شورش کریمی
سیر تکوین فاشیسم نئو عثمانی


• گرچه رویای سلطان شدن اردوغان تا کنون توانسته جنایت های زیادی را علیه بشریت به وجود بیاورد و جان هزاران انسان بیگناه را بگیرد. اما قدر مسلم در بیستمین روز حمله نظامی ارتش ترکیه به عفرین تا اندازه ای رویاهای فاشیستی اردوغان و متحدانش آشفته و دست نیافتنی می نماید ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۰ بهمن ۱٣۹۶ -  ۹ فوريه ۲۰۱٨


از آغاز عملیات نظامی ترکیه با همکاری برخی از گروههای اسلامی اپوزسیون سوریه در عفرین ۴۵۰ نفر در اعتراض به این عملیات و بخاطر انتشار مطالبی اعتراض آمیز در خصوص این عملیات دستگیر شدند.
رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه از آغاز عملیات نظامی اعلام داشته بود که کسانی که از عملیات نظامی ترکیه در عفرین انتقاد کنند از سوی نهادهای امنیتی دستگیر خواهند شد.
بنا به مطالب انتشار یافته از سوی ترکیه از آغاز عملیات ۹۳۴ نفر از سوی نهادهای قضای تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند.
سرکوب خشن و همه جانبه در بُعد کلی اش به یکی از اصلی ترین تاکتیک های رجب طیب اردوغان و حزب عدالت و توسعه تبدیل شده است.سرکوب گسترده از ماجرای پارک گزی در سال ۲۰۱۳، که در اعتراض به تخریب یک پارک تاریخی و قدیمی شروع شد.اردوغان می خواست در محل این پارک مسجدی باشکوه و احتمالا به سبک مسجد سلطان احمد از خود به یادگار بگذارد، آن هم در شهری که هزاران مسجد در آن قرار دارد. این اعتراضات به سایر شهرهای ترکیه گسترش یافت.در این اعتراضات ۱۱ تن کشته و بیش از هزاران نفر دیگر زخمی شدند.این نقطه آغاز شروع دوره ای تازه، مبارزات بر علیه حکومتی بود که آرزوی احیایی امپراطوری عثمانی را در سر می پروراند.
قبل از این اعتراضات ترکیه به یک الگوی موفق از سازش اسلام و دمکراسی در خاورمیانه تبدیل شده بود و بعضا جریان های اپوزیسیون ملی- مذهبی در ایران نمونه مشابه ترکیه را برای ایران طرح ریزی می کردند. آغاز این دوره و نحوه برخورد خشن دستگاه های سرکوبگر پلیس با معترضان چهره واقعی و سراب جزیره ثبات ترکیه را دگرگون کرد.
اعتراضات پارک گزی با سرعتی بی پایان خوی سلطانی اردوغان را نشان داد و بعد از آن جامعه ترکیه با شتاب بیشتری به سمت تبدیل شدن، از کشوری نسبتا دمکراتیک به کشوری دیکتاتور با گرایش فاشیستی حرکت کرد. البته اعتراضات پارک گزی بی نتیجه نبود و با وجود شرایط نسبتا دمکراتیکی که محصول وجود تشکل های توده ای کارگری و مدنی بود از تخریب پارک تاریخی و قطع درختان جلوگیری کرد.
پس از این اعتراضات ترکیه روندی منفی را در جهت نقض آزادی های دمکراتیک پیموده است و عملا اردوغان و حزب عدالت و توسعه در مسیری قدم نهاد، که پیشتر حکومت های توتالیتر و توسعه طلب برای عملی کردن گرایشات فاشیستی خود این راه را رفته و به رغم جنایات بی پایان به زباله دان تاریخ پیوسته اند. حکومت ترکیه برای عملی کردن نقشه های توسعه طلبانه و نژاد پرستانه خود می بایست قبل از هر چیز احزاب مخالف و جامعه مدنی و تشکل های توده ای رادیکال، کارگری، دانشجویی را که در ترکیه وجود داشت را زمین گیر کند.
همزمان با تشدید تضاد و صف آرایی طبقاتی و اجتماعی در سال های بعد از اعتراضات پارک گزی در ترکیه، جنبش روژاوا به عنوان نیرویی مترقی و دمکراتیک در سوریه پا به عرصه مبارزه گذاشت. در جریان مقاومت روژاوا در مقابل نیرویی فوق ارتجاعی داعش سبب پیوند جنبش چپ ترکیه و جنبش کردستان ترکیه با مقاومت روژاوا شد. پیوندی مبارک که همزمان بود با روند رو به رشد و اجتماعی شدن حزب دمکراتیک خلق ها و به دست آوردن مجموع آرا ۱۳% در انتخابات ۷ ژوئن و عملا قدرت به چالش کشیدن اکثریت پارلمانی حزب عدالت و توسعه را به دست آورد.
برای مقابله با جنبش مترقی و رادیکالی که روز به روز حالت تعرضی تری را به خود می گرفت، حزب حاکم ترکیه (عدالت و توسعه) و اردوغان را با گروه های جهادی و اسلامی که در سوریه و عراق در حال جنگیدن بودند، پیوند داد. دولت ترکیه برای از بین بردن تجربه خود مدیریتی کردستان سوریه و پیوند عمیقی که با گرایش های چپ و سوسیالیست ترکیه برقرار کرده بود، و از سویی دیگر برای ایجاد زمینه های سرکوب گسترده، حزب عدالت و توسعه را مجبور به استفاده از ترفندهای متفاوتی برای جبران این ناکامی های سیاسی کرد. از جمله اقداماتی که دولت فاشیست ترکیه بعد از انتخابات ۷ ژوئن ۲۰۱۵ و موفقیت حزب دمکراتیک خلق ها انجام داد می توان به موارد زیر اشاره کرد؛ حمله انتحاری و تخریب کامل مرکز فرهنگی شهر مرزی سوروچ که مرکز جمع آوری کمک و انتقال آن به کوبانی بود. حدود ۳۰۰ نفر از اعضای جوانان فدراسیون جوانان سوسیالیست و تعدادی از اعضای حزب دمکراتیک خلق ها، که از استانبول به سوروچ، به عنوان تنها مسیر قابل تردد به کوبانی رفته بودند هدف حمله قرار گرفتند و دست کم ۳۲ نفر کشته و حدود ۱۰۰ نفر زخمی شدند.
دو انفجار پیاپی در تظاهراتی که در دهم اکتبر ۲۰۱۵ با نام" کار، صلح و دمکراسی"به فراخوان مشترک، کنفدراسیون اتحادیه های کارگران انقلابی (دیسک)، کنفدراسیون اتحادیه های کارگری بخش عمومی (کسک)، نهاد مهندسین و معماران و انجمن پزشکان ترکیه (تی تی بی)، احزاب جپ و سوسیالیست و حزب دمکراتیک خلق ها سازمان داده شده بود. در جریان این عملیات تروریستی که صلاح الدین دمیرتاش رهبر حزب دمکراتیک خلق ها آن را به دولت موقت حزب عدالت و توسعه و دستگاه امنیتی ترکیه ربط داد، دست کم ۱۲۷ نفر کشته و ۱۵۶ نفر زخمی بر جا گذاشت.همچنین در این انفجار دو نامزد انتخاباتی حزب دمکراتیک خلق ها کبری ملتم مولااوغلو و عبدالله ارول که از فعالین سیاسی با سابقه بودند جان باختند.
انفجار در سخنرانی صلاح الدین دمیرتاش در میتینگ انتخاباتی حزب دمکراتیک خلق ها در دیار بکر، که در جریان این عملیات تروریستی ۴ نفر کشته و صدها نفر زخمی بر جا گذاشت. همزمان با وقایع بود که دولت اردوغان برای برون رفت از بن بست سیاسی که دولت و حزب اش در آن گرفتار شده بود، و از سویی دیگر برای عملی کردن طرح تغییر قانون اساسی ترکیه، که اساسا خواستار تغییر نظام حکومتی و تمرکز قدرت در نهاد ریاست جمهوری بود و همچنین برای پیشبرد سیاست های فاشیستی خود و جبران شکستی که در انتخابات ۷ ژوئن متحمل شده بودند، باید جنبش های اجتماعی را که به صورت تشکل های توده ای خود را سازمان داده بود سرکوب می کرد. بنابراین بهترین گزینه برای حکومت ترکیه، پایان دادن به پروسه فریبکارانه آشتی و آتش بسی که از سال ۲۰۱۳ میان ترکیه و حزب کارگران کردستان ترکیه رعایت شده بود. حمله هوایی ارتش به پایگاه های حزب کارگران کردستان (پ ک ک) و اقدام به لشکر کشی به شهرهای کردستان ترکیه و بازداشت هزاران نفر سر آغاز جنگی دوباره علیه مردم کرد بود. دولت ترکیه همانند سایر حکومت های سرمایه داری برای توجیه جنایت های خودش در قبال مردم کردستان، اسم رمز مبارزه با تروریسم را بهانه حمله قرار داد. حمله نظامی و محاصره شهرهای کردستان توسط نیروهای مسلح ترکیه شهرهای، وان، شرناخ، درسیم، آمد، سرت، چولک و بدلیس را در برگفت و از تعرض به جان و مال مردم کوتاهی نمی کردند و با محاصره کامل این شهرها آب، برق، تلفن و همه مایحتاج زندگی را از آنان سلب نموند.
کودتای نافرجام در ژوئیه ۲۰۱۶ به رجب طیب اردوغان فرصت داد تا در سطح وسیع و کم سابقه ای هر آنچه را که صدای مخالفی بود تصفیه کند. هزاران قاضی دادگستری، صدها فرمانده ارتش در همه سطوح، صدها روزنامه نگار سرشناس، اساتید دانشگاه، دانشجویان، معلمان و هزاران نفر دیگر تنها به ظن مخالفت با دولت اردوغان از پست های دولتی و نظامی اخراج شدند. در کنار این اقدامات، اردوغان در کشور حالت فوق العاده اعلام کرد، اختیارات فوق العاده ای که اردوغان از طریق تغییر قانون اساسی در صدد به دست آوردنش بود، عملا از طریق این اعلام حالت فوق العاده، رئیس جمهور را از یک پست تشریفاتی به صاحب قدرت ترین فرد حکومت پیش از موعد تبدیل کرد. بهانه دولت برای ادامه فشار و بگیر و ببندها این بود که ادعا می کردند، هنوز کودتا به طور کامل خنثی نشده است. واقعیت قضیه این بود که اردوغان از طریق این تصفیه گام به گام درونی به دنبال یکدست کردن حاکمیت بود، همچنان که اردوغان خودش در شب بعد کودتا اعلام کرد که این یک برکت الهی بود. چون به او امکان داد تا هم حاکمیت را از طریق فشار و سرکوب یکدست کند و هم جنبش های اجتماعی و توده ای را سرکوب کند و هم از خلال این تاکتیک های سرکوبگرانه با اعتماد به نفس بیشتری هدف بعدی اش که برگزاری رفراندوم و تغییر قانون اساسی به نفع تمرکز قدرت در دستان خودش بود، را مسجل کند.

در ۲۰ می ۲۰۱۶ دادستانی ترکیه مصونیت قضایی بیش از ۱۵۰ نفر از نمایندگان پارلمان ترکیه که عمدتا از حزب دمکراتیک خلق ها بودند را لغو کرد که به تایید اردوغان رئیس جمهور ترکیه رسید. به دنبال این مصوبه در ۴ نوامبر ۲۰۱۶ بازداشت گسترده سران و اعضای حزب دمکراتیک خلق ها آغاز شد. از جمله صلاح الدین دمیرتاش و فیگن یوکسیک داغ و یازده نفر از نمایندگان حزب دمکراتیک خلق ها در پارلمان ترکیه دستگیر شدند. این موج دستگیری ها در ادامه دستگیری و اخراج دهها هزار نفر از مخالفین سیاسی صورت گرفت. این بار نیز دولت فاشیست ترکیه به عنوان یک پای اصلی تروریسم و ناامنی در ترکیه و خاورمیانه، دولتی که خود متحد اصلی و همپیمان داعش و دهها گروه جنایتکار تروریستی دیگر بوده و هست، به نام مبارزه با تروریسم اقدام به دستگیری مخالفین سیاسی و نمایندگان پارلمان کرد. واقعیت دیگری که با نگاه به این رویدادها می توان مشاهده کرد، محدود بودن و در تناقض قرار گرفتن کامل دمکراسی پارلمانی با هرگونه آزادی بیان و اندیشه های مترقی است.

برگزاری رفراندوم تغییر قانون اساسی در آوریل ۲۰۱۷ تغییرات اساسی را در نظام سیاسی ترکیه به نفع اردوغان و حزب اسلامی عدالت و توسعه به وجود آورد. پیش زمینه پیروزی اردوغان در این رفراندوم، مجموعه اقداماتی سرکوبگرانه ای بود که در بالا به آن اشاره کردم. از جمله تغییراتی که بعد از پیروزی حزب عدالت و توسعه در رفراندوم آوریل ۲۰۱۷ به وجود آمد، در یک نگاه کلی به قرار زیر است: رئیس جمهور حق انحلال پارلمان را دارد، در انتصاب اعضای هیئت عالی قضات و دادستان ها دست بالا را دارد، می تواند از طریق هیئت نظارت دولتی بدون دخالت قوه قضائیه برای افراد پرونده باز کند، می تواند در حین رئیس جمهور بودن رهبر حزب خودش هم باشد و از این طریق در راس فراکسیون حزبش در مجلس قرار گیرد، می تواند راسا برای مقابله با نا آرامی ها سیاسی وضعیت فوق العاده اعلام کند، می تواند از بالای سر تمام نهادهای قدرت فرمان های اجرایی صادر کند، می تواند برای دو دوره ۵ ساله در قدرت باشد و در صورت انتخابات زودرس همچنان در پست ریاست جمهوری بماند.
این رفراندوم حتی از ابتدایی ترین مولفه های یک همه پرسی سیاسی برخوردار نبود، چون حزب حاکم (عدالت و توسعه) به هر تاکتیک و حقه بازی و سرکوبی دست زد تا مخالفین وضع موجود و حزب حاکم را محدود کند. علاوه بر این باید تقلب در آراء را نیز در نظر گرفت. احزاب مخالف خواهان شمارش بیش از ۶۰ درصد آراء شدند، "دفتر نهادهای دمکراتیک و حقوق بشر سازمان امنیت و همکاری اروپا" این رفراندوم را مغایر با استانداردهای بین المللی اعلام کرد و حتی صحبت از بیش از دو میلیون ورقه رای مهر نشده در صندوق ها بود که البته حزب اسلامی عدالت و توسعه به هیچ کدام اعتنا نکرد.
مسائلی که به آنها اشاره شد بخشی از تاکتیک ها و جنایاتی ست، که حزب عدالت و توسعه در سال های اخیر انجام داده است، طی این مدت حزب عدالت و توسعه به یاری جنایاتی که مرتکب شده است، در تلاش بوده تا یک جنبش سیاسی که نئو عثمانیسم نام گرفت را در ترکیه پایه ریزی و هدایت کند.حزب (آ ک پ) از همان ابتدا بخشی از فرماندهان و ژنرالها را پاکسازی و یا با خود همراه کرد. با تکیه بر موقعیت جدیدی که در ارتش به وجود آورد، مخالفین سیاسی خود، از جمله چهره سرشناس حزب خود فتح الله گولن را به حاشیه راند. سکولاریزم و آزادی های دمکراتیک را محدود کرد. و سرانجام مدلی از اسلام معتدل عرضه نمود تا بتواند در جدال آلترناتیوها در منطقه بحرانی خاورمیانه، به عنوان بدیل سیاسی و تضمین ثبات سیاسی برای سرمایه داری جهانی عمل کند.
در این دوره اردوغان و حزبش توانستند از لحاظ اقتصادی، رونقی نسبی ایجاد کنند و تا حدودی از عواقب بحران جهانی سال های ۲۰۰۸ بر کنار بماند. در این دوره حقوق زنان به چالش کشیده شد، سرکوب و سانسور رسانه ها آغاز شد. تحت فشار قرار دادن اتحادیه های کارگری و حمله به نیروهای چپ به ویژه در دانشگاه ها در دستور کار قرار گرفت.
اما این دوره رونق به تدریج رو به افول نهاد، توسعه اقتصادی کوتاه مدت نتوانست مانع بروز ناکامی های سیاسی پی در پی حزب عتدال و توسعه به ویژه در سال های اخیر شود. این ناکامی ها یکی پس از دیگری آمدند. اسلام میانه روی که قرار بود به عنوان رکن اصلی نئو عثمانیسم به بدیل حکومتی در جریان خیزش های مردم خاورمیانه تبدیل شود شکست خورد. درنده خوی و جنگ طلبی اردوغان در مسئله کُرد بیشتر نمایان شد. از طرف دیگر دشمنی اردوغان با ملت کُرد در سوریه و دولت بشار اسد باعث شد که از گروه ها و جریانات ارتجاعی و جنایتکاری چون داعش و جبهه النصره را برای تقابل با مردم کردستان مفید ارزیابی کند و از دادن هر گونه کمکی به آنان برای مقابله با مردم کردستان در سوریه دریغ نکرد. این سیاست در نتیجه مقاومت قهرمانانه مردم کردستان سوریه هم شکست نظامی و هم رسوائی سیاسی به دنبال داشت.
با همه این ها اردوغان مانند هر حکومتِ فاشیستی دیگری به یک عقبه ی اجتماعی نیاز دارد. برای پیوند گرایش های فاشیستی و عظمت طلبانه، اردوغان با حزب "حرکت ملی" (م ه پ) که یک حزب با نگرش ناسیونالیزم افراطی ست هم پیمان شده اند. نقطه مشترک این اتحاد، کشتار و ژینوساید ملت کرد، سرکوب و ارعاب احزاب و جریانات چپ و کمونیستی و گسترش منطقه نفوذ ترکیه از بالکان تا آسیای مرکزی ست. حاصل جمع این روند سیاسی که در ترکیه در جریان دارد، پدیده ای غریب در جوامع بشری نیست. بلکه در حقیقت این همان فاشیسم است که قالب های متفاوت و کوچکتر در هر جای جهان خود را به نمایش می گذارد.در عصر حاضر حکومت های سرمایه داری مجبورند برای پنهان کردن نیات عظمت طلبانه خود توجیه های عوام فریب ارائه دهند، ملی گرایی قدرتمند و مداوم، دفاع از کشور، امنیت ملی، مبارزه با تروریسم، دشمن خارجی همه اینها شعارهایی ست که در زیرش شعله های فاشیسم زبانه می کشد. هدف اردوغان و متحدانش ایجاد امنیت ملی و یا مبارزه با تروریسم نیست، چونکه اولا خود یکی از اصلی ترین گرانیگاه های تروریسم است و دوما خصومت آشکار با کنفدزاسیون های دمکراتیکی است که در روژاوا شکل گرفته است و وحشت از اینکه این شیوه از خودمدیریتی دمکراتیک بتواند به آلترناتیوی در منطقه تبدیل شود.
گرچه رویای سلطان شدن اردوغان تا کنون توانسته جنایت های زیادی را علیه بشریت به وجود بیاورد و جان هزاران انسان بیگناه را بگیرد. اما قدر مسلم در بیستمین روز حمله نظامی ارتش ترکیه به عفرین تا اندازه ای رویاهای فاشیستی اردوغان و متحدانش آشفته و دست نیافتنی می نماید. دوران رو به افول این فاشیست جنایتکار با شکست در حمله نظامی به عفرین سرعت بیشتری خواهد گرفت و بشریت آزادی خواه باید مدیون رزمندگی و قهرمانی های روژاوا باشد. این شکست می تواند بار دیگر جنبش های چپ و رادیکال ترکیه را تقویت کرده و در هم سرنوشتی و مبارزه برای جامعه ای آزاد و برابر این نیروها را در کنار هم قرار دهد.