از این صبح دردناک به آن شب ماندگار در ذهنم! - بهزاد کریمی

نظرات دیگران
  
    از : صادق اشنا

عنوان : شعبه مرکزی
اقای کریمی ، من متوجه منظورتان نشدم ، شعبه مرکزی یعنی چه، شعبه مرکزی ! ؟
٨۴۷۱۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱٣۹۷       

    از : بهروز مطلب زاده

عنوان : درسوگ ارغوان رفیق تهماسب!
« ارغوان!
این چه رازی است که هربار بهار
با عزای دل ما می آید!»

مرگ، این بار نیز بی صدا آمد و گل سرخ دیگری از باغ زندگی چید. انگار این زمستانِ برگ ریزِ مرگ و میر را پایانی نیست.
سرانجام عفریتِ مرگ فانوس عمر ستاره دیگری را خاموش کرد.
فرزانه مهربان، رفیق، همسر و شریک زندگی رفیق گرامی ما تهماسب وزیری از میان ما رفت.
تهماسب گرامی!
میدانیم که تحمل از دست دادن یارِ باوفایِ مهربانی که عمری درکنارتو بوده، و تودرسخت ترین وسردترین لحظه هایِ زمهریریِ زمستانِ زندگی، با گزمای آفتاب وجود او خود را گرم کرده ای، دشوار است. تسلیت صمیمانه مرا بپذیر و مرا غم شریک خود بدان.
باعرض تسلیت صمیمانه به خانواده های وزیری و صابری، به ویژه خانم بانو صابری و
تهماسب وزیری.
٨۴۶۹٣ - تاریخ انتشار : ٨ ارديبهشت ۱٣۹۷