کاهش شعار مبارزاتی کارگران به طنز گزنده “مرگ بر گارکر–درود برستمگر” خواسته های کارگران را بیان نمی کند - حسین اکبری

نظرات دیگران
  
    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : جناب حسین اکبری سلام بر شما. حضور ادبیاتی ویژه در شعار کارگران، همیشه مطالبه ی حقی مشخص نیست،
ولی آن کلی گویی، فریادی است برای حقوق گوناگون کارگران مظلوم در میهن ما که گاه چندین نفر در یک اتاق می "زیند".
عمده ترین سخن کارگران در آن شعار این است که کارفرما در کشور ما دارد عملن می گویند: «مرگ بر کارگر، درود بر ستمگر!» و آن چیز که آنان بر زبان نمی آورند ولی عمل اش را انجام می دهند، ما(کارگران) عریان بر زبان آوریم تا مردمان ایران زمین و کلِ زیبا زمین بدانند که:
هر کسی به زبان خویش گوید؛ این یکی(کارگر) دقیق تر است به سخن، وان دِگر ریش ریش گوید.
در بابِ تکرار بیجا با شما موافقم؛ ولی اگر تمامی کارگران کل میهن قرار بگذارند که آن شعار طنز و پر محتوا که دارد ادبیاتی ظریف را به فرهنگ مبارزاتی کارگران کشور ما وارد می کند را در زمان هایی خاص، بخصوص هنگام کار به مدت سی ثانیه، فریاد زنند، تأثیر اش بمبی ست ماندگار و دنباله دار در جهان سخن و ادبیات و مبارزه، که می تواند آن ایرانی، گردد جهانی. زیرا هم طنز و ظرافت و ادبیات با خود دارد و هم شعارِ حق طلبی.
مگر مرگ بر کارگر گفتن از سوی کارفرما و عمل کردن به آن شاخ و دم دارد؟ کارگری که اندک حقوقی دارد و آن اندک نیز پرداخت نمی شود - به بانک ها می رود برای سوددهی - و کارگر حتی پول نان نیز در جیب ندارد، پس به جان آمده و شرمنده خود را می کشد. بله از نظر مکانیکی او عمل کشتن را به عهده داشته، ولی قاتل اصلی اوست که حریصانه و با پر رویی دستمزد کارگران را ربوده تا در بانک ها از آن پول های موقت دزدیده شده، برای چندین ماه و گاه سال سود ببرد؛ و گاهی وقتی می بینند مزاحمی ندارند برای خوردن پول کارگران، با بهانه هایی مثل ورشکستگی مصنوعی کل پول خورده می شود. حرف هم بزنی می گویند خفه شوید، گرسنگی بکشید زیرا ما قصد تولید و یا صادرات داریم! او که این نداند کیست؟ تولید و صادراتی که با به زانو در آوردن ستون کشور(کارگران)، انجام گیرد، آن دیگر تولید و صادرات برای سود ملی نیست، بلکه برای این است که سگشان رون بخورَد و تو نان شب نداشته باشی.*پس پرسه زن در خیابان ها می مانی تا کودکانت بخوابند و بعد به خانه می روی.

کوتاه: آن شعار دریچه ای جدید به سوی ادبیات کارگری میهن گشوده. کارگر بجای اینکه برخورد اقتصادی بسیار خشن کارفرما را با خشونت جواب دهد، با شمشیر طنزی پرمحتوا و ماندگار به جنگ اش رفته چنان، که بعد از این پیوسته برجاست؛ یعنی دیگر پاک شدنی نیست. و تأثیر آن ده چندان گشته وقتی که به صورت فیلم برجای مانده.

* تو سوتونی سوتونی، تی سر کاخ اعیونه؛ تو نداری بوخوری، اوشانه سگ رون خوره؛ بِه بیشیم تا داد ببیم، فریاد ببیم، آزاد ببیم؛ بِه بیشیم آزاد ببیم و ...(از یک سرود قدیمی مردمی گیلکی)

سخن بسیار است؛ بگذریم.
شاد و پیروز باشید
٨٣۷۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۶       

    از : زندانی زنجیری

عنوان : خوب است.
کارهای روشنگری و آموزشی لازمه جنبش ا ست.
٨٣۶٨٣ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۶