دو یادداشت کوتاه - علیرضا حلاج


اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۹ مهر ۱٣۹۶ -  ۱ اکتبر ۲۰۱۷


انترناسیونالیسم و استقلال کردستان‌ ِ عراق
کودکی‌مان با خیال‌بافی بر سر جنگ توران و ایران در شاهنامه گذشت؛ بزرگتر که شدیم با جنگهای واقعی صلیبی آشنا شدیم؛ واقعی‌تر که به زندگی نگاه کردیم جنگ مسلمان و یهودی بود که منطقه را به آتش می‌کشید؛ تمام این سالها جنگ بالقوه سُنی و شیعه مدام در گوشمان زنگ زده؛ طالبان و داعش آخرین ورژن آشوب بودند؛ و حالا خون این جنگ‌ها بر آستینمان شَتَک زده، خشک نشده، باید شاهد یک جنگ "نژادی" در منطقه باشیم...

برای من به عنوان یک جهان‌وطن، رفاه مردم محصور در مرزهاست که مهم است؛ و نه هرگز نام کشور و مرزهای تعیین کننده آن
برای من تمامیت ارضی هیچکدام از کشورهای جهان از جمله ایران به خودی خود اهمیتی ندارد؛ آنچه برای من حایز اهمیت است سرنوشت مردمی است که در این مرزها محصورند... که می‌دانم جنگی که با افتراقات نژادی و امثالهم شعله‌ور شود بزرگترین جنایات بشری را رقم خواهد زد!
حال اگر برای مردم ستمدیده کُرد چنین هزینه‌ای می‌صرفد برای آزمودن بخت خود در نفی فعل استثماری که قرنهاست بر گرده آنها فرود آمده؟ این امر دیگری‌ست!
تنها کاری که از من برمی‌آید یادآوری این واقعیت به دوستان کُرد است که اگر بعد از جنگی خونین و هزینه‌های صعب متناظرش توانستند به کشور کردستان مدنظرشان برسند (!) چه تضمینی وجود دارد تنها کاری که کرده باشند تغییر "فاعل" استثمار بوده باشد؟ به جای نفی فعل استثمار!

واقعا چه تفاوت می‌کند آنکه به مردم کُرد ظلم می‌کند این ظلم را به زبان خودشان انجام دهد یا زبانی غیر!؟ (آیا اکنون در کشورهای عربی، مردم عرب‌زبان تحت استثمار حکام مستبد هم‌زبان خویش نیستند!؟ آیا واقعا در ایران، شمالی و جنوبی و لُر و تُرک و فارس و عرب و بلوچ "کمتر" از مردم کُرد توسط جمهوری اسلامی با ظلم مواجهند!؟)


کولبر خط فاصله کمپرادیسم ِ منحط ِ جمهوری اسلامی!
نه، این "دیوار چین" نیست! این زنجیره انسانی ورود اجناس چینی است؛ ماحصل پیوند سونامی نئولیبرالیسم جهانی با اقتصاد الیگارشیک جمهوری اسلامی...

آقازاده های جمهوری اسلامی، با جهانی شدن مولفه سرمایه، منفعتشان را در این دیدند "تولید نیمه جان منبعث از تحریمهای غرب" را رفته رفته تعطیل کرده؛ و علنا خود را در نقش کمپرادور سیستم نئولیبرالیسم جهانی ببینند (!) تا با معاوضه بی دردسر "پول نفت" با اجناس وارداتی، حق دلالی شان را گرفته و پول روی پول تلنبار کنند! [گور بابای اقتصاد برشکسته کشور؛ گور بابای کارگر بیکار شده...!!)

و کارگری که می بایست در کارخانه ها به کار تولید مشغول باشد؛ در بیکاری به وجود آمده، ناگزیر شد برای گذران زندگی، و به دست آوردن حداقل ها، جانش را کف دستش بگیرد و به "کولبر" همان کمپرادوری تبدیل شود که برای حقنه "تراژدی" به جامعه تحت سلطه اش، گهگاه دستور شلیک را به نظامیان دون پایه می دهد تا به او کارگر از همه چیز بریده در نقش کولبر (!) یاداوری کند: سهمش از زندگی چقدر است...

تراژدی! تراژدی! تراژدی!

افراد جامعه در حالی که به صفحه "تلوزیون ال سی دی چینی" خود خیره شده اند؛ و آخرین سریال عاشقانه ساخته شده توسط وزارت فرهنگ جمهوری اسلامی را نگاه می کنند (و نگرانند که بالاخره آن پسر به آن دختر خواهد رسید، یا نه؟) گوشه چشمی هم به صفحه "گوشی هوشمند چینی" خود دارند و در شبکه های اجتماعی به سرنوشت تلخ کولبر کشته شده فکر می کنند! و البته بعد از ابراز هم دردی با موج روتین مجازی هم دردی با کولبر کشته شده (!) بی تعللی به عادت همیشگی فوروارد و بازنشر خبرهای رسانه های هژمونیک تحت سیطره الیگارشی جمهوری اسلامی می پردازند؛ مبادا یک موقع از دیگران در این کار عقب نمانند! [خبری لابد به این مضمون که: کدام آقازاده از آن آقازاده دیگر جمهوری اسلامی بهتر است؟ و لایق تر! آقازاده اصولگرا شایسته تر است یا آقازاده اصلاح طلب!؟]