•
"انترناسیونال" سرود وحدت است، وحدت صفوف میلیونی پرولتاریا، وحدت کارگران و زحمتکشان سراسر جهان، وحدت نژادهای انسانی. انترناسیونال بشارت گر رهایی است، رهائی پرولتاریا و فراتر از آن رهائی تمامی بشریت از قید استثمار، ستم و جهالت و بردگی مزدوری
...
این متن را رفیق فقید سیف¬اله اکبری سال گذشته اول ماه مه بمناسبت روز جهانی کارگر برای نشر در اخبار روز تهیه کرده بود که متأسفانه ارسال نشد.
"انترناسیونال" سرود وحدت است، وحدت صفوف میلیونی پرولتاریا، وحدت کارگران و زحمتکشان سراسر جهان، وحدت نژادهای انسانی. انترناسیونال بشارت¬گر رهایی است، رهائی پرولتاریا و فراتر از آن رهائی تمامی بشریت از قید استثمار، ستم و جهالت و بردگی مزدوری. اول ماه مه، عید وحدت است، عید تجلی همبستگی کارگران و زحمتکشان جهان.
اول ماه مه روزی است که طنین سرود انترناسیونال، زمین زیر پای سرمایه¬داری را می¬لرزاند. گرامی بداریم اوّل ماه مه را، بازو در بازوی هم، یک دل و یک زبان، با طنین سرود انترناسیونال. و گرامی بداریم خاطرهی پُر شکوه رزمندگان به خون خفته اوّل ماه مه را، خاطرهی کُموناردهای جانباخته را و گرامی بداریم یاد سُراینده سرود انترناسیونال را ...
پس از آنکه نخستین حکومت کارگری جهان (کمون پاریس) در اثر تهاجم وحشیانهی سرمایه¬داری، سقوط کرد و کُموناردهای پاریس در خون غلتیدند، بورژوازی برای گرفتن انتقام فجیع از پرولتاریای رزمنده پاریس جری¬تر گردید. ترور سیاه بر پاریس حکم¬فرما شد و "هفتهی خونین" با نبردهای شدید خیابانی و حماسه آفرینی¬ها و شهادت صدها کارگر رزمنده، جهان را تکان داد. کمون در "پرلاشز" (گورستان کُموناردها) آرام گرفت. امُا آرمان¬ها و آموزش¬های سُترگ آن، عزم پرولتاریا را در مبارزه برای پیروزی نهائی استوارتر کرد.
مارکس نوشت: "پاریس کارگری و کمونش برای همیشه به مثابه طلایه¬دار جامعهی نوین در یادها خواهد ماند و خاطرهی شهیدانش با عشق و احترام در قلب بزرگ پرولتاریا جاودانه خواهد زیست".
در دومین روز "هفته خونین" اوژن پواتیه شاعر مردمی، که نجار نیز بود با قلبی آکنده از عشق به کمون و کُموناردها و نفرت علیه سرمایه¬داران، شعری سرود که جاودانه ماند. این شعر که کمی بعد "سرود انترناسیونال" نام گرفت، به یاد قهرمانی کُموناردهای رزمنده پاریس سروده شده بود.
اوژن پواتیه در سال ۱٨۱۶ در یک خانوادهی فقیر متولد شد و تا آخر عمر در فقر و فلاکت به سر برد. در چهارده سالگی اولین شعرش را به نام "آزادی زنده می ماند" سرود. در سال¬های چهل، قرن نوزدهم با سرودن اشعار انقلابی و حماسی به روی دگرگونی¬های عظیمی که در راه بود، آغوش گشود و طنین فریادهای انقلاب ژوئن را در شعرهایش رساتر کرد.
اشعار پواتیه سرشار از جوشش حماسه و درخشندگی آرمان¬های والا و شکوهمند پرولتاریای انقلابی است. اوژن پواتیه در سال ۱٨۴٨ در جبههی نبرد کارگران علیه سرمایه¬داری جنگید و در سال ۱٨۷۱ به صفوف کُموناردها پیوست. پواتیه در انتخابات نمایندگان کمون از ٣۶۰۰ رأی ممکن ٣۵۵٣ رأی آورد و در تمامی مبارزات کمون شرکت فعال داشت. پس از سقوط کمون، پواتیه مجبور به ترک فرانسه شد و به انگلستان عزیمت کرد و از آنجا نیز روانهی آمریکا شد. ۹ سال بعد به فرانسه بازگشت و به صفوف حزب کارگران فرانسه پیوست. پواتیه در نوامبر ۱٨٨۷ با کارگران و مردمی که به آنها عشق می¬ورزید و برای آنها می¬سرود و مبارزه می¬کرد، وداع گفت. در جریان تشییع جنازهی وی، پلیس به جمعیت شرکت کننده یورش بُرد و انبوه جمعیت در حالیکه فریاد می¬زدند "پواتیه زنده می¬ماند" مراسم را به پایان بردند. پیکر او به وسیلهی کارگران پاریس در گورستان پرلاشز، جائی که کُموناردهای جاتباخته در آن آرمیده¬اند به خاک سپرده شد.
آری، همچنانکه کارگران پاریس فریاد می¬زدند، به راستی پواتیه زنده ماند. اگر در آن روزها، در روزهای کمون، در "هفتهی خونین" سرود او تنها بر زبان کارگران پاریس جاری بود، امروز میلیون¬ها کارگر و زحمتکش در سراسر جهان به زبان¬های مختلف "سرود انترناسیونال" را می خوانند. در اوّل ماه مه هر سال، کارگران و زحمتکشان سراسر جهان با طنین سرود انترناسیونال، پتک وحدت خویش را بر پیکر فرتوت سرمایه¬داری محتضر فرود می¬آورند.
و این است آن پیام وحدت بخش:
" بپاخیز ای انسان گرسنه
بپاخیز ای داغ خورده نیازها
بپاخیز و دگرگون کن،
پایان دِه سالیان عجز و بندگی را.
و به دور ریز هر آنچه خرافات است
ای توده¬ها برخیزید! برخیزید!
تا این وضع را تغییر دهیم.
و پیروزی را به دست آوردیم.
پس رفیقان گرد آئیم و متحد شویم
و به نبرد آخرین بپردازیم.
ما کارگران، دهقانان و دیگر یاران
باید از میان زحمتکشان سرباز گیریم،
بگذار هم اکنون برای برادرانمان (زحمتکشان) دعوی زمین نمائیم
و سستی و تنبلی را از روی زمین برکنیم.
دیر زمانیست که طعمهی لاشخورها بوده¬ایم،
ولی اکنون، بدرود ای روح ترسو و پست
که ما در آستانه روزهای درخشانیم.
نه! رهائی از آسمان به زیر نمی¬افتد
به ثروتمندان نیز، اعتماد نشاید،
این دستان خود ماست که باید زنجیرها را بگسلد.
دور نیست که چپاولگران را طرد کنیم،
و برای همه، روزهای شادی و سعادت را نوید دهیم.
پس! رفقا گرد آئیم و متحد شویم
و به نبرد آخرین بپردازیم،
که انترناسیونال به وحدت نژادهای انسانی می انجامد.