زنان به پیش


لاله حسین پور


• آیا بحث بر سر اولویت نداشتن مبارزه با حجاب اجباری، دقیقا به این خاطر نیست که یک بار دیگر این مطالبه را زیر پرونده های قطور برده تا خاک بخورد؟ چرا؟ چون دیگر نمی توان با فمینیست های اسلامی و یا بخشی از روحانیت و هم چنین با بخشی از اصلاح طلبان حکومتی به توافق و هماهنگی رسید؟ چرا؟ چون برخی تصور می کنند، درخواست آزادی پوشش، پایین آوردن سطح درخواست های زنان است و مدام می کوشند این مبارزه را در پیوند آن با سایر درخواستهایی که از نظرشان "مهم تر" است، نشان دهند. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱٣ اسفند ۱٣۹۶ -  ۴ مارس ۲۰۱٨



اکنون دیگر تنها روز ٨ مارس، روز زنان نیست، هر روز روز زنان شده است.
نه تنها در بخش هایی از کشورهای جهان، بلکه در ایران نیز مسائل و درخواست های زنان یکی از محورهای اصلی هر شعار و هر جنبشی شده اند. سال ۲۰۱۷ می بایست سال طغیان زنان علیه آزار جنسی شمرده شود. حرکت های گسترده و اعتراضی زنان علیه سیاست های ضد زن ترامپ، در مقیاس بین المللی کم سابقه بوده است. بخشی از زنان ایرانی با برداشتن روسری خود توانستند حق آزادی پوشش را به شعار پرسر و صدایی تبدیل کنند.
هرچند تا زمانی که جنگ هم چنان در بخش هایی از کره زمین حاکم است، بیش از هر چیز زنان را طعمه خود می کند.
آزارهای جنسی در ادارات، خیابان وخانه بیداد می کند و اعتراضات افشا شده، تنها تکه ای از قله کوه یخی را به ما نشان داده است.
آمار خشونت خانگی نه تنها در ایران، بلکه در تمام جهان با وجودی که بخش بزرگی از آن پنهان می باشد، میزان بالایی را به خود اختصاص می دهد.
مسئله اختلاف دستمزد بین زنان و مردان در ازای کار مساوی، حتی در پیشرفته ترین کشورهای دنیا نیز حل نشده است.
تبعیض جنسیتی در کشورهایی مانند ایران، بطور قانونی اجراء و از آن دفاع می شود.
و لیست ستم جنسیتی بر زنان تمامی ندارد...

حق آزادی پوشش درایران

این شعار که به شکل نمادی و با برداشتن روسری برخی از زنان، خود را نمایانده است، به شعاری فراگیر در خیزش دی ماه ۹۶ که اساسا مسئله نان داشته و علیه کلیت رژیم بوده، تبدیل نشد. اما با این وجود برای چندمین بار بحثی بسیار جدی در میان برخی از روشن فکران جامعه را که هنوز نمی خواهند طرح این شعار را بپذیرند، باز کرد.
دلایل مختلفی در کنار نهادن و یا بی اهمیت شمردن این شعار در میان اپوزیسیون رژیم وجود دارد. اصلی ترین دلیلی که همواره تکرار می شود، الویت نداشتن این مطالبه است.
بیایید ببینیم کدام مطالبه در اولویت قرار دارد؟ و چه کسی اولویت را تعیین می کند؟ چه کسی می گوید، برای رسیدن به مطالبات مان، ابتدا می بایست برای یک اولویت مبارزه کرد و سایر مطالبات را کنار گذاشت؟ آیا اصولا می توانیم همگی به یک اولویت در لیست درخواست های مان برسیم؟ آیا با یک جمعیت ٨۰ میلیونی و با وجود اقشار و طبقات مختلف در جامعه، اصولا امکان مبارزه برای یک اولویت وجود دارد؟ چه کسی حق دارد اولویت مطالبات یک قشر و طبقه اجتماعی را بر اولویت قشرهای دیگر مقدم شمارد؟ آیا بالا بودن تعداد کسانی که درخواست معینی دارند، تعیین می کند که آن درخواست در اولویت قرار گیرد؟ یا امکان تحقق یک مطالبه در شرایط کنونی ، آنرا در اولویت قرار می دهد؟
این قبیل پرسش ها را می توان ادامه داد و پاسخ به آن ها نشان می دهد که نمی توان به راحتی مطالبه بخشی از جامعه را به بهانه اولویت نداشتن از لیست درخواست های مردم حذف کرد.

آیا بحث بر سر اولویت نداشتن مبارزه با حجاب اجباری، دقیقا به این خاطر نیست که یک بار دیگر این مطالبه را زیر پرونده های قطور برده تا خاک بخورد؟
چرا؟ چون رژیم حاکم بر ایران به این شعار حساس است؟
چرا؟ چون دیگر نمی توان با فمینیست های اسلامی و یا بخشی از روحانیت و هم چنین با بخشی از اصلاح طلبان حکومتی به توافق و هماهنگی رسید؟
چرا؟ چون تضاد میان با حجابان و بی حجابان گسترش می یابد.
آیا اکنون چنین تضادی وجود ندارد؟ این روسری که به اجبار بر سر زنان گذاشته شده، از همان روز اول تضادی میان این دو بخش از زنان به وجود آورده که سابقا وجود نداشت. اگر حق آزادی پوشش به رسمیت شناخته شود، با حجاب و بی حجاب یک دیگر را با تولرانت می پذیرند و دیگر نیازی به مزاحمت های خیابانی، اسید پاشی، دستگیری، زندان و جریمه وجود ندارد.

چرا؟ چون برخی تصور می کنند، درخواست آزادی پوشش، پایین آوردن سطح درخواست های زنان است و مدام می کوشند این مبارزه را در پیوند آن با سایر درخواستهایی که از نظرشان "مهم تر" است، نشان دهند. گویی درخواست رفع حجاب اجباری تنها امری سلیقه ای هست و ربطی به آزادی و دست یابی به حقوق زنان ندارد. درحالی که حق آزادی پوشش یکی از اولیه ترین و اساسی ترین حق انسان در جامعه است.

گفته می شود، با برداشتن حجاب "سلیقه ای"، بسیاری از قوانین تبعیض آمیر علیه زنان، مثل ولایت شوهر بر زن و فرزند و غیره هم چنان پابرجا باقی خواهد ماند و نمی توان و نباید تنها برای رفع حجاب مبارزه کرد.
مگر قرار نیست که زنان برای تمامی حقوق شان مبارزه کنند و هیچ یک را مشروط به تحقق آن دیگری نکنند؟ مگر قرار نیست که با مبارزه ای مداوم در جهت دست یابی به تک تک حقوق شان حرکت کنند؟ و آیا مگر قرار نیست، از مطالبه ای که به دست آوردند، با تمام قوا پاسداری کنند زیرا در غیر این صورت هر آن چه که به دست آوردند، می توانند از دست بدهند.

گفته می شود، شعار آزادی پوشش، تنها برای برداشتن حجاب نیست، بلکه یک مبارزه عمومی برای شکستن سد ارتجاع است.
آن هایی که چنین می گویند، درواقع نمی خواهند این شعار را جدی بگیرند و هزینه کردن برای آن را تنها مشروط به یک مبارزه عمومی تر می دانند. برای آن ها مهم نیست که یک قشر وسیع از زنان، ٣۹سال آزگار باتحقیر زندگی کرده و از یک حق ابتدایی هر انسانی محروم بوده اند و در تمام این ٣۹ سال به طور مداوم، همیشگی و خستگی ناپذیر، آرام و با ایستادگی، این قانون ارتجاعی را که حتی در آموزه های دین اسلام نیز سندیت ندارد، گام به گام تا به امروز، به عقب هل داده اند و در این راه صدمات غیر قابل جبرانی نیز خورده اند.

گفته می شود، هدف، تنها برداشتن روسری نیست، بلکه اعتراض به قوانین تبعیض آمیز نسبت به زنان است.
بیایید کاملا با صراحت بگویید، مبارزه برای برداشتن روسری را نمی پذیرید و آن را تنها وقتی برحق می دانید که برای رفع تبعیض باشد. هرچند برداشتن یک تکه پارچه از سر نیز گاهی با موجودیت یک رژیم گره خورده و مبارزه برای آن با ادامه حاکمیت یک ارتجاع تمام و کمال تناقض دارد. هم اکنون برداشتن روسری از سر و ارتقاء مبارزه از شکل بد حجابی به بی حجابی، مبدل به یک عمل ضد امنیتی شده و دخترانی که دست به این عمل می زنند، فاسد به شمار آمده و مجازات بسیار بالاتری در انتظارشان است. دیگر اهمیتی ندارد که کسانی آن را در اولویت بدانند یا ندانند. مبارزه در جریان است. مبارزه ای آرام، متین و با درایت. این که سربازان رژیم بتوانند با سرکوب، این شعله را خاموش کنند، بحث ما نیست. شاید بتوانند. اما هر حرکتی اثر عمیق خود را بر پوسته جامعه می گذارد و سرکوب، تنها این اثر را عمیق تر کرده و نمی گذارد به فراموشی سپرده شود.

اصولا چرا باید مطالبات اقشار مختلف مردم را ارزش گذاری کرد و با کم اهمیت شمردن برخی از درخواست ها، برخی دیگر را مهم تلقی کرد و با بهانه اولویت نداشتن، از مطالبه اش درگذشت؟
اولویت ها را خود مردم دیکته می کنند، نه چند نفر که در اتاق های خود با مطالعه کتاب ها به نتیجه واحدی می رسند و خواسته ای را به عنوان اولویت در دستور قرار می دهند که در نهایت نیز اکوی آن در داخل همان اتاق ها طنین می افکند.
تنها در صورتی یک جنبش واقعی توده ای به وقوع خواهد پیوست که هر بخش از جامعه و هر طبقه و قشری با مطالبات خود به میدان آیند و امکان طرح درخواست های خود را بیابند.
زمانی زنان به یک جنبش واقعا موجود می پیوندند که بتوانند خواسته اخص خود را بیان کنند. چه آزادی پوشش بخواهند، چه آزادی سفر، چه آزادی تحصیل و........
تا زمانی که زنان از خواسته خود، به دلیل اولویت نداشتن، می گذرند و آن را طرح نمی کنند و بنا به خواسته برخی دیگر، سکوت می کنند و هرگز زمان طرح آن را نمی یابند، نمی توان از هم دلی و هم گامی و هم راهی سخن گفت.
آنجاست که "همه با هم" معنای واقعی خود را از دست داده و تبدیل به پتکی می شود که بر سر زنان فرود می آید.