" جایگاه هایمان" و "کارگر مبهوت"
دو سروده از دو شاعر اهل ترکیه


بهرام غفاری


• با نانِ خالی
همیشه سیرشده شکمم
با نان آرام گرفته ام
با نان ترسانده شده ام ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۷ ارديبهشت ۱٣۹۷ -  ۲۷ آوريل ۲۰۱٨


 
جایگاه هایمان
حسن حسین کورکمازگیل/ شاعرترکیه
برگردان: بهرام غفاری


من کارگرزاده هستم، فرزندم*
از قسمتِ راه سازی خطِ آهن
پسرِ کارگری بازنشسته.
با نانِ خالی
همیشه سیرشده شکمم
با نان آرام گرفته ام
با نان ترسانده شده ام
اگر هم در سفره ای خاویار بگذارید
کبابِ سرخ شده ی برّه هم
قبل از همه ی آنها
بسوی نان می رود دستم
نامِ درد و نبردِ زندگیِ ما
*غمِ نان است.

برای خودم
هیچ چیزی نخواستم از این دنیا
نه کاخی، نه ماشینی، نه پولی
تف کرده ام به تمامی ارزشهای مقدستان.
بی بها اگر می فروشم دسترنجم را
من کارگرزاده هستم، فرزندم
دعوای من
دیگرگونه دعوایست.

*
- در ترکیه زمانی که بزرگتری، کوچکتری را نصیحت می کند یا شخصی از موضع قدرت با طرف مقابل خود صحبت می کند و یا وی را به صورت غیر مستقیم تهدید میکند در آخر جمله خود برای تفهیم کردن شخص، کلمه ی فرزندم را بکار می برد. در این شعر نیز کلمه فرزندم به این منظور بکار رفته است.   
- غمِ نان در متنِ اصلی شعر، بصورت دعوای نان آمده است. چون منظور شاعر، همان مترادف اصطلاح جاافتاده ی غمِ نانِ شاملوی بزرگ بوده است، در ترجمه شعر این اصطلاح از شاعرِ آزادی به عاریت گرفته شده است.



کارگر مبهوت
فاضل حُسنو داغلارجا/ شاعرترکیه

کارگری از فقر و گرسنه گی
مات و بهت زده بود.
به طرف خانه اش می رفت
در دستِ راستش چند اسکناس
حقوق ماهیانه اش.
در دستِ چپ اش
مادرش، زنش و چهار فرزندش.
هرکس که او را می دید
به کارفرما بد و بیراه می گفت.

ترجمه: بهار سال نود و هفت
بهرام غفاری