چشمها، لبها و زبانها
الیف چاغلی / شاعر ترکیه
بهرام غفاری
•
قبل از همه به انسان
گردن خم کردنش را یاد دادند
و بعد ساکت ماندنش را
در برابرِ گرسنه گی و تشنه گی
در برابرِ همه چیز.
ولی انسان ها را
چشم ها، لب ها و زبانی بود.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۹ فروردين ۱٣۹۷ -
٨ آوريل ۲۰۱٨
قبل از همه به انسان
گردن خم کردنش را یاد دادند
و بعد ساکت ماندنش را
در برابرِ گرسنه گی و تشنه گی
در برابرِ همه چیز.
ولی انسان ها را
چشم ها، لب ها و زبانی بود.
یکی پرسید: زبان به چه کاری می آید؟
: برای فهماندن.
: چی را؟
: زیر پای دیگران له نشدن را.
: و لبها؟
: برای گُر دادن.
:چه چیزی را؟
: آتش را برای شعله ور کردن.
: و چشمانمان کی یاد خواهند گرفت
دیدنِ آنچه را که می خواهند؟
یکی گفت: الان که می پرسیم! شروع به دیدن کرده ایم.
دیدند و دیدند
و چشم ها جرقه ها برآوردند
و زبان ها شعله ها بر کشیدند
و لبها باز شدند و بسته شدند
روی هم، روی هم و روی هم...
میلیونها چشم، لب و زبان
به راه افتادند.
خاموش شد صدایِ کسانی که
به ساکت بودن امر می دادند
و آنها که گردن انسان ها را
خم می خواستند
خود گردن خم کردند!
از دفتر شعر: یادداشتهای شهریور
سپتامبر ۲۰۰۵
ترجمه:مارس ۲۰۱٨
ترجمه به ترکی آذربایجانی
دیللر و دوداغلار و گوزلر
الیف. چاغلی
اول بویون اگمه گی اورگدیلر انسانلارا
و سونرا سَسیزلیگی...
آج لیغا، سوسوزلیغا
و هر شئی یه گوره
گئنه انسانلارین
دیللری، دوداغلاری وگوزلری واریدیر.
دیل نه ایشه گلر؟ دئدی: بیری
:آنلاتماغا
:نه یی؟
:ازیلمه مَگی
:و دوداغلار؟
:آلیشدیرماغا
:نه یی؟
:جوشدورماق ایچون اودی.
و گوزلریمیز
نه زمان گوره جَکلر
اونلارین گورمک ایسته دیگلرینی، گورمَگی؟
بیری دئدی: ایندی کی سوروشوروق
گوره جاغیزدا!
باخدیلار، باخدیلار
و گوزلر چاخماقلاشدی
آلووا دوندی دیللر
دوداغلار باغلانیب آچیلدی
اوست اوسته، اوست اوسته، اوست اوسته
میلیونلار دیل، دوداق و گوز
حرکته باشلادی.
کسیلدی
سَسیزلیگی امر ائدنلرین سَسی
و
بویون اگدیرنلر
بویون اگدیلر!
چئویرمه: ۲۷.۰٣.۲۰۱٨
|