روز اول ماه مه ۱۳۵۸: جشن انقلاب
•
متن زیر ترجمه ی بخشی از کتاب «خمینیسم» است که به شرح برگزاری جشن ها و راهپیمایی های نخستین سال انقلاب ایران می پردازد. در اول ماه مه سال ۱۳۵۸ چهار تظاهرات و گردهمایی جداگانه از سوی گروه های طرفدار جمهوری اسلامی و احزاب چپ گرا در ایران برگزار شد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱۱ ارديبهشت ۱٣۹۷ -
۱ می ۲۰۱٨
طرفداران خمینی بهرغم وجههی پوپولیستیشان در ابتدا به اول ماه مه توجه اندکی نشان دادند. به واقع، آنان و نیروهای انتظامی در اوایل اردیبهشت، وقتی که دریافتند احزاب چپگرا تدارک سهم برگزاری گسترده این رخداد را دیدهاند، به شدت غافلگیر شدند.[۴۶] برای عقب نماندن از قافله، حزب جمهوری اسلامی- که در آن زمان هستهی اصلی طرفداران خمینی را تشکیل میداد- با عجله و در آخرین دقایق تدارک تظاهرات اول ماه مه اختصاصی خود را دید. برای کمک به ]افزایش شمار شرکتکنندگان در این تظاهرات [دولت حداقل دستمزدها را بالا برد و آن روز را تعطیل عمومی با حقوق اعلام کرد. خمینی سخنرانی پرشوری به مناسبت این روز ایراد کرد و به کارگران هشدار داد که مراقبت «بیاعتقادها» باشند و اظهار داشت که محافظ اصلیِ کارگران، اسلام است. او گفت: «هر روز باید روز کارگر باشد؛ زیرا کارگر منشأ همه چیز است، حتی بهشت و جهنم و اجزای اتم» [۴۷] این سخنان از نظریه مارکسیستی «ارزش» نیز رادیکالتر مینمود.
در آستانهی اول ماه مه همهی روزنامههای کثیرالانتشار، از جمله روزنامههای وابسته به حزب جمهوری اسلامی، مقالاتی اختصاصی در رابطه با طبقهی کارگر منتشر کردند. این مقالات شامل تاریخچهای از اول ماه مه بود که از مبارزات کارگری در آمریکا آغاز شد، با مطلبی درباره انترناسیونال دوم تداوم پیدا کرد و با یادآوری سالهای ۱۹۵٣-۱۹۴۱م (۱٣٣۲-۱٣۲۰خ) [در ایران] پایان گرفت. بیشتر مقالهها درباره تظاهرات سالهای ۱٣٣۲-۱٣۲۰ به نقش حزب توده اشارهای نداشتند. برخی دیگر اندازه و رزمندگی این تظاهرات را بزرگنمایی، و اظهار کرده بودند که این [رزمندگی و مبارزهی طبقاتی] امکان فراتر رفتن به انقلابی موفقیتآمیز را داشت اگر «رفرمیستها» رهبری حزب را قبضه نکرده بودند.
از اوایل صبح آن روز چهار تظاهرات جداگانه در تهران شکل گرفت.
طرفداران حزب جمهوری اسلامی از سه جهت به سمت میدان امام حسین حرکت کردند: آنها از میدان راهآهن و میدان شوش که در مجاورت حاشیهنشینان جنوب تهران بود؛ از میدان انقلاب، نزدیک دانشگاه تهران در غرب، و از منطقه صنعتی نارمک در شرق به راه افتادند. بنا به نوشتهی روزنامهای ضد روحانی این تظاهرات از میدان انقلاب تا میدان امام حسین به طول سه کیلومتر امتداد مییافت.[۴٨] این تظاهرات هم از سوی شوراهای کارخانههایی که حزب جمهوری اسلامی در آن دست بالا را داشت و هم از سوی جامعه روحانیت [مبارز] تهران پشتیبانی میشد.
فراخواندهندگان این تظاهرات به تظاهرکنندگان انذار داده بودند که فقط پلاکاردهای رسمی را حمل کنند که بر آن این جمله نقش بسته بود «هر روز، روز کارگر است».[۴۹] این میتینگ با سخنرانی نماینده جبههی آزادیبخش فلسطین، آیتالله بهشتی، رهبر حزب جمهوری اسلامی و ابوالحسن بنی صدر که مشاور نزدیک خمینی شده بود، پایان گرفت.
همزمان، ائتلافی از گروههای چپ به رهبری فدائیان و پیکار (مائوئیست) از خانه کارگر نزدیک به ساختمان مجلس در جنوب تهران به سمت میدان فردوسی تظاهرات کردند. خانه کارگر که یک مرکز اجتماعی بود در جریان انقلاب به دست گروه پیکار افتاده بود. بنا به نوشتهی روزنامههای طرفدار این جریانها نیم میلیون نفر در این تظاهرات شرکت کرده بودند.[۵۰]
حزب توده از وسط شهر، میدان سپه، به سمت دروازه شمیران راهپیمایی کرد و در آنجا تظاهرکنندگان به سخنرانی یک کارگر دخانیات و پیام اتحادیههای کارگری کمونیست فرانسه گوش فرا دادند.
این تظاهرات را بیست و سه سندیکا فرا خوانده بودند. برخی از این سندیکاها تازهتأسیس بودند؛ و حال آنکه برخی دیگر همان سندیکاهای دولتی بودند که به دست طرفداران حزب توده فتح شده بودند. بعد از سخنرانی در پیچ شمیران، برخی از تظاهرکنندگان طرفدار حزب توده به تظاهرات حزب جمهوری اسلامی به سوی میدان امام حسین، پیوستند. برخی از پلاکاردهایی که آنان حمل میکردند به زبان ترکی و برخی به زبان فارسی بود.
اریک رولو، * سردبیر لوموند،** نوشت تقریباً نیمی از اتحادیههای کارگری تهران از تظاهرات حزب توده پشتیبانی کرده بودند [۵۱] دیگر ناظر خارجی پذیرفت که حزب توده نسبت به دیگر سازمانهای چپ از پشتیبانی بیشتر در میان کارگران کارخانهها برخوردار است. هر چند که این ناظر خارجی به اینکه حزب توده "اتحادیههای سنتی" را بر "شوراهای کارگری مردمی ترجیح داده بود." نگاهی انتقادی داشت. [۵۲]
مجاهدین خلق تظاهراتشان را در دانشکدهی کشاورزی [و منابع طبیعی] کرج برگزار کردند. به واقع این گروه در سالهای میانی دههی ۱۹۶۰م (۱٣۴۰خ) به صورت زیرزمینی در همین مکان شکل گرفته بود. این تظاهرات را نیز سازماندهندگانی کارگری که در جریان اعتصاب خونین اردیبهشت ۱٣۵۰خ (۱۹۷۱م) نساجی جهان چیت کرج شرکت داشتند، فراخوانده بودند. مجاهدین در آن زمان در شورای کارگری آن کارخانه دست بالا را داشتند. [۵٣] علاوه بر خواستههای سیاسی تظاهرات مجاهدین خواستههای دیگری همچون حداقل دستمزد، قانون کار مطلوب و دستمزد برابر زنان و مردان در قبال کار مساوی آنان را نیز مطرح کرد.
خبرگزاریهای ایرانی که حاکمیت به دقت آنها را رصد میکرد جرئت نکردند که این چهار تظاهرات را از نظر میزان مشارکت با یکدیگر مقایسه کنند؛ اما اریک رولو گزارش داد که میزان مشارکت در هر یک از این تظاهرات کمابیش مساوی بوده و در هر یک چند صد هزار نفر شرکت کرده بودهاند. [۵۴] نیویورک تایمز درباره با تظاهرات حزب جمهوری اسلامی را ٣۰۰۰۰ نفر، اما تظاهرکنندگان عضو حزب توده و دیگر جریانات چپ را نزدیک به ۱۰۰۰۰۰ نفر برآورد کرد. [۵۵] جدا از این برآوردها، آنچه ما مطمئنیم این است که این بزرگترین جشن خیابانی بود که در تهران برگزار میشد.
هر کدام از این چهار تظاهرات با مضمونی مشترک سروکار داشتند؛ اهمیت اول ماه مه، نیاز به قانون کار مترقی که این روز را به رسمیت بشناسد، اتحادیههای مستقل، حق اعتصاب، هشت ساعت کار در روزه و چهل ساعت کار در هفته، مزد برابر در ازای کارِ مساوی (حتی روحانیون متعلق به حزب جمهوری اسلامی نیز خواستار این بودند که زنان معادل مردان دستمزد دریافت کنند). هر چهار تظاهرات تبعیتشان را از جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی اعلام داشتند، و فراخوان به ملی کردن موسسات اقتصادی بزرگ دادند و از هوشیاری مسلحانه در برابر قدرتهای امپریالیستی به خصوص ایالات متحده دفاع کردند. حتی پوسترهای حزب جمهوری اسلامی هم پر از مشتهای گره کرده و گلهای سرخ بود که در قدیم این نشانهها به حزب توده تعلق داشت. برخی از شعار نوشتههای حزب توده نیز تبار آذربایجانی بسیاری از کارگران تهران را بازتاب میداد. [۵۶]
با وجود شباهتها، هر یک از تظاهرات تفاوتهایی مهم نیز داشتند که برخی آشکار و برخی دیگر زیرکانه پنهان شده بود. مجاهدین، همچون حزب جمهوری اسلامی از تصاویر مذهبی و اصطلاحاتی مانند مستضعفین و کارگر سود برده بودند. شعارهای اصلی حزب جمهوری اسلامی این بود: کارگران، رنجبران، اسلام برای شماست «کارگران، امروز روز شماست» «کمونیست، عامل امپریالیست» «برابری، برادری، حکومت عدل علی» «حزب ما حزب الله است رهبر ما روحالله است». این پوسترها منارهها را در کنار ماشینآلات صنعتی و گلهای سرخ به تصویر کشیده بودند (این گلها بیشتر به نظر گل سرخ میرسیدند تا آنکه میخک باشند. میخک گلی بود که سازمانهای سکولار ترجیح میدادند). شعار اصلی مجاهدین در آن روز این بود: «اسلام راستین جامعه بیطبقهی توحیدی به ارمغان خواهد آورد».
در دیگر سو، حزب توده و دیگر جریانات چپگرای غیرمذهبی از نشانهها و زبان غیرمذهبی بهره گرفته بودند، آنها از حضور زنان بیحجاب استقبال میکردند و در کنار خواستههای کارگری، خواستار «زمین برای کشاورزان» میشدند. در ضمن از اصطلاحاتی چون طبقه و سرمایهداری بیشتر استفاده کرده بودند و به جای اینکه روز اول ماه مهی را یک «مراسم رسمی» جلوه دهند، آن را «عید» و «جشن» کارگران میخواندند. شعار نوشتههای آنان خطاب به «کارگران جهان» بود و نه فقط «کارگران». پوسترهای آنان زنجیرهای از هم گسسته و رنگ سرخ در پرچمها، ستارهها و گلهای میخک را به تصویر کشیده بود.
این پوسترها همچنین زنان بیحجاب و مردانی با عضلات پولادین را نشان میداد که کلاههای کارگری بر سر داشتند. پوسترهای فدائیان منظومهی شمسی را به نمایش گذاشته بود که هم دانش و هم جهان شمولی آرمانهای بشری را بازنمایی میکرد و از سوی دیگر برآمدن خورشید نشانهی عصر نو بود. این نماد و نشانه از جنبشهای کارگری قرن نوزدهم اروپا به عاریت گرفته شده بود. حزب توده شعار دههی ۱۹۴۰م (۱٣۲۰خ) خود را احیا کرده بود که «نان برای همه، آموزش برای همه، بهداشت برای همه» بود. خانهی کارگر [اشغال شده به دست گروه پیکار] بر حقوق بیکاران تأکید کرده بود و هم حقوق بیکاری و هم برنامه برای ایجاد کار را تقاضا میکرد.
نشریات سکولار و چپگرا اشعاری به مناسبت این روز منتشر کردند که پر از استعارههای مارکسیستی بود: لنین، پرچمهای سرخ، انقلاب اکتبر، طلیعهی عصر صنعتی نو، و همبستگی بینالمللی کارگران. [۵۷]
راهپیماییهای اول ماه مه تقریباً در همهی شهرهای بزرگ، همچون آبادان، اصفهان، تبریز، اهواز، قزوین، شیراز، یزد، اراک، سنندج، همدان و اردبیل برگزار شد. حجتالاسلام رفسنجانی سخنران تظاهرات آبادان بود که از سوی نفتگران ترتیب داده شده بود. در این راهپیماییها کسی کشته نشد، ولی در برخی نقاط متعصبان مذهبی که به عنوان «حزب الله» شناخته میشدند به چپگرایان حمله بردند بردند که این خود نشانهای بود از رخدادهایی بود که در آینده به وقوع پیوست. [۵٨]
دیگر نشانهی نامیمون آن روز ترور آیتالله مطهری به دست گروه فرقان بود.* آیت الله مطهری یکی از نزدیکترین مشاوران خمینی بود. این واقعه تأثیری بلندمدت در برگزاری روز اول ماه مه در سالهای آینده گذاشت.
کتاب نوشته ی یرواند آبراهامیان و ترجمه ی مزدک دانشور است
* -Eric Rouleau
** - Loumond.
* - فرقان یک گروه زیرزمینی بود که از هواداران مبارز علی شریعتی تشکیل میشد.
|