دستگاه اداری کرد و نیم دیگر عرب است».

شبه نظامیان جوان ایزدی به جبهه می روند

مرحله ماقبل آخر سفر ما به منبیج، شهر آزاد شده در اوت ٢٠١٦ از تصرف داعش توسط «نیروهای دموکراتیک سوریه»، در پی نبردی خشونتبار بود که در طی آن این نیروها ناگزیر شدند علیه نیروهای ترک و بخشی از «ارتش آزاد سوریه» (ASL) نیز بجنگند. در بازار تنوع فرهنگی به خوبی به چشم می خورد. زنانی با حجاب کامل درکنار زنانی بدون حجاب خرید می کنند. عرب هایی که میوه می فروشند درکنار قصاب های کرد و نانواهای چرکس کار می کنند. احمد که ترکمن است وپیتزا درست می کند، فکر مداخله ترکیه را رد می کند: «ما در اینجا با هم برادروار زندگی می کنیم. روابط بین جامعه های ترکمن، کرد، عرب و چچن بسیار خوب است. حتی ازدواج های مختلط وجود دارد. پس، ترکیه بیاید اینجا چکار کند؟».

خانم عبیر العبود که محجبه است به قبیله بزرگ بنی سلطان تعلق دارد و نام اوبرای عضویت در دولت مدنی منبیج برده شده است. او نیز با بلندپروازی های ترکیه مخالف است: «ما به شدت اتهامات ترک ها درمورد این که کردها بر شهروندان عرب، ترکمن، چچن و چرکس سلطه می یابند را رد می کنیم. هر ٥ قوم در شورای بزرگ نماینده دارند و عرب ها در همه جای دیگر اکثریت دارند. اگر ترکیه بخواهد به این بهانه با کردها بجنگد، ما عرب ها در کنار کردها به دفاع از بافت جمعیتی مردم خود خواهیم پرداخت».

درفاصله کمی از بازار، با آقای علی حاتم دیدار می کنیم که تمام عمر خود به عنوان راننده ساختمانی کار کرده است. او حالا سیگار می فروشد. کاری که در زمان داعش مجازات مرگ درپی داشت: «هنگامی که ارتش آزاد سوریه و جبهه النصره به اینجا آمدند، وضعیت خیلی خراب شد. آنها در همه جنبه های زندگی مردم دخالت می کردند. با داعش وضع از آن هم بدتر شد. از حرف زدن می ترسیدیم، فکرمی کردیم که دیوارها گوش دارند. امروز، اگر مشکلی داشته باشیم، شورای محله را برای حل و فصل آن داریم».

مقامات محلی ناگزیر باید با سنگینی بار گذشته نزدیک اندوهبار و ضرورت جلوگیری از بالاگرفتن تازه نفرت کار کنند. خانم عبیر محمود، عضو شورای آشتی و جذب ٣ سال است از شوهرخود که توسط داعش بازداشت شده بیخبر است. با این حال، اودرمورد تلاش برای آشتی تاکید می کند: «هنگامی که منبیج آزاد شد، بسیاری از مردم برای لو دادن کسانی که با داعش همکاری کرده بودند به دیدن «نیروهای دموکراتیک سوریه» آمدند. افراد همکاری کننده بازداشت شدند تا جلوی انتقامجویی های بدون محاکمه گرفته شود. درپی کار مسالمت جویانه ما، ٢٥٠ تن که دستشان به خون آلوده نبود آزاد شدند. در اینجا مجازات مرگ وجود ندارد». جهادگران مظنون یا محکوم به جرایم جنایی در زندان هایی نگهداری می شوند که مقررات کنوانسیون ژنو، که «واحدهای دافع خلق» آن را امضاء کرده اند در آنها رعایت می شود.

در جاده رقه، ما در عین-عیسی مقر نظامی «نیروهای دموکراتیک سوریه» توقف میکنیم. یک شبه نظامی درحال نوشتن «نیروهای دموکراتیک سوریه» به زبان های عربی، کردی و سیریاکی بر روی دیوار است. دولت خود مختار ٩ ماه خدمت سربازی را اجباری کرده است. اما، در جبهه اکثریت بزرگی از رزمندگان داوطلب هستند و در میان آنها چند خارجی هم وجود دارد. مانند روبرت گرودت، هوادار پیشین «وال استریت را اشغال کنید» که در ٦ ژوییه هنگام ورود «واحدهای مدافع خلق» به حومه رقه کشته شد. محموله های نظامی متشکل از زرهپوش های سبک آمریکایی در راه های تنگ این بخش در حرکتند. پس از دو ساعت طی مسیر، در چشم اندازی از ساختمان های ویران شده و خودروهای سوخته، شهر سربرمی آورد. تیراندازان نخبه و سوء قصدهای جهادگران پیشرفت «نیروهای دموکراتیک سوریه» را کند می کنند. در ورودی شهر، یک ایستگاه امداد موقت، که در یک گاراژ برپا شده، به درمان جراحت های سبک می پردازد. کمی دورتر، در ساختمانی دیگر، گروهی از شبه نظامیان زن جوان ایزدی – یک اقلیت مذهبی کرد عراق – برای رفتن به جبهه آماده می شوند. یکی از آنها تاکید می کند که می خواهد انتقام تمام زنانی که قربانی داعش شده اند را بگیرد: «این که زنان زندانی ایزدی، عرب یا ترکمن باشند اهمیتی ندارد؛ ما برای آزاد کردن همه آنها به اینجا آمده ایم. پس از انجام این کار به خانه های خود بازمی گردیم، زیرا ما یک نیروی اشغالگر نیستیم».

از ایوان ساختمانی که محل اقامت و استراحت رزمندگان است، چشم انداز این مجتمعی که پیشتر ٢٠٠ هزار تن در آن ساکن بودند تاثیرگذار است. بین خانه های ویران شده و آنهایی که هنوز سرپا مانده خیابان ها خالی است. همه ساکنان محله از روی احتیاط تخلیه شده اند. صدای تک تیرهای پراکنده و چند انفجار به گوش می رسد. در طبقه زیر، رزمندگان گرد یک سینی بزرگ برنج، سبزیجات و مرغ درحال خوردن غذا هستند. نشانه های لباس های متحدالشکلشان متفاوت است. برخی عرب و برخی دیگر کرد یا ایزدی هستند ولی همه به دقت به گفتگوهای رادیویی یکی از اعضای گروه و ستاد مشترک «نیروهای دموکراتیک سوریه» که برایشان دستورالعمل می فرستد گوش می کنند. استراحتشان کوتاه مدت است. داعش مقاومت می کند و با آن که شکستش اجتناب ناپذیر به نظر می رسد، هنوز نبردهای دیگری باقی مانده تا نام روژاوا یا «فدرسیون دموکراتیک سوریه شمالی» روزی بر روی نقشه ها ثبت شود.

١- Lire Benjamin Fernandez, « Murray Bookchin, écologie ou barbarie », juillet 2016.

٢- Le texte fondamental est disponible en français sur le site de la représentation du Rojava en France.

٣- مقاله «تفرقه بسیار در میان کردها»، لوموند دیپلماتیک نوامبر ٢٠١٤ https://ir.mondediplo.com/article22...

٤- Abdullah Öcalan, « Le confédéralisme démocratique », dans Stephen Bouquin, Mireille Court et Chris Den Hond (sous la dir. de), La Commune du Rojava. L’alternative kurde à l’état-nation, Critica-Syllepse, Bruxelles-Paris, 2017.

٥- Communiqué du 31 juillet 2017.

٦- « Forced displacement and demolitions in northern Syria », Amnesty International, Londres, 13 octobre 2015.

٧- « Syria : Abuses in Kurdish-run enclaves », Human Rights Watch, New York, 18 juin 2014.

٨- « Human rights abuses and international humanitarian law violations in the Syrian Arab Republic, 21 July 2016 - 28 February 2017 », Conseil des droits de l’homme des Nations unies, commission d’enquête internationale indépendante sur la République arabe syrienne, Genève, 10 mars 2017.

مطلب داخل کادر:

نیرویی که غیرقابل چشم پوشی شده
با آن که مداخله روسیه در دگرگون کردن جریان جنگ داخلی از تاریخ سپتامبر ٢٠١٥ تاثیر قاطع داشته، نیروهای کرد و متحدان آنها در «نیروهای دموکراتیک سوریه» (FDS) در ازپادرآوردن داعش نقشی بسزا داشتند. اعلام قطع کمک آمریکا به نیروهای شبه نظامی اپوزیسیون درآغاز ژوییه، واقعیتی بیش از پیش تاثیرگذار است: بمباران های نیروهای غربی نمی تواند بدون حضور یک نیروی زمینی، که تنها «نیروهای دموکراتیک سوریه» از پس آن برمی آیند موثر باشد.

رژیم سوریه که از حمایت هوایی روسیه و کمک شبه نظامیان خارجی (حزب الله لبنان، گردان های ایرانی، عراقی و غیره) برخوردار است، موفق شده کنترل خود را بر حاشیه غربی سوریه که اکثریت جمعیت کشور در آن مستقر است تحکیم کند. اپوزیسیون سوریه بیشتر پایگاه های شهری خود، به استثنای ادلب، را ازدست داده و در ادلب هم جبهه سابق النصره که نام خود را به «حیات تحریرالشام» تغییر داده برسر تفوق در این استان با یک گروه سلفی دیگر به نام «احرارالشام» و بخش هایی حاشیه ای از آنچه که از «ارتش آزاد سوریه» (ASL) باقی مانده می جنگد.

«واحدهای مدافع خلق» (YPG) که در «نیروهای دموکراتیک سوریه» ادغام شده اند هم از مقرهای خود در شمار و غرب به تدریج بخش هایی از کرانه راست رود فرات را تصرف می کنند. به استثنای یک پیروزی کوتاه مدت در حسکه، آنها با نیروهای رژیم سوریه رودررو نشده بلکه کار خود را پیش می برند. ترکیه هم به نوبه خود از بیم ایجاد یک کردستان متحد از راه پیوستن منطقه عفرین و دومنطقه در شرق، مستقیما وارد صحنه شده و در ماه اوت ٢٠١٦ف به بهانه مشارکت در نبرد رقه به تقویت نیروهای «ارتش آزاد سوریه» پرداخته است. اما، ارتش ترکیه برای بازپس گیری شهری کوچک به نام الباب ازداعش، بیش از ٣ ماه وقت صرف کرد. پس از سقوط حلب، این امر به نیروهای وفادار به بشار اسد زمان داد تا جاده جنوبی را قطع کنند و به ادعاهای ترک ها درمورد ایفای نقش درجه اول پایان دهند.

کردهای سوریه که در گفتگوهای آستانه و ژنو حضور نداشتند، توانستند تماس هایی با قدرت های بزرگ، عمدتا از راه گشایش دفاتر نمایندگی روژاوا در بسیاری از پایتخت ها از جمله پاریس، برلن، واشنگتن و مسکو برقرار نمایند. روسیه در عین مدارا با ترکیه، غیرمستقیم از تداوم وضعیت موجود در منطقه عفرین حمایت نموده و به رزمندگان اجازه عبور می دهد. به رغم ناراحتی ترک ها، غربی ها بیش از پیش آشکارا از «نیروهای دموکراتیک سوریه» حمایت می کنند. این حمایت فقط شامل پشتیبانی هوایی نیست بلکه ارسال تجهیزات پیشرفته و نیروهای ویژه – بیشتر آمریکایی و کمتر فرانسوی و برتانیایی- را نیز دربرمی گیرد. با آن که بافت حریفان حاضر از دوسال پیش به هزینه اپوزیسیون مسلح و جهادگران ساده تر شده، مسئله جذب «فدراسیون دموکراتیک سوریه شمالی» در یک راه حل پایدار برای کشور همچنان مطرح است