جای خالیِ اِدی*
مجید نفیسی
•
امروز باران, خون تو را میشوید
و از سنگفرش خیابان پاک میکند.
تنها لبخندِ آفتابی توست
که همچنان بجامیماند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۱۲ اسفند ۱٣۹۶ -
٣ مارس ۲۰۱٨
امروز باران, خون تو را میشوید
و از سنگفرش خیابان پاک میکند.
تنها لبخندِ آفتابی توست
که همچنان بجامیماند
و چوب بلند بیسبالَت
که به دیوار تکیه داده
و کولهی سنگین کتابهایت
که منتظرِ شانههای توست.
نفرین بر دستی که تفنگ را آفرید
نفرین بر دستی که آنرا پشت شیشه نهاد
و نفرین بر دستی که ماشهی آنرا کشید!
من, چون پوکهی گلولهای
سرد و خالیام
زیرا میدانم که مادرت
دیگر از کنار هیچ مدرسهای
نخواهد گذشت
و بر سکوی هیچ ورزشگاهی
نخواهد نشست
و حفرهی خالی اجاق گاز را
نخواهد گشود
تا در آن تورتیاهای خوشبو را
برای شام تو گرم کند.
سوم مارس دوهزاروشش
*- اِدی لوپِز دانشآموزِ دبیرستان سانتامونیکا که در روز سهشنبه بیستوهشتم فوریه دوهزاروشش بر اثر شلیک گلولهای سر چهارراه پیکو و خیابان بیستوششم بخاک افتاد. پسرم آزاد او را میشناخت.
|