تجدیدنظرطلبی ترکها
آژانس خبری "عرب نیوز" - فادی اِسبِر - برگردان: آرسن نظریان


• تجربه های تاریخی نقش مهمی در شکل دادن به تفکر سیاسی ترکها و سیاستهای فعلی ترکیه در عراق و سوریه بازی می کنند. به درستی، مداخلات نظامی ترکها در عراق و سوریه و اتحادهای ناپایدار آن کشور با بازیگران مهم منطقه را جدا از معاهدات بین المللی تاریخی و زدونبدهای سیاسیی که مرزهای کنونی آن کشور را شکل بخشید، قابل درک نخواهد بود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۵ آذر ۱٣۹۶ -  ۱۶ دسامبر ۲۰۱۷


حزب حاکم عدالت و توسعه ترکیه، به رهبری رجب طیب اردوغان، به ترکها وعده داده است که تا پیش از صدمین سالگرد تاسیس جمهوری ترکیه، یعنی تا اکتبر سال ٢٠٢۳ ، هدفهای سیاسی و اقتصادی بلندپروازانه ای را به تحقق برساند. حکام ترکیه، هم چنین چشم به یادواره رویداد تاریخی دیگری در ژوییه همانسال، یعنی صدمین سالگرد معاهده لوزان، دوخته اند. مقاصد آنها در سال گذشته، هنگامی که موصل و حلب صحنه جنگهای خونینی شده بود، آشکار شد. اردوغان در آن هنگام خواستار تجدیدنظر در معاهده یادشده شد و اعلام کرد که ترکیه دارای "حقوق تاریخی" در این دو شهر است.
این اظهارات را نباید سرسری گرفت. تجربه های تاریخی نقش مهمی در شکل دادن به تفکر سیاسی ترکها و سیاستهای فعلی ترکیه در عراق و سوریه بازی می کنند. به درستی، مداخلات نظامی ترکها در عراق و سوریه و اتحادهای ناپایدار آن کشور با بازیگران مهم منطقه را جدا از معاهدات بین المللی تاریخی و زدونبدهای سیاسیی که مرزهای کنونی آن کشور را شکل بخشید، قابل درک نخواهد بود.

در پی شکست ترکیه در جنگ جهانی اول، معاهده سال ١٩٢١ سِور Sevres پایان امپراتوری عثمانی را رقم زد و به اشغال بخشهای وسیعی از دشتهای شرق ترکیه ظاهر قانونی بخشید. معاهده سِور دارای موادی راجع به تاسیس کشورهای کردی و ارمنی در جنوب شرق آناتولی و تفویض قیمومت به فرانسه و انگلیس نسبت به استانها عربی امپراتوری در حال فروپاشی بود. ترکها دیگر اینر ا نمی تونستند تحمل کنند و بنابراین، به سرکردگی مصطفی کمال پاشا علیه نیروهای بیگانه به مقاومت برخاستند.
در استان کیلیکیه عثمانی، که جزو منطقه تحت کنترل مستقیم فرانسه در سوریه بود، میان فرانسوی ها و نیروهای عرب نبرد در گرفت. در طول این کشمکش، آتاترک تسلیحات و مشاوران نظامی برای شورشیانی که در شمال سوریه علیه فرانسوی ها می جنگیدند، فرستاد. بعد از یک سال، فرانسه کیلیکیه را به ترکها واگزار کرد و آتاترک نیز کمکهای نظامی خود به ناسیونالیستهای سوری را قطع کرد. بدین ترتیب گذاشت تا فرانسویان شورشیان را قلع و قمع کنند.
فرانسه و انگلیس تعادل جدید نیروها در منطقه را پذیرفتند و طی معاهده لوزان بر سر مرزهای ترکیه مدرن توافق کردند، که نتیجه اش به باد رفتن رویاهای ارمنیان و کردها برای یک کشور مستقل بود. اندک زمانی بعد، آتاترک سلطنت عثمانی را ملغی کرد و جمهوری سکولار ترکیه را پایه گذاری نمود.
موصل از پوشش معاهده لوزان بیرون مانده بود، اما زمانی که جامعه ملل (طلایه دار سازمان ملل فعلی) در ١٩٢۵ بالاخره تصمیم گرفت منطقه مورد اختلاف را تحت قیمومت انگلستان قراردهد، آتاترک بلافاصله یک موافقت نامه عدم تجاوز با اتحاد شوروی منعقد ساخت. لکن، اقدام وی برای باج گیری از انگلیسی ها بی نتیجه ماند.   

در بحبوحه تنشهای بین المللی روزافزون در اواخر دهه ١٩۳۰ ترکیه توانست با ارعاب و زور تجدیدنظر در مرزهایش را به فرانسه تحمیل کند. فرانسه در آن زمان هنوز سوریه را تحت رژیم قیمومت اداره می کرد. در ١٩۳۶، ترکیه برای اشغال استان آلکساندرِتا (نام فعلی: هاتای) به شمال سوریه لشکر کشی کرد. در حالی که اعراب سوریه اکثریت جمعیت ان استان را تشکیل می دادند، آتاترک خلاف آنرا ادعا می کرد (نتایج آمارگیری دهه ١٩۳۰ هنور مورد اختلاف است). فرانسه سعی کرد با ترکها از در مدارا درآید. چند هفته پیش از مرگ آتاترک، فرانسه به وی قول داده بود که اکثریت نمایندگان شورای استان مورد بحث را ترکها تشکیل خواهند داد. سپس، گذاشت تا نیروهای نظامی ترک وارد منطقه شوند. شورای "انتخابی" هم پول ترکیه را واحد پولی منطقه قرار داد و قوانین ترکیه را در آن مجری ساخت. ظرف یک سال، ترکیه استان الکساندرتا را ضمیمه خاک خود کرد. فرانسه تمامیت ارضی سوریه را قربانی "بی طرفی" و یا "دوستی" با ترکیه کرده بود، زیرا یک ترکیه بی طرف یا دوست می توانست سد محکمی باشد دربرابر رخنه روزافزون ایتالیای فاشیست در شرق مدیترانه.

اکنون، تصمیم اردوغان بر ادامه سیاستهای تجدیدنظر طلبانه درمنطقه، قلمروهای ارضی عراق و سوریه را در مسیر همان سرنوشتی قرار می دهدکه استان الکساندرتا در دهه ١٩۳۰دچارش شد.   

حزب عدالت و توسعه در ابتدای قدرت گرفتنش اعلام کرد که سیاست مبنی بر "هیچ مشکل با هیچکدام از همسایگان" را در پیش گرفته است. لکن، رویدادهای بهار عربی گرایشهای مداخله جویانه ترکها در سیاست خارجی شان را، که در طول دهه های جنگ سرد غیرفعال مانده بود، برملا ساخت. همین سیاستها بود که به بی ثبات کردن اوضاع در عراق، سوریه و خود ترکیه نقش بسزایی ایفا نمود. کسی جلوی اردوغان را نگرفت. به عکس، تجدیدنظرطلبی ترکها در سال گذشته نیز رو به حدت گذاشت. پایگاه ترکیه در بعشیقه، در نزدیکی موصل، که ظاهرا برای "کمک" به پیشمرگه ها برپا شده بود، هنوز فعال است، باوجود اینکه داعش قلع و قمع شده است. در سوریه، نیروهای ترک ناحیه ای از شمال حلب را در اشغال دارند. هدف ظاهری از این این مداخله، که در پی آشتی ترکها و روسها صورت گرفت، "مبارزه علیه داعش و مهار کردن کردها" بود. شرایط معامله ای که صورت گرفته تاکنون پنهان مانده است، اما پیشرفت رویدادهای فعلی تشابه آشکاری را با بحران کیلیکیه در ١٩٢١ نشان می دهد. ناحیه اشغالی شمال حلب توسط نیروها ترک فقط یک منطقه حایل بی طرف نیست. بانکهای ترکیه، شبکه های تلفنهای دستی و اداره پست آنکشور ناحیه را تحت پوشش خود قرار داده اند و تمثال اردوغان دیوار سالنهای "شوراهای محلی" را تزیین می کند.   

شاید تصور این امر مشکل باشد که دولتی در قرن بیست و یکم این طور سرسختانه تلاش کند تا اینجا و آنجا چند کیلومتر زمین را زیر سیطره خود در آورد. اما، اصلاح بی عدالتی هایی که ترکیه مدعی است در معاهده لوزان نسبت به وی شده، به یک سیاست اعلام شده برای این کشور تبدیل شده است. در پیروی از این سیاست، آنکارا به افزایش حضور نظامی و تقویت یارانش در منطقه برای کسب اهرمهایی در اوضاع سیاسی و اقتصادی آتی عراق و سوریه ادامه می دهد. چنین به نظر می رسد که ترکیه برای آینده قابل پیش بینی به سیاست تحمیق، اخاذی و به مبارزه طلبیدن روسیه و ایالات متحده، هردو، برای نیل به هدفهایش ادامه خواهد داد. و اگر عزم و اراده همگانی برای پاسداری از هنجارهای بین المللی متزلزل شود، مناطق بیشتری ممکن است به سرنوشت آلکساندرتا دچار شوند.


* فادی اِسبر، یکی از موسسان بنیاد تاریخی دمشق، یک سازمان خصوصی پژوهشی درباره تاریخ دمشق از قرن نوزدهم تا به امروز است. اِسبر دوره دکترای تاریخ را در مدرسه عالی علوم سیاسی و اقتصادی لندن طی می کند.