جنبش سرنگونی جمهوری اسلامی و چشم انداز پیروزی - رحمان حسین زاده


اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۴ بهمن ۱٣۹۶ -  ٣ فوريه ۲۰۱٨


* فشرده ای از سخنرانی در سمینار کلن- آلمان

به حضار در جلسه و دوستان و رفقایی هم که از طریق شبکه های اجتماعی هم اکنون این جلسه و مباحث آن را تعقیب میکنند، خوشامد میگویم. صحبتم را با این شروع میکنم که در توصیف این خروش عظیم مردم علیه جمهوری اسلامی، اینمدت، تعبیر "ده روزی که جمهوری اسلامی را لرزاند" جا افتاد. میخواهم اضافه کنم، نه تنها جمهوری اسلامی را لرزاند، بلکه خاورمیانه و ارتجاع در این منطقه را هم لرزاند. به علاوه گسترش جنبش سرنگونی دنیا را متوجه یک روند و تحول بسیار تعیین کننده در ایران کرده، که پیشروی آن ، پیامدهای تعیین کننده ای در سطح جهانی هم خواهد داشت. در این ده روز چه تحولی را شاهد بودیم؟ و چه مولفه هایی در صف بندی سیاسی جامعه ایران برجسته شد؟. قصدم مرور وقایع نیست، بلکه تاکیدم بر چند مولفه سیاسی جدیدی است که تثبیت شدند. از جمله:
۱- ما شاهد خیزش مردم اعماق جامعه بودیم. اردوی کار ایران وسیعا خروشید. این حرکت عظیم توده ای دو نتیجه فوری ببارآورد. الف- این حقیقت مسلم همیشه مورد تاکید ما کمونیستهای کارگری که یک طرف اصلی جدال و معادله سیاسی و طبقاتی در جامعه ایران ، توده کارگر و مردم زحمتکش است، در ابعاد توده ای خود را تثبیت کرد. دو قطبی جناحها حاشیه ای شد. خیزش انقلابی مردم در اولین گامهای خود، کل بساط اصلاح طلبی حکومتی و جنبش ملی اسلامی را جارو کرد.این تحول و پیشروی مهمی در فضای سیاست ایران است. به ترفند اصلاح طلبی و اعتدالیون پایان داده شد، که از شروع پدیده دوم خرداد تاکنون برای جمهوری اسلامی عمر خریدند.
۲- سرنگونی جمهوری اسلامی به بستر اصلی روند تحولات سیاسی در ایران تبدیل شد. بعد از خروش عظیم توده ای اخیر، ناباورترین ناباوران به روند سرنگونی جمهوری اسلامی متقاعد شده اند، جنبش سرنگونی به طور گسترده پابه صحنه گذاشته است. سرنگونی جمهوری اسلامی قطب نمای اصلی خیزش مردم حق طلب و متنفر از جمهوری اسلامی است. علیه گرانی و فقر و بیکاری نقطه عزیمت تظاهراتهای بزرگ اخیر و توده مردم در تجربه سالها زندگی و مبارزه خود به این نتیجه رسیدند، که کاهش گرانی و فقر و بیکاری به سرنگونی جمهوری اسلامی گره خورده است و مبتکرانه این مطالبات به سرنگونی کلیت جمهوری اسلامی گره خورده است.
۳- تظاهراتهای بزرگ اخیر تحرکی بزرگ برای سلب و نفی کامل جمهوری اسلامی و همه پیکره و اجزاو جناحهای آن است. کلیت جمهوری اسلامی زیر ضرب است. مردم معترض و زجر کشیده با شعارهای کوبنده اعلام کردند نمیخواهند سربه تن جمهوری اسلامی باشد. پایان ماجرای اصولگرا و اصلاح طلب را اعلام کردند. نه فقط برچیدن تاروپود و کلیه دم و دستگاه اداری و سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی را میخواهند، بلکه به درست اسلام و مذهب زیرضرب است. حمله به بنیادها و امکان و کتب اسلامی، زمین زیرپای اسلام به طور کلی و اسلام سیاسی را به طورمشخص لرزانده است. پیشروی و پیروزی جنبش حق طلبانه و آزادیخواهانه مردم ایران یک رنسانس ضد اسلامی و ضد مذهبی را در ایران و منطقه به دنبال خواهد داشت. به استقبال این تحول بزرگ باید رفت.
۴- اگر چه جنبش سرنگونی جمهوری اسلامی بسیار گسترده و جنبشهاو طیفهای مختلف طبقاتی، سیاسی و اجتماعی در آن حضور دارد، اما ابدا جنبشی همه با هم نیست. از هم اکنون صف بندی چپ و راست در این جنبش با برجستگی حضور دارد. منظورم از چپ و راست جامعه فقط احزاب و سازمانهای مربوط به اردوی چپ و راست نیست، بلکه پایه ای تر و وسیعتر، بستر و نیروهای اجتماعی راست و چپ در جامعه را باید مدنظر داشت. تا آنجا که به قطب چپ جامعه مربوط است، طبقه کارگر و جنبش کارگری، جنبش آزادی زن، جنبش نسل جوان و دانشجویان، جنبش معلمان و پرستاران و بازنشستگان و مردم محلات و اقشار محروم تحت فشار و ستم روزمره و آنچه را که ما اصطلاحا اردوی کار مینامیم، به همراه احزاب و سازمانهای کمونیست و چپ، نیروهای شکل دهنده قطب چپ جامعه را شکل میدهند. در طرف مقابل جنبش ناسیونالیسم پروغربی، شاخه های سراسری و محلی و قومی آن، ترندهای جمهوریخواه و یا سلطنت طلب و چهره ها و سازمانها و نهادهای آنها را می بینیم. در بطن جنبش سرنگونی از هم اکنون با شفافیت تفاوتها و تقابلهای اردوی چپ و راست قابل مشاهده است. این تفاوت و تمایزات پابپای پیشروی جنبش اعتراضی برجسته تر و شفافتر خواهد شد. نقطه عطف مسئله اینست، جنبش سرنگونی گسترش یافته کنونی به وضوح محتوا و ماهیت چپ گرایانه خود را نشان داده است. این واقعیت مساعدترین شرایط را برای قدرت گیری کارگر و کمونیسم ایجاد میکند. به قول معروف توپ در میدان طبقه کارگر و ما کمونیستها و کمونیسم کارگری است، تا نقش و رسالت تاریخی خود را ایفا کنیم.
جنبش سرنگونی گسترده کنونی در نیمه راه باقی نمیماند، تا رسیدن به هدف خود که جارو کردن کلیت جمهوری اسلامی است، تداوم خواهد داشت. دلایلش اینست که اولا، جمهوری اسلامی، توانایی سرکوب و کنترل آن را ندارد. در سرکوبگری خشن و سبعانه جمهوری اسلامی تردیدی نیست، اما قدرت سرکوبگری گذشته و حتی یکسال قبل را ندارد. دوران قلدری این رژیم در مقابل مردم به شدت کاهش یافته است. مردم شکنندگی این رژیم را میدانند، به همین دلیل جسارت به حرکت در آمدن توده ای را پیدا کرده اند. دوما جمهوری اسلامی توانایی پاسخگویی خواسته های اقتصادی و معیشتی کارگران و اردوی کار ایران را ندارد و به طریق اولی به مطالبات سیاسی و فرهنگی مورد نظر مردم پاسخگو نخواهد بود و سوما یک حاصل جنبش اعتراضی ده روزه اخیر تغییر تناسب به نفع جبهه کارگر و مردم حق طلب است. در این تناسب قوای جدید، جنبش اعتراضی گامهای جدی تری برخواهد داشت. با وجود مسیر پیچیده پیش رو ، اما حاصل کار سرنگونی جمهوری اسلامی است. در عین حال این نقطه عطف مهمی برای طبقه کارگر و کمونیسم است، تا مبتکرانه مسیر پایان دادن به سیادت بورژوازی و تحقق جامعه آزاد و برابر سوسیالیستی را طی کند.
از حالا و در مسیرسرنگونی جمهوری اسلامی صف بندی چپ و راست در جامعه شفافتر خواهد شد. هر کدام متکی به اهرمها و ابزارهای خاص خود در نظر دارند، آلترناتیو خود را برجسته و قابل انتخاب کنند. قطب راست، اساسا ناسیونالیسم پروغربی و شاخه های مختلف آن با هر درجه تفاوت در سیاست و تاکتیک شان نهایتا به ارتجاع جهانی و منطقه ای و مشخصا به آمریکا و غرب متکی خواهند بود. طرحها و توطئه های متعددی در مقابل جنبش توده ای حق طلبانه خواهند داشت. مسیر پیچید ه ای پیش پای مبارزات مردم ایران است. با هردرجه قدرتمندتر شدن آلترناتیو کارگری و سوسیالیستی ابعاد توطئه های ارتجاع جهانی و محلی شدت خواهد یافت. خنثی کردن چنین نقشه هایی تنها درگرو حضور روشن بینانه و مبتکرانه و سازمانیافته قطب چپ و آلترناتیو کارگری و کمونیستی است، در غیر آن معجزه ای در کار نیست.
جنبش اعتراضی و سرنگونی طلبانه این بار و ظرفیت چپ گرایانه آن به خوبی نشان میدهد، قطب چپ و آلترناتیو کارگری و سوسیالیستی میتواند به اهرمها و ابزارهای مهم طبقاتی، سیاسی و اجتماعی متکی شود. جنبش کارگری سرزنده و پر جنب و جوش مبارزاتی و حق طلب ستون اصلی عروج آلترناتیو راه حل کارگری و سوسیالیستی در بطن تحولات سرنوشت ساز کنونی است. به علاوه جنبشهای اجتماعی رادیکال، همچون جنبش آزادی زن،جنبش نسل جوان پرشور، جنبش معلمان و دیگر بخشهای تحت فشار و ستم نظم سرمایه، پتانسیل بالای نیروی عظیم متعلق به صف چپ و سوسیالیستی را نشان میدهد. به این تصویر کمونیسم صاحب اعتبار و تحزب کمونیستی پیگیر و متعهد به منافع همه جانبه طبقه کارگر و جنبش آزادیخواهانه در فضای سیاست ایران را باید اضافه کرد . اینها اهرمها و فاکتورهای تامین رهبری کمونیستی در تحولات سیاسی بزرگ جامعه ایران است. ما به مثابه کمونیسم کارگری و حزب حکمتیست برای تحقق چنین هدفی همه ابتکارات و توانایی خود را بکار میگیریم. طبعا هدف فوری ما سرنگونی جمهوری اسلامی است، اما افق و تصویر ما به سرنگونی جمهوری اسلامی محدود نیست. ما به پیروزی کارگری و سازماندهی انقلاب سوسیالیستی چشم دوخته و برای آن کار میکنیم. چنین تصویر شورانگیزو پیامدهای مهم منطقه ای و جهانی آن را در چشم انداز می بینیم و برای آن باید آستینها را بالا زد.