کابوس بامدادی


مجید نفیسی


• جَخت اینک از خوابی پریشان رَستم
و از تابوت خود بیرون جستم.

ماه از پشت بام همسایه سرک می‌کشد.
در این لحظه باید قلم برداشت. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲ بهمن ۱٣۹۶ -  ۲۲ ژانويه ۲۰۱٨


 
جَخت اینک از خوابی پریشان رَستم
و از تابوت خود بیرون جستم.
ماه از پشت بام همسایه سرک می‌کشد.
در این لحظه باید قلم برداشت.
قلب من این تنهایی را باور نمی‌کند.
چند نفر اکنون درون سیمهای تلفن
به سوی یکدیگر دست دراز کرده‌اند؟

"سوار به زودی از راه می‌رسد فئودور!
به جوخه‌ی تیرباران نگاه نکن.
تزار تو را بخشیده است."

آسمان هنوز صورت خود را نَشُسته
اما گونه‌هایش سرخ می‌زند.
در این لحظه باید قلم‌مو برداشت.
می‌روم به نگارگری زنگ بزنم
که از تیرباران رَست.

       دهم ژانویه دوهزار‌و‌سه