گمانه زنی ها درباره جنگ ایالات متحده با ایران (۳)
سیمور هرش از گزارش تحقیقی خود دفاع می کند
"قمار ِ شاهزاده بندر"
تهمورث کیانی
•
سیمور هرش در تازه ترین گزارش خود در هفته نامه نیویورکر تحت عنوان "تغییر مسیر" به تفصیل از دگرگون گشتن استراتژی ایالات متحده در خاورمیانه با هدف مقابله با ایران و پشتیبانی از رژیم های سنی میانه رو سخن می گوید
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۱۲ اسفند ۱٣٨۵ -
٣ مارس ۲۰۰۷
دوسال پیش بود که سیمور هرش روزنامه نگار آمریکایی و برنده جایزه پولیتزر نخستین مقاله مشروح خود را درباره خطر احتمالی یک حمله از سوی ایالات متحده به ایران منتشر کرد. آن مقاله در زمان خود جنجال برانگیخت. پس از آن, او سه مقاله دیگر درباره جوانب مختلف این درگیری منتشر کرد. اما, اخرین مقاله تحقیقی او درباره دگرگونی اساسی در راهبرد ایالات متحده دربرابر ایران و در کل خاورمیانه, باز هم موجب شگفتی محافل خبری و سیاسی گشته است. سیمور هرش در تازه ترین گزارش خود در هفته نامه نیویورکر تحت عنوان "تغییر مسیر" به تفصیل از دگرگون گشتن استراتژی ایالات متحده در خاورمیانه با هدف مقابله با ایران و پشتیبانی از رژیم های سنی میانه رو سخن می گوید. او معتقد است که به رغم تکذیب های مکرر کاخ سفید درباره حمله به ایران و به رغم اعتراضات و هشدارهای مکرر بسیاری از صاحب نظران, "پنتاگون به برنامه ریزی مفصل خود برای یک بمباران احتمالی ایران ادامه می دهد, این فرایند از یک سال پیش آغاز شده است, و اخیرأ, بنا به گفته یک مقام اطلاعاتی, یک گروه ویژه برنامه ریزی در دفتر ریاست ستاد ارتش به منظور تدارک یک برنامه احتمالی بمباران, ایجاد شده است. این برنامه به نحوی باید باشد که در صورت دستور رئیس جمهور ظرف بیست و چهارساعت بتواند عملی گردد". دکتر رایس, وزیر امور خارجه, در سخنان خود در کمیته روابط خارجی سنا در ژانویه گذشته, در پاسخ به پرسش جوزف بایدن رئیس این کمیته از حزب دموکرات که از او پرسیده بود آیا ایالات متحده برنامه ریزی کرده است تا از مرز ایران و سوریه عبور کند, چنین پاسخ داد: "آشکار بگویم, رئیس جمهور همه گزینه ها را برای محافظت از نیروهایمان در نظر می گیرد, اما در برنامه است که با این شبکه ها در داخل عراق برخورد گردد". بنا به گفته هرش, ابهام در سخنان رایس موجب گشت تا چاک هیگل, سناتور جمهوریخواه, بلافاصله با عصبانیت پاسخ دهد: "خانم وزیر, برخی از ما هنوز سال ۱۹۷۰ را به یاد داریم, کامبوج را می گویم. هنگامیکه حکومت ما به مردم آمریکا به دروغ گفت؛ ما از مرز کامبوج عبور نمی کنیم, اما در حقیقت آنها چنین کردند, من اتفاقأ دراین باره بسیار خوب می دانم, بنابراین, خانم وزیر, هنگامیکه شما با این هیجان از سیاست رئیس جمهور دراین باره سخن می گویید, این بسیار و بسیار خطرناک میباشد".
البته سیمورهرش برای برخی از مهمترین مدعیات خود از منبع یا منابع مشخصی نام نمی برد, با این وجود پاره ای از آنها را براساس برخی منابع حکومتی و تحلیل گران مطلع استوارکرده است. او تنها گزارشگر غربی است که توانسته است با سید حسن نصرالله, رهبر کاریزماتیک جزب الله لبنان, پس از جنگ اخیر تابستان, گفتگو کند. او که مانند برخی دیگر از تحلیل گران و خبرنگاران غربی سید حسن نصرالله را "باهوش ترین فرد سیاسی در میان رهیران سیاسی خاورمیانه" میداند در گزارش خود می گوید که نصرالله نیز به خوبی از استراتژی جدید ایالات متحده با خبر است. اگر چه برخی از تحلیل گران با همه مطالب این گزارش موافقت ندارند و عده ای آن را دنباله روی از تئوری توطئه می دانند, اما به سبب اعتبار سیمور هرش در محافل خبری مطبوعاتی ایالات متحده و یکی از برندگان جایزه پولیتزر, گزارش او جلب توجه بسیار کرد و در صدر اخباررسانه ها و بسیاری از شوهای سیاسی قرار گرفت. سیمور هرش در مصاحبه های بعدی خود تأکید کرد که او و همکارانش در هفته نامه نیویورکر در این باره بسیار تحقیق و گفتگو کرده اند و مطالب این گزارش جدی و درست است. آنچه سیمور هرش به عنوان استراتژی تازه ایالات متحده و تغییر مسیر سیاست های آن کشور از آن نام می برد بر پایه دو اصل است. نخست اینکه نئوکان ها برخلاف تصور نخستین خود درباره خاورمیانه, که خطر اصلی افراط گرایی ِ تندروهای سلفی و نحله های دیگر سنی هاست و برای مقابله با آنها می توان بر پتانسیل میانه روی در میان شیعه ها استفاده کرد و خواستار افزایش سهم آنها در معادله قدرت در خاورمیانه شد, اکنون دیگر این نظر را ندارند. افزایش نفوذ ایران و ارتباط تنگاتنگ شیعیان عراق و سایر کشورها با این کشور موجب تجدیدنظر نومحافظه کاران شده است. بنا براین, آنطور که سیمور هرش می گوید, ایالات متحده درصدد است با گسترش اختلاف سنی با شیعه از آن به مثابه سد جدیدی در برابر گسترش نفوذ ایران سود جوید و منطقه را در دوره ای از درگیری های فرقه ای فرو برد. از دیگر سو, به نظر هرش, ایالات متحده و دولت جرج بوش از این فرصت به مثابه مفری برای گریز از بحران عراق - که به نظر می رسد روز بروز بر پیچیدگی و ابعاد آن افزوده می گردد – می نگرند. او در گزارش خود می گوید که منطق ایالات متحده بر اصل "دشمن ِ دشمن ِ تو, دوست توست" استوار است. بنابراین, ایالات متحده یک بار دیگر به رویکردی که در دهه هشتاد و بخشی از دهه نود میلادی در برابر اتحاد شوروی برگزید, روی آورده است. در آن دوران, با پول عربستان, کمک های لجیستیکی پاکستان, سلاح ایالات متحده و تعلیم و سازماندهی سازمان سیا گروههای مجاهد افغانستان توانستند موجب درگل ماندن ارتش سرخ در خاک افغانستان را فراهم سازند. اما بسیج آن همه نیروها ازجهادگران ِ افراطی سلفی و وهابی عرب, پس از رها کردن افغانستان منجر به پیدایش سازمان مخوف و تروریستی القاعده گشت که سرانجام فاجعه یازدهم سپتامبر را پدید آورد. به گفته دکتر ولی نصر, استاد دانشگاه کالیفرنیا و پژوهشگر مسائل دینی و شیعه در شورای روابط خارجی ایالات متحده, افراطی های سلفی به سان غول خطرناکی هستند که پس از آنکه از شیشه برونشان کردی بازگرداندن آنها به شیشه بسیار سخت است. آنچه به خصوص در گزارش سیمور هرش توجه و شگفتی بسیار آفرایده است این ادعای اوست که بخشی از کمک مالی ایالات متحده و عربستان مستقیمأ از رهگذر دولت فواد سینیوره به دست برخی از افراطی ترین گروههای جهادیست سلفی در لبنان می رسد و قرار است آنان جنگی فرقه ای با حزب الله را با اتکاء به این کمک ها آغاز کنند. هرش در پاسخ به شگفتی ناباورانه برخی دربرابر گزارش او می نویسد: "سیاست جدید آمریکایی, درعام ترین عناوینش, علنأ مورد بحث واقع شده است. در شهادتی نزد کمیته سیاست خارجی سنا در ژانویه گذشته, کندولیزا رایس وزیر خارجه گفت که ,,صف بندی نوینی در خاورمیانه برای جداکردن میانه روها و رفرمیست ها از افراطیون داریم, رایس گفت؛ دولت های سنی مرکز میانه روی هستند و ایران, سوریه, و حزب الله در سوی دیگر این صف بندی قرار دارند". بنابراین به نظر هرش استراتژی نوین یک تغییر و دگرگونی اساسی و عمده در سیاست ایالات متحده است. این تغییر موجب واکنش برخی از سیاست مداران این کشور و کارشناسان امور خاورمیانه شده است. از جمله این گروه, به گفته هرش, مارتین ایندیک, سفیر سابق ایالات متحده در اسرائیل, است که می گوید با سیاست جدید "ایالات متحده نه تنها شرط بندی [ریسک] را در عراق دو برابر می کند بلکه همین کار را در کل منطقه انجام می دهد, این میتواند همه چیز را بسیار پیچیده تر سازد, همه چیز زیر و رو می شود". هرش می گوید که بازیگران کلیدی استراتژی نوین عبارتند از دیک چنی, شاهزاده بندر, مشاور امنیتی دولت سعودی, الیوت آبرام, معاون شورای امنیت ملی ایالات متحده [از طراحان و مجریان رسوایی ایران – کنترا در دوره ریگان], و زلمی خلیلزاد. او می افزاید که درحالیکه دکتر رایس عمیقأ درگیر شکل دادن به سیاست خارجی علنی و عام است, عملیات سری استراتژی نوین بدست دیک چنی رهبری می گردد. علاوه بر عراق, آوردگاه دیگر لبنان است.
لبنان؛
بنا به این گزارش, روابط ایالات متحده و سعودی ها در استراتژی نوین, پس از ایران, بر لبنان متمرکز می باشد. حساسیت سعودی ها و ایالات متحده پس از جنگ تابستان گذشته - که منجر به افزایش شدید نفوذ و محبوبیت جزب الله و رهبر آن, سید حسن نصرالله, در میان مردم کشورهای عربی گشت – افزایش یافته است. بنابر این, بر طبق گفته هرش, کمک های ایالات متحده و سعودی ها به دولت فواد سینیوره نه تنها شامل کمک های مالی علنی برای بازسازی کشور است, بلکه به گفته یک مأمور اطلاعاتی و مشاور دولت ایالات متحده متحده, "شامل یک برنامه برای تقویت قابلیت سنی ها در مقابله با شیعیان نیز می باشد. بر طبق این برنامه قرار است تا سرحد امکان در میان برخی گروهها پول پخش گردد. مسئله این است که این چنین پولهایی همواره شامل افراد خوب و بد با هم می شود. در این فرایند ما درحال تقویت مالی بسیاری از افراد بدی هستیم که از عواقب محتمل آن بی خبریم ". سیمور هرش می افزاید که مقامات آمریکایی, عربی, و اروپایی در گفتگو با او تأیید کرده اند که دولت سینیوره اجازه داده است تا برخی از کمک های خارجی به دست برخی از رادیکال ترین گروههای سنی در شمال لبنان, دره بقاع, و اطراف برخی از اردوگاههای فلسطینیان برسد. این گروهها اگر چه کوچکند, اما از آنها به مثابه سد و مانعی دربرابر حزب الله نام برده می شود. آنچه مایه شگفتی است این است که بر طبق گفته سیمور هرش آنها می دانند برخی از این گروهها دارای روابطی با القاعده بوده و هستند. برخی از این گروهها از جمله "فتح الاسلام", "اسبات الانصار", و "دینیه" در روزهای اخیر حتی سلاح نیز دریافت کرده اند. بنا به گزارش "گروه بین المللی بحران" سعد حریری, فرزند نخست وزیر فقید و رهبر گروه اکثریت در پارلمان لبنان, چندی پیش با پرداخت چهل و هشت هزار دلار ضمانت, موجب آزادی چهار تن از اعضای گروه تندرو "دینِّیه" از زندان شد. بنا به گزارش "گروه بین المللی بحران" بسیاری از این شبه نظامیان پیشتر در کمپ های القاعده تعلیم دیده اند. آنها به جرم برنامه ریزی برای بمب گذاری در سفارت های لبنان و اوکراین در سال گذشته بازداشت شده بوده اند. اخوان المسلمین نیز در صدر گروههای کمک گیرنده است. بنا به گزارش سیمور هرش, ولید جنبلاط, رهبر دورزی های لبنان, که مکررأ از حزب الله به عنوان کارگزار رهبران روحانی ایران نام برده است, در گفتگو با او گفته است "در ملاقات پاییز گذشته با دیک چنی در واشینگتن, از جمله به او گفتم که اگر قرار است حکومت بشار اسد را تضعیف کنید بهترین راه تقویت "اخوان المسلمین" است. ما به او گفتیم راه اساسی ارتباطی بین ایران و لبنان, سوریه است. برای تضعیف ایران شما لازم است در را بر روی اپوزیسیون سوریه باز کنید". در این گفتگو جنبلاط افزوده است: "من به چنی گفتم من می فهمم که این یک موضوع حساس برای کاخ سفید است. برخی افراد در جهان عرب, خاصه مصری ها که رهبران میانه روشان سالها در جنگ با "اخوان المسلمین" بوده اند, این ایده را قبول ندارند, اما اگر شما سوریه را در فشار نگذارید, ما مجبوریم در لبنان با حزب الله درگیر یک جنگ طولانی گردیم, جنگی که ما برنده آن نخواهیم بود".
قمار شاهزاده؛
بنا به گزارش سیمور هرش, تلاشهای دولت پرزیدنت بوش برای تضعیف ایران در خاورمیانه اساسأ بر عربستان سعودی و شاهزاده بندر استوار است. بندر که بیش از بیست سال سفیر سعودی ها در ایالات متحده بوده است همچنان دوستی و روابط خود را با پرزیدنت بوش و دیک چنی معاون رئیس جمهور حفظ کرده است. در خانواده سلطنتی ِ سرشار از رقابت, بندر در خلال همه این سالها قدرت خود را بر پایه دوستی و رابطه نزدیکش با محافل قدرت در ایالات متحده بنا کرده است. به عقیده سیمور هرش, با توجه به ترس عمومی سعودی ها از گسترش نفوذ ایران و بیم آنان از بازتاب این نفوذ بر اقلیت چشمگیر شیعیان در جنوب کشورشان, به رغم همه رقابت و دسته بندیهای داخلی, همه خاندان سلطنتی سعودی با نقش موثر بندر در استراتژی نوین ایالات متحده موافقت دارند. نقش سعودی ها خاصه هنگامی در این استراتژی برجسته و حیاتی می گردد که آنان بنا به گفته دکتر ولی نصر, از یک سو دسترسی بی حدی به منابع مالی داشته و از دیگر سو , دارای رابطه ای گسترده و تاریخی با گروههای تندرو سلفی و اخوان المسلمین بوده و هستند. منابع مالی سعودی ها در هنگامی که کنگره ایالات متحده در اختیار دموکراتها می باشد و هر گونه کمک مالی خارجی می باید زیر نظر این کنگره تصویب گردد, بسیار برای کاخ سفید حیاتی است. در ماجرای پشتیبانی از کنتراهای نیکاراگوئه نیز که دولت پرزیدنت ریگان به سبب تسلط دموکراتها بر کنگره نمی توانست به کنتراها کمکی کند, سعودی ها, با همدستی تیم شورای امنیت ملی آن زمان ِ ایالات متحده, بخشی از منابع مالی را تأمین کردند. اگر چه خاندان سعودی در سالهای اخیر خود در برخی مواقع به هدفی برای حملات افراطی های سنی تبدیل شده اند, اما, بنا به گفته سیمور هرش, شاهزادگان به قمار خود ادامه می دهند, دراین قمار, آنها بر این باورند مادامیکه به پشتیبانی خود از خیریه ها و مدارس دینی مرتبط با افراطیون ادامه می دهند از جانب آنها سرنگون نمی شوند. قماری که اکنون با کارگردانی بندر در حال اجرا شدن است تکرار حوادث جنگ جهادی با اتجاد شوروی در زمان اشغال افغانستان است که سرانجام از آن موجود نفرت انگیزی چونان گروه جنایکار القاعده و تروریست بنامی چون اسامه در آمد. اما این بار, بر طبق گزارش سیمور هرش و بنا به گفته برخی از مقامات آمریکایی, شاهزاده بندر به آنها اطمینان داده است که "ما این بار به شدت و از نزدیک بر کار افراطیون دینی نظارت خواهیم کرد, ما این جنبش را ایجاد کرده ایم و ما می توانیم آن را کنترل کنیم, این نیست که ما نمی خواهیم سلفی ها بمب گذاری کنند؛ بلی ما می خواهیم چنین کنند, اما مهم این است که بمب بر ضد چه کسی باشد, این بار بر ضد حزب الله, مقتدی صدر, ایران. سوریه هم اگر به کار با ایران و حزب الله ادامه دهد مشمول آن خواهد بود. سیمور هرش می افزاید که از نظر یک دیپلمات سعودی: "این یک کار بسیار پر ریسک است. بندر پیشاپیش درمیان بسیاری از اعراب به نزدیکی بیش از حد به دولت بوش متهم است. البته ما در بین دو کابوس گرفتاریم؛ یکی ایران اگر به بمب دست یابد, و دیگری ایالات متحده اگر به ایران حمله کند. ما ترجیح می دهیم اسرائیلی ها ایران را بمباران کنند, در آن صورت ما می توانیم آنها را محکوم کنیم, اما اگر آمریکایی حمله کنند همه ما را مقصر خواهند دانست". بر طبق این گزارش بنا به توصیه بندر در سال گذشته سعودی ها, اسرائیلی ها و دولت بوش ملاقات هایی داشته اند و به تفاهماتی در باره استراتژی نوین رسیده اند. از جمله این تفاهمات این بوده است که اسرائیل اطمینان یابد که امنیت او برای سعودی ها مهم است و اینکه دولت های سنی در نگرانی آنها از ایران سهیم هستند. سیمور هرش از قول پاتریک کلاوسون, از "انستیتوی واشینگتن درباره مسائل سیاسی خاورمیانه" می نویسد که در قمار جدید "پرسش این است که چه کسی بیشتر ریسک می کند؛ سعودی ها یا ما؟ در زمانیکه پرستیژ و موضع آمریکایی ها در خاورمیانه به شدت پایین است, سعودی ها در واقع ما را در آغوش می گیرند, ما واقعأ خوشبخت هستیم".
البته, سعودی ها بنا به تحقیقات دیگری در دهه هشتاد میلادی, هنگامیکه ایران در جبهه های جنگ با عراق دست برتری یافت و بر نفوذش در لبنان افزوده گشت نیز دست به چنین عملاتی زده اند. از سوی دیگر, آنچه در گزارش سیمور هرش از آن نام برده نمی شود دیگر انگیزه های سعودی ها در دامن زدن به چنین درگیری هایی هست. سعودی ها انگیزه ای دیگری نیز از سرریز کردن خشم جوانان سنی ناراضی به سوی شیعیان و ایران نیز دارند. واقعیت این است که آنها در زمان جهاد افغانستان بر ضد شوروی با فرستادن هزاران جوان ناراضی خود به آن جبهه ها مفری بسیار خوب برای خشم آنان که اساسأ ناشی از سیستم بسته و عقب مانده سیاسی آن کشور می بود یافتند. پس از پایان گرفتن نبرد با شوروی, بخشی از آن گروه که به "جهادگران عرب" شهره یافتند در سازمان القاعده گرد آمدند و سپس خاندان سعودی را نیز در معرض حملات خود قرار دادند. اکنون سعودی ها مجددأ در صدد آنند که با اختراع "دشمن" جدیدی جای خالی شوروی را برای آنها پر سازند. در این صورت آنها در این قمار خود دو هدف را دارند؛ یکی تضعیف رقیب دیرینه خود در منطقه یعنی ایران, و دیگری آسوده گشتن از خشم هزاران جوان سعودی که از ناکارایی و فقدان جامعه پیشرفته ناراضی بوده و به افراط گرایی مذهبی روی آورده اند.
سیمور هرش در چند روز گذشته در گفتگو با رسانه های مختلف از درستی و دقت گزارش خود دفاع کرده است. از جمله در آخرین روزهای فوریه او در گفتگویی با بلیتزر مجری بخش تحلیلی - خبری سی ان ان چنین گفت: "حکومت ما, که به بازداشت القاعده در هر جا بتواند دست می زند, و برخی از آنها اکنون در گوانتانامو و دیگر مکانها هستند, بیکار نشسته است در حالیکه حکومت لبنان با پشتیبانی ما, در حال فراهم کردن سلاح و پول برای سه گروه جهادیست لبنانی هست. گروههایی که هدف اصلی شان تحریک جنگ با حزب الله و جنگ داخلی است. حکومت ما بدون اطلاع کنگره با منابع مالی خارج از کنترل کنگره, که برخی از آن از پولهای سرگردان عراق است, در حال عملیات سری است. این رئیس جمهور ما که دارای تعبیری افراطی از قدرت اجرایی رئیس جمهور در قانون ماست, در حال اجرای عملیات سری و پشتیبانی مالی از کسانی است که همکار همان افرادی بوده اند که ترور یازهم سپتامیر را آفریدند. ما باید این افراد را بازداشت کنیم نه اینکه از آنها پشتیبانی کنیم, بلی این دولت ما در حال تغییر جدی استراتژی خود است و قرار است تمام فشار را تا جایی که می تواند بر شیعیان وارد کنند, ما در مجله خود بسیار در این مورد گفتگو و تحقیق کرده ایم و من از درستی آن دفاع می کنم". بلیتزر از او می پرسد که نظر نهایی شما چیست؟ و سیمور هرش می گوید: "نظر من این است که این استراتژی نوین می تواند به یک هرج و مرج واقعی بیانجامد و امیدوارم که کنگره دخالت کرده و دست به تحقیق بزند.
هفته های آینده نشان خواهد داد که گزارش سیمور هرش تا چه حد دقیق و مستند بوده است. واقعیت, اما, این است که خاورمیانه و پتانسیل اختلافات قومی و فرقه ای آن زمینه مناسبی برای همه گونه بهره برداری سیاسی فراهم می کند. این توهم که پرزیدنت بوش [مسیحی متعصب تا حدی ضد یهود] "هر روز به کلاس درس کسانی چون برنارد لوئیس [تاریخ دان یهودی] می رود تا درس توطئه بر ضد مسلمانان بیآموزد" تنها ما را از شناخت دقیق مشکلات منطقه خود و تلاش برای درمان آن باز میدارد.
تهمورس کیانی, سیاتل (ایالات متحده), اول مارس ۲۰۰۷
tahmoures_kiani@yahoo.com
|