کارزار انتخابات ریاست جمهوری در روسیه!
اردشیر قلندری


• دیوال عالی روسیه از بررسی شکایت ناوالنی سیاستمدار طرفدار غرب و مخالف پوتین امتناع ورزید و صلاحیت وی برای نامزدی انتخابات ریاست جمهوری تائید نشد. با این کار درواقع، امید تغییرات به سبک غربی در روسیه در این دوره نیز با شکست مواجه شد. بدین ترتیب، سرنوست انتخابات ۱۸ مارس و رئیس جمهور از هم اینک روشن است، نیازی به حدس و گمان نمی باشد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ٨ اسفند ۱٣۹۶ -  ۲۷ فوريه ۲۰۱٨



                            18 سال ریاست جمهوری پوتین به روایت تصویر 46 و 65 سالگی وی
 
18 مارس 2018، انتخابات ریاست جمهوری در فدراسیون روسیه برگزار خواهد شد. هم اینک کارزار انتخاباتی به شدت جریان دارد، احزاب مختلف نامزدهای خود را معرفی کرده اند. مطابق قوانین جاری در روسیه، رئیس جمهور برای مدت شش سال انتخاب می گردد و پس از اتمام دوره نخست، می تواند برای دومین بارهم درانتخابات شرکت کند. بدین ترتیب حداکثر زمان ریاست بر کشور برای یک نامزد 12 سال می باشد. کسانی که دو دوره پشت سرهم نامزد و یا رئیس جمهور شده اند، برای دوره ی سوم مطابق با قوانین مربوط به ریاست جمهوری، نمی تواند نامزد انتخابات گردند، اما پس از سپری شدن شش سال دوره سوم، در دوره بعد طبق روال قانونی برای دو دوره دیگر راه برای رئیس جمهور شدن باز می باشد.   
طبق قوانین روسیه نامزد ریاست جمهوری جهت تائید صلاحیت باید در حدود 150 هزار امضاء از مردم جمع آوری کند، که مقدار جمع اوری شده برای تائید صلاحیت پوتین تا به حال از یک میلیون گذشته است. بنابراین، با پیروزی پوتین سیاست روسیه تا شش سال اینده بر همین منوال خواهد گذشت و تغییری در سیاستهای اقتصادی- سیاسی کشور رخ نخواهد داد.
طبق آمار کمیسیون انتخابات روسیه براورد هزینه تبلیغات پوتین تا پایان ژانویه بیش از 71 میلیون روبل بوده است. همچنین طبق آمار مرکز پژوهش آرای اجتماعی روسیه، اگر انتخابات ریاست جمهوری در هفته اتی برگزار گردد، 66.5 % واجدین شرایط به پوتین رای خواهند داد. طبق آمار سازمان نظرسنجی فوق، ولادیمیر ژرینوفسکی از حزب لیبرال-دمکرات که به شوخی از هکرهای امریکایی درخواست کمک نمود، 6 % رای برخوردار خواهد بود. نامزد حزب کمونیست روسیه پاول گرودی نین نیز 6.3% و مجری تلویزیون خانم سابجاک 0.7 % رای خواهد داشت.
حزب کمونیست روسیه معتقد است که در نظر سنجی های اعلان شده، رتبه گرودی نین بطور تصنعی پایین اعلان می شود، به عقیده کمونیست ها وی می تواند به راحتی از 30% آرا برخوردار باشد، اما دولت اساس را به میزان 10% گذاشته است.
درست یا نادرستی مساله رتبه در انتخابات از دید نظرسنجی ها تنها شاخص سیاست مداران روس نیست. به یاد داریم که چگونه سازمانهای نظرسنجی در انتخابات ریاست جمهوری امریکا پیروزی هیلاری کلینتون را پیش بینی کردند، اما ترامپ با بیشترین آرای مطابق سیستم رای دهی امریکا پیروز شد. یا در انگلستان با دلداری و اطمینان به پیروزی طرفداران دیوید کامرون، طرفداران برگزیت در رفراندوم به پیروزی رسیدند. یا با اتکا بر همین نظرسنجی ها چگونه ترزا می به رتبه بالای حزب خود باور کرد و با تائید انتخابات قبل از موعد مجلس، حزب خود را به دردسر انداخت. در این مورد می توان صد ها نمونه ذکر نمود.
با همه موارد فوق، پوتین تقریبا در بخش عمده برنامه های تلویزیونی پیوسته حضور دارد. چراکه، اگر به نظرسنجی ها مراجعه کنیم، از فاصله ژانویه تا به حال در آرای مردم تغییراتی رخ داده است، طوری که تا 20 ژانویه پوتین از 76.3 % آرای مردم برخوردار بود. افت آرا سبب شده است که وی سیمای یک مبارز و انقلابی حرفه ای بخود بگیرد، صحنه ارایی تبلیغات وی را به سوپرمن روسیه در برابر امریکا و سایر جهان خواران تبدیل نموده است. با وجود این، تا این لحظه پوتین با درخواست شرکت در مناظره های تلویزیونی با رقبای خود امتناع کرده است، پرواضع است، که ایشان در صورت شرکت در مناظره ها چیزی در دفاع از خود ندارد، در همان دقیقه نخست ضربه فنی خواهد شد. و وی عامدانه این کمبود را با نگاهی از بالا به همه نامزدهای جبران می کند.
سخنان ضد و نقیض دپیلمات های وزارت امور خارجه روسیه در باره ی حمایت از اسرائیل در صورت حمله ایران در واقع، از یک طرف جلب آرای یهودیان ساکن در روسیه، و از طرف دیگر چراغ سبز به اسرائیل و متعاقبا به امریکا در مساله سوریه می باشد.
از طرفی نیز هر ان ممکن است، پس از انتخابات موج نارضایتی های اقتصادی در کشور آغاز گردد، کشور در شرایط دشواریهای اقتصادی قرار دارد. هم اینک زمزمه های دال بر وخامت اوضاع، از بابت هزینه در سوریه و تاثیر ان بر جامعه به گوش میرسد.
از سوی دیگر، دیوال عالی روسیه از بررسی شکایت ناوالنی سیاستمدار پروغربی و مخالف پوتین امتناع ورزید و صلاحیت وی تائید نشد. با این کار درواقع، روسیه نقش تبلیغات غرب بر ناوالنی را نقش براب کرد. عملا امید تغییرات به سبک غربی در روسیه در این دوره نیز با شکست مواجه شد.
بدین ترتیب، سرنوست انتخابات و رئیس جمهور از هم اینک روشن است، نیازی به حدس و گمان نمی باشد.
علت غیبت گنادی زیوگانف صدر حزب کمونیست روسیه در میان رقبای پوتین قوانین انتخابات ریاست جمهوری است. مطابق قانون اساسی فدراسیون روسیه، همانطور که در بالا امد؛ یک نامزد پست ریاست جمهوری تنها دو بار پی درپی می تواند کاندید شود، پس از این دو دوره پی درپی، باید یک دوره از انتخابات برکنار بماند. این یکی از عمده ترین و اصلی ترین مانع قانونی جهت شرکت گنادی زیوگانف صدر حزب کمونیست روسیه در این دوره انتخابات ریاست جمهوری می باشد. موضوعی که برخی تحلیل گران فارسی زبان عدم شرکت صدر حزب کمونیست و نامزدی پاول گرودی نین را تغییر رویکرد در سیاست و برنامه حزب نامیده اند، که کاملا اشتباه است.
گنادی زیوگانف در چهار بازه زمانی (سالهای 1996، 2000، 2008، 2012) نامزد انتخابات ریاست جمهوری بوده است، که بالاترین آرا (32.03%) را در سال 1996 در برابر یلتسین در رفتن به دور دوم بدست اورد. در این سال یلسین با توافق درواقع، خریدن آرای ژنرال لِیبَد، به مقام ریاست جهموری رسید و زیوگانف با 35 % آرا شکست خورد.
در همین راستای قانونی در بازه انتخاباتی سال 2004 نیکولای خریتونوف نامزد ریاست جمهوری روسیه از سوی حزب کمونیست بود که با 13.69% آرا به پوتین باخت. در ان بازه از زمان در کنگره حزب خریتونوف با 123 رای بر حریف خود گنادی سیمیگین با 105 رای پیروز و نامزد پست ریاست جمهوری شده به رقابت با پوتین رفت.
در دوره فعلی، کنگره حزب کمونیست روسیه پاول گرودی نین بازرگانی با دیدگاه های چپ را معرفی کرده است. گنادی زیوگانوف ریاست ستاد انتخاباتی وی را بر عهده دارد. بدین ترتیب، گرودی نین نخستین نامزد ریاست جمهوری از سوی حزب کمونیست است که ربطی به حزب نداشته، اولین بازرگانی است که از سوی حزب کمونیست نامزد ریاست جمهوری می شود. جالب اینکه، وی کاملا در مقابل دیدگاه های ارتدوکسی حاکم بر حزب قرار دارد.   
نامزدی گرودی نین به تصویب پلنوم و کنگره حزب کمونیست رسیده است. وی در این مورد گفت که این تصمیم برای من بسیار غیر منتظره بود، چراکه، در حزب نامزدهای شایسته تر بسیارند. گرودی نین از این بابت از حزب سپاسگزاری کرد.
گرودی نین هیچگاه نماینده دوما (مجلس) و حتی استاندار نیز نبوده، از تجارب سیاسی بالایی برخوردار نیست. وی زمانی کوتاه نماینده شورای شهر مسکو از سوی "حزب متحد روسیه" با ادای سوگند وفاداری به ان بوده است. ایشان دارای یک افتضاح سیاسی هستند و در مصاحبه ای با انتشارات "روسکی رپارتیور" از روی بی ملاحظگی گفتند، که سرمایه گذاران نباید اپارتمان به ملتهای "غیر اسلاو" (غیر روس. م.) بفروشند... "مفهومی به نام فیس کنترل" (ممنوعیت برای ورود افرادی با پوست تیره. م.) وجود دارد... همچنین از ضرورت محدودسازی ورود شهروندان اسیای میانه به روسیه سخن گفته است.
از سوی دیگر گرودی نین از چهره های گمنام در روسیه است، معرفی وی، اشنایی دیدگاه های او هزینه بسیاری را شامل خواهد شد. از این روی، می توان به این نتیجه منطقی رسید، که وی جهت عرض اندام از سوی دومین حزب نیرومند در روسیه مطرح شده است، سخن بر رقابت جدی نیست، تنها اعلان وجود، یا بدیگر سخن با در نظر داشت سقوط ازاد رتبه حزب در انتخابات شوارهای شهری و مجلس، حمایت از گرودی نین در انتخابات ریاست جمهوری نوعی بیان "ما هنوز هستیم" می باشد.
انتخاب این بازرگان، ولو با دیدگاه های "ضد ارتدوکسی" را می توان به نوعی مطرح ساختن همکاری گسترده با جبهه میهنی که در اتحاد با سایر نیروهای ملی – میهن پرست شکل گرفته است ارزیابی نمود، که در چندین سال گذشته از سوی حزب کمونیست روسیه وسیعا حمایت می گردد. هیچ تغییر رویکردی در سیاست های حزب کمونیست روسیه صورت نگرفته است، تنها با ایجاد جبهه فوق و با اعلان بورژوازی کمپردور حاکمیت فعلی در روسیه، حزب شرایط فعلی جامعه را برای یک انقلاب سوسیالیستی مهیا نمی بیند. باید توجه داشت، که اعضای مرکزیت حزب کمونیست بطور عمده از نقطه نظر سنی بالای شصت و پنچ سال، از نسل مدیران، فعالان حزب کمونیست و دولت اتحاد شوروی، با باور به حقانیت استالین در کلیه امور سیاسی- اجتماعی هستند، بیشتر مدیر بوده اند، تا انقلابی حرفه ای. در فضای بحث بر مقوله ها و مفاهیم امروزین اصلاحات مارکسیست – لنینیست عملا شرکت ندارند. تفکر اقتصادی انها از ساختار سوسیالیستی با برخی تغییرهای جزیی، همان سوسیالیسم استالین می باشد. در چنین فضایی، تغییر رویکرد بسیار دشوار خواهد بود.
در سال های اخیر، بویژه پس از الحاق کریمه به روسیه، شرکت مستقیم در کارزار سوریه، مهار الیگارشی حاکم زیر یک چتر، ایجاد جو حس ملی گرایی، پوتین به شخصیتی محبوب تبدیل شده، عملا رویارویی با وی غیر ممکن است. بحث ملی گرایی از چارچوب های منطقی خود خارج شده و ملت روس مطابق تبلیغات ملی گرایان، بنیان گذاران پیشاتمدن وانمود می شوند. در همین راستا بخش عمده تحقیقات تاریخ دانان و باستان شناسان شوروی باطل شده است، تاریخ به سفارش حاکمان الیگارش به نحوه دیگری نوشته می شود. بیهوده نیست، که در این چند سال اخیر مبحث مهاجرت اقوام اریایی از شمال که در ان هنگام هنوز روسها به صورت ملتی متمدن (دارای ساختار دولت) مطرح نبودند، بمثابه پایه گذاران پروتو تمدن، همخون با اقوام ایرانی (اریایی) بخشی به ایران ویج و بخشی به سرزمین هند مهاجرت و بخش دیگر در مناطق روسیه امروزی ماندگار شدند که ادامه ملت روسیه درشرایط کنونی میباشند!. از دیدگاه تاریخنگاران جدید، از این روست، که تشابه فرهنگی میان این خلقها بسیار بالا است!.
در همین فضای تبلیغاتی، حتی تیمور لنگ چهره ای اسلاو (روسی) بخود می گیرد، گراسیموف (1) "چهره ساز" شوروی که بر پایه جمجمه یافت شده تیمور، سیمای وی را "مغول لُوید" (Mongoloid) ساخت، چیزی نیست به غیر از، دستور دولت شوروی بابت عدم دستکاری تاریخ رسمی!. سرمایه داری روسیه مشخصا به دستکاری تاریخ خود پرداخته، تئوری ایجاد تمدن روس از زمان روی اوردن به مسحیت یعنی سده نهم میلادی که مورد تائید بسیاری از تاریخ دانان جهان و شوروی بود، اینک به سفارش دولت الیگارشی دستکاری شده، تا جایی که تمدن روس اینک دارای تاریخی فراتر از سومر، بابل، مصر شده است، که حتی بسی فراتر به هیجده هزار سال رسیده است!.
برپایه این سیاست خطرناک، فقر اقتصادی، سقوط تولید، بیکاری، بسته شدن کارخانه های تولیدی، بایر ماندن چندین میلیون هکتار زمین قابل کشت، رواج فساد در ساختارهای دولتی و بسیاری مسائل دیگر، با پرداختن به تاریخ تقلبی به حاشیه رفته اند. به نقش پوتین در راستای حق خواهی و قراردادن ملت روس در جایگاه شایسته، بیش از حد اغراق می گردد. دیری نخواهد پائید که او به یکی از مقدسین تبدیل گردد. فریب مردم، با ساختن تاریخی غیر واقعی، به همان راهی خواهد رفت، که حزب ناسیونال سوسیالیست در آلمان رفت و فاجعه افرید. این سیاست درواقع، نوعی از تبلیغات ترامپی در باب افزایش عظمت امریکا... می باشد. حاکمان فعلی با پروراندن چنین سیاستی، روس را علیه بسیاری از همسایگان خود و سایر ملیت ها برانگیخته اند. در مسکو و سایر شهر های بزرگ روسیه هر روز زدو خورد میان روسها و ملیتهای دیگر به امری عادی تبدیل شده است.   
اردشیر قلندری.

------------
1.میخائیل میخایلوویچ گراسیموف (به روسیМихаи́л Миха́йлович Гера́симов ) زادهٔ ۲ سپتامبر ۱۹۰۷ - مرگ ۲۱ ژوئیه۱۹۷۰) مردم‌شناس و باستان‌شناس نامی، اتحاد جماهیر شوروی بود. کار برجستهٔ او توسعهٔ دانش بازسازی چهره بر اساس قرائن با یاری دانش‌های دیرینه‌شناسی، باستان‌شناسی و انسان‌شناسی بود. گراسیموف توانست چهرهٔ بیش از دویست نفر را بازسازی کند، از آن جمله ایوان مخوف، رودکی، تیمور لنگ، یاروسلاو خردمند و فریدریش شیلر بودند. در ۱۹۳۷ او توانست تا چهرهٔ رودکی -چامه‌سرای نامی ایرانی را بازسازی‌نماید.