راه ناهموار اتحادیه اروپایی برای استقلال دفاعی


اردشیر زارعی قنواتی


• هم اکنون با توجه به گسترش شکاف های بین آمریکا و اتحادیه اروپایی و هم چنین خروج بریتانیا از اتحادیه اروپایی و هم چنین فشار "دونالد ترامپ" رئیس جمهوری افراطی و ناسیونالیست آمریکا برای اختصاص دو درصد بودجه دیگر اعضای پیمان آتلانتیک شمالی امور دفاعی، دوباره ایده "اتحاد دفاعی اروپایی" مورد توجه رهبران این اتحادیه قرار گرفته است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲ دی ۱٣۹۶ -  ۲٣ دسامبر ۲۰۱۷


ایده تشکیل اتحادیه اروپایی از همان آغاز معطوف به ایجاد یک قطب منطقه یی برای دفاع از منافع و همگرایی بیشتر بین کشورهای عضو در رقابت با هژمونی دیگر قدرت های بین المللی بوده است. در همین چارچوب این اتحادیه چارچوب همکاری های بین اعضای خود را در عرصه ژئواکونومیک و ژئوپلتیک تا حدود زیادی در طول چند دهه گذشته شکل داد. فارغ از انحرافات عملی در سیاست تبعیض آمیز بین شمال – جنوب اروپای واحد، اما همواره موضوعی که تا به امروز موجب ضعف درونی این اتحادیه شده است جدا از همان تبعیض پیش گفته بیش از هر چیزی به وابستگی دفاعی این اتحادیه برمی گردد که در ساختار ناتو (به عنوان بازوی هژمونیک ایالات متحده آمریکا) همیشه تابعی از اولویت های امنیتی واشینگتن بوده و کشورهای عضو اتحادیه که تقریبا همگی در ناتو هم عضویت دارند را به دنباله روی از سیاست آمریکا وادار کرده است. این در حالی است که با توجه به روند "قطبی گرایی" کنونی در جهان "پسایکجانبه گرایی" فعلی منافع اتحادیه اروپایی در بسیاری از زمینه ها تفاوت و حتی تضاد آشکاری با منافع واشینگتن دارد. از سال ۲۰۰۹ میلادی این تضاد منافع موجب شد تا رهبران این اتحادیه در لیسبون پرتقال با تصویب "قانون اساسی اتحادیه اروپا" تمایل خود را نیز برای تشکیل "ارتش واحد اروپایی" نشان دهند که با مخالفت سرسختانه بریتانیا این ایده با شکست مواجه شد و تنها به عنوان یک گرایش اروپایی تنها در اظهارات رهبران این اتحادیه عنوان شود. در اینجا و روند پیش بینی شده نیز اتحاد "آنگلوساکسونی" بین واشینگتن – لندن، توانست محور آلمان – فرانسه - ایتالیا را در رسیدن به هدف استقلال دفاعی اتحادیه ناکام بگذارد.
هم اکنون با توجه به گسترش شکاف های بین آمریکا و اتحادیه اروپایی و هم چنین خروج بریتانیا از اتحادیه اروپایی (هر چند که این خروج حداقل دو سال طول می کشد اما در این مدت به لحاظ حقوقی لندن حق رای و وتوی تصمیمات در اتحادیه اروپایی را ندارد) و هم چنین فشار "دونالد ترامپ" رئیس جمهوری افراطی و ناسیونالیست آمریکا برای زیر فشار قرار دادن دیگر اعضای پیمان آتلانتیک شمالی برای اختصاص دو درصد از بودجه کل کشورهایشان به امور دفاعی، دوباره ایده "اتحاد دفاعی اروپایی" مورد توجه رهبران این اتحادیه قرار گرفته است. در روز دوشنبه ۱۱ دسامبر وزاری دفاع کشورهای عضو اتحادیه اروپایی با امضای ۲۵ عضو، تشکیل ساختار دفاعی دائمی موسوم به "پسکو" را امضاء کردند و جدا از بریتانیا که از اتحادیه خارج تلقی می شود، اما کشورهای دانمارک و مالت نیز این توافق را امضاء نکردند. اما عدم امضای دانمارک که به صورت سنتی همیشه خود را از هر گونه همکاری دفاعی اروپایی کنار می کشد و مالت که به دلیل ضعف شدید مالی ظاهرا قادر به پرداخت هزینه این عضویت تازه نخواهد بود، چندان جنبه مخالفت و بازدارندگی نخواهد داشت و اگر دیگر اعضای عضو اتحادیه واقعا مصمم باشند این موضوع مشکلی را ایجاد نمی کند. اصولا ایده تشکیل ارتش واحد اروپایی به نوعی یک طرح فرانسوی است که این کشور به صورت سنتی از زمان "شارل دوگل" پس از جنگ جهانی دوم وی سعی در حفظ استقلال اروپا از قیمویت نظامی آمریکا داشت و همواره بر نقش مستقل این قاره در حین همکاری با آن سوی آتلانتیک تاکید می کرد. در نشست وزاری دفاع اتحادیه در ۱۱ دسامبر طبق همین الگو که بر تشکیل یک سپاه مشترک برای حضور و مشارکت سریع ‌تر در دفاع از منافع اتحادیه و برخورد با بحران‌های جهانی تاکید گردیده و از جمله مواردی است که در طرح اتحاد نظامی اروپایی پیش بینی شده است، توافق اولیه حاصل شد.                                                         
هم اکنون سوالی که ذهن بسیاری از سیاستمداران و تحلیلگران سیاسی را به خود مشغول کرده است اینجاست که آیا ایده تشکیل یک سپاه مشترک اروپایی در شرایط کنونی لازم و عملی می باشد یا این توافق هم به سرنوشت ارتش واحد اروپایی در سال ۲۰۰۹ تنها طرحی بر روی کاغذ می ماند. واقعیت ماجرا این است که حتی رهبران اروپایی و از جمله "آمانوئل مکرون" رئیس جمهوری تازه کار و جویای نام فرانسه که تمام قد حامی این طرح می باشد نیز جوابی برای آن ندارند. موضوع تنها یک توافق نظامی – امنیتی در اتحادیه اروپایی نخواهد بود بلکه ابعاد و تبعات به شدت سیاسی و اقتصادی نیز به دنبال دارد که اولین مورد آن دوگانگی در سیستم دفاع نظامی بوده و بدون رقابت و یا حتی در آینده احتمال خروج از ناتو، این توافق عملی نخواهد بود و اگر هم به صورت هم زمان با عضویت در ناتو دنبال شود دیگر کارکرد وجودی خود را از دست می دهد. اروپاییان در سال های اخیر بیش از همیشه به تفاوت و یا تضاد منافع خود با آمریکا واقف شده اند و در دو دهه گذشته واشینگتن از این اتحادیه به عنوان پیاده نظام خود برای تحقق اهداف یکجانبه خویش استفاده کرده که از چشم رهبران اروپایی پنهان نمانده است. به تدریج برای کشورهای اروپایی البته به غیر از بخش شرقی و تازه پیوسته به این اتحادیه، این موضوع همواره محل چالش بوده است. ناتو در این سال ها در ماموریت هایی مشارکت داشته است که بیشتر منافع استراتژیک واشینگتن را تامین کرده و بعضا در تضاد با منافع بنیادین اتحادیه اروپایی بوده است. به همین دلیل استقلال دفاعی اروپا برای طرف آمریکایی چندان خوشایند نخواهد بود و با بازدارندگی این کشور روبه رو خواهد شد. اتحادیه اروپایی تا زمانی که به صورت بنیادین خرج سفره خود را از آمریکا جدا نکرده باشد قادر به ایجاد یک ساختار دفاعی مستقل نبوده و این توافق در بهترین شکل خود می تواند یک موازی کاری بدون تاثیر ملموس در کنار حضور در پیمان ناتو به حساب آید. اما به لحاظ نظری استقلال دفاعی اروپایی با توجه به تفاوت منافع آنان با آمریکای امروز و ضرورت ترمیم روابط با روسیه و چین و دیگر مناطق جهان یک امر قابل قبول و حتی در آینده اجتناب ناپذیر می باشد. بدون تردید چنانچه این توافق وزرای دفاع عضو اتحادیه اروپایی در روند اجرایی قرار بگیرد مخالفت اصلی نه از جانب دانمارک و مالت که از طرف کشورهای شرقی از جمله لهستان و سه گانه حوزه بالتیک بروز می کند که به شدت وابسته به سیاست آمریکا می باشند.