•
تودهی بیشکل نوری
که هزاران هزار سال است
به سوی من میشتابد
از تاریکیهای آنسویِ ستارهی قطبی،
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲٣ فروردين ۱٣۹۷ -
۱۲ آوريل ۲۰۱٨
تودهی بیشکل نوری
که هزاران هزار سال است
به سوی من میشتابد
از تاریکیهای آنسویِ ستارهی قطبی،
زن-وارهیی است خالی از صفات
تا در سکوت نیم شبِ تابستانی
فراز بامهای فقیرانه
که تَرنُم ستارگان
و همخوانیِ زنجرهها
در گوش مینشیند،
گریهی نوزاد،
لالاییِ مادر،
و پارسِ سگان قریهی دور
پیِ جانوری مرموز،
در حاشیهی گندمزار،
مرا به وصل خود برساند،
به غمخواریِ تو،
نطفهیی نابسته
در بالاترین ترازهای نیستی،
فارغ از سود و زیان،
تا ابد سرگردان
در سیاهیهای هستی،
و من در دیدارِ خوبِ تو،
با حکایتها، شعرها، آواها
از جهانی دور،
بغایت زیبا،
بغایت هراسانگیز،
تا تو،
از هراس فروفتادن،
زاده شدن،
و تکرار یک گذار،
بگریزی از من
تا دورترین کرانههای کهکشان
رها از چرخهی حیات،
نیست تا ابد
و در یک سیّارهی دور،
هنوز،
آرامش لالایی باشد،
گریهی نوزاد،
غرّش رود،
پارس سگانِ روستا
و جانوری مرموز
که لحظهیی خیره میماند
به تودهی بیشکل نوری
در آنسوی ستارهی قطبی
و ناپدید میشود میان بوتهها
در تاریکیهای دشتِ پیشِ رو
لقمان تدین نژاد
آتلانتا، ۱۴ اکتبر ۲۰۱۷
|