به بهانه سخنرانی آقای مهندس شریعتمداری در مراسم چهلم دکتر یزدی


بهرام خراسانی


• امروز شاید باتوجه به دگرگونیهای پس از فروپاشی شوروی، کمونیسم ستیزی به شکلهای آن روزها دیگر در دستور کار نباشد. اما تبلیغ اندیشه های کهنه در زرورق نو، و پنهان ساختن اسلام سیاسی داعشی یا اخوان المسلمینی در تار و پود خوشرنگ و مدرن نما، و گاه پنهان شدن پشت سر از مد افتادگانی مانند هابرماس و دیگران تازه آغاز شده است. برای جامعه ی مدرن، این خط که همراه با دورویی و ظاهرسازی گسترده و مظلوم نمایانه است، شاید از خط آشکار مصباح یزدی نیز بسی خطرناکتر باشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ٨ آبان ۱٣۹۶ -  ٣۰ اکتبر ۲۰۱۷


من متن پیاده شده سخنرانی اقای مهندس شریعتمداری در مراسم چهلم دکتر یزدی را در نشریه ارزشمند اخبار روز ٨ آبان ۱٣۹۶ خواندم. همراه با سپاس از آقای شریعمداری و سایت اخبار روز، دریغم آمد سپاس خود از این سخنرانی را به یک کامنت در پای آن کاهش دهم. از این‌رو، و چند سطر زیر را به جای آن کامنت نگاشتم.

سخنان آقای شریعتمداری برای من بسیار تازه، راهگشا و ارزشمند بود، و باتوجه به پیشینه و شخصیت شناخته شده ی ایشان، در درستی آنها نمیتوانیم دودل شویم. حتی اگر آنها را نگاه یک سوی گروهبندی های آن روزها بدانیم. راستش اینکه این نوشتار بر باور من در اینکه در این پهنه نباید ساده اندیشی کرد، و نیروهای ملی و دموکرات برای رسیدن به هدف خود باید ژرفنگرتر و جدیتر باشند، پابرجاتر ساخت. آنچه باید در آن دودل شد، دلاور نماییهای خودنمایانه ی برخی شهیدان زنده است که باید از آن ترسید. این سخنرانی بافرض درست بودن که دست کم من در درستی آن دودل نیستم، پرسشی بزرگ را از کسانی که هنوز درپی "اجرای بدون تنازل قانون اساسی" هستند برجسته میکند. به ویژه اینکه این روزها با گوشه هایی از گذشته برخی از آنها در گفتگوهای مطبوعاتی خود آنها، و تلاششان در سرکوب نیروهای چپ در همان روزهای آغازین انقلاب آشنا میشویم. در اینجا منظورم، دست کم سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و برخی چهره های برجسته آنست. همچنین این پرسش پیش میآید که در شرایط شکننده این روزهای ایران و منطقه، آیا پروژه، دادوستد یا زدوبندی تازه در دستور کار است؟ آیا در پس پرده بزرگ کردن ملی مذهبی ها و باد به پرچم آنها انداختن و زنده کردن کسانی چون شریعتی و دیگر درگذشتگان یا زندگان درازنویس کم مایه، برنامه ای برای سرکوب ملی گرایان، کمونیستها و دموکراتها و فروش همان کالای نخ نما شده جمهوری اسلامی به نام "سوسیال دموکراسی اسلامی" یا هر پسوند اسلامی دیگر چیده شده است؟

من با دستاویز کردن سخنرای آقای شریعتمداری، تنها میخواهم بگویم که باید به هوش باشیم. من هرگونه گسترش بدبینی در میان نیروهای اصلاح طلب را یا دموکراسیخواه را ناپسند میدانم، اما سطحی نگری را ناپسندتر از آن میدانم. آنچه برای نیروهای چپ اندییشیدنی است، خط پیوسته و بی گسست کمونیسم ستیزی کسانی مانند دکتر یزدی و دیگر هم اندیشان او در انجمنهای اسلامی همه دانشگاههای درون مرزی و برون مرزی دانشجویان ایرانی، در پیش از انقلاب و پس از انقلاب است. هیچکس به اندازه‍ی این گروه در پیروزی خط نواب صفوی در انقلاب ۱٣۵۷ و سرکوب نیروهای ملی و دموکرات آن رویداد، نقش نداشته است.

امروز شاید باتوجه به دگرگونیهای پس از فروپاشی شوروی، کمونیسم ستیزی به شکلهای آن روزها دیگر در دستور کار نباشد. اما تبلیغ اندیشه های کهنه در زرورق نو، و پنهان ساختن اسلام سیاسی داعشی یا اخوان المسلمینی در تار و پود خوشرنگ و مدرن نما، و گاه پنهان شدن پشت سر از مد افتادگانی مانند هابرماس و دیگران تازه آغاز شده است. برای جامعه ی مدرن، این خط که همراه با دورویی و ظاهرسازی گسترده و مظلوم نمایانه است، شاید از خط آشکار مصباح یزدی نیز بسی خطرناکتر باشد. آخوند مکلا، از آخوند معمم بسی خطرناکتر است، و یادآوری این نکته به معنای شکاف در میان نیروهای مترقی نیست، زیرا آنها از هیچ تلاشی برای بی اعتبار کردن دیگران خودداری نمیکنند. این سخنان تنها یک هشدار است. روحانیت رسمی اسلام سیاسی، آشکارا همان چیزی را میخواهد و بر زبان میآورد که داعش هم میخواهد. اما دین پیشگان کت و شلواری اسلام سیاسی، با پیچاندن همان کالا در چندین لایه زرورق، و تلاش در گنجاندن دین در لایه های پنهان سیاست ورزی و کشورداری، اسب خود را زین میکنند تا یک جمهوری اسلامی دیگر بیافرینند.

پیروز باشیم

بهرام خراسانی
هشتم آبان ۱٣۹۶