سه سروده


یوسف صدیق


• پیش آمده
قایقی لنگرگاهش را
از دست بدهد؛
یا خروسی، سحرگاهش را
پیش آمده
شبی شب بوهایش را ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۵ آبان ۱٣۹۶ -  ۶ نوامبر ۲۰۱۷


 
(۱)
در بزرگداشت علی اشرف درویشیان
.
پیش آمده
قایقی لنگرگاهش را
از دست بدهد؛
یا خروسی، سحرگاهش را
پیش آمده
شبی شب بوهایش را
و کهکشانی، راه شیری اش را.
اما، ما ساکنان وادی "ای کاش"،
مرد '' سال های ابری '' را
از دست داده ایم
.
(۲)
سایه های پراکنده
بلندگوهای نابهنگام.
گفتگوی خاموش سیگار و قهوه
و قناعت انگشتان
به زمزمه ی باران در واژه ها.
مسافران رفته اند
هوا پر از برف است
و میزبان شعر می نویسد
و شعر در تب می سوزد.
.
(۳)
چه باید کرد ؟
با رسوب اندوه
در رگ های گرفته ات،
چه باید کرد
ای گربه ی پیر ؟!
.
چشم هایت را بسته ای و
هی می گویی:
انشاالله گربه است !
و من، پیوسته
واپسین آوازم را ویرایش می کنم.
.
روی تاقچه
گلدانی خالی
و ساعتی
که قلبش از کار افتاده است.
نه خوابی، نه بیداری
بگو   چرا، چگونه، کجا، کی
دلبسته ی دلخستگی هایت شدی
ای گربه ی پیر !
.
یوسف صدیق (گیلراد)