چاره، جز سرنگونی حکومت مذهبی نیست!


اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۴ خرداد ۱٣۹۷ -  ۴ ژوئن ۲۰۱٨


با تیزی و رسوخ سنبه، سرآخر جسته گریخته بگوش ها رسیده و چشمان مان می بیند که زبان خامنه ای کراوات شده، پریشانگوئی در میان دار و دسته ی بیت و سرانش بالارفته، و وابستگان وفادار سه نیرو به نظام پی برده اند که زمین پس از دیماه سفت شده است و جای خوشخیالی برای گندزدن بیشتر وجودندارد. چراکه نگهداری جان های تبهکار، ثروت های چپاولشده و بیش از همه حفظ خیمه الهی شان که به قیمت نابودی زندگی کارگران و توده ها و از همپاشی ثبات و امنیت کشور انجامیده، دیگر بقای خود آنها هم با هیچ ترفند و بهانه دای آسان نیست. بنابرین کلیت نظام مذهبی و جناح هایش در معرض نابودی هستند و ناچار می باید به حیله گری های تازه و کارآمدتری دست به چاره برند تا مگر بادآوردهای حکومت آسمانی برای اخوندها، آخوندیاران و کاسه لیسان آنها برجابماند. برای ما اما همانطوریکه شناخته شده است، دوطیف اصولگرا و اصلاحجو در طی عمر چهل ساله رژیم پیاپی مکمل و متضاد هم بوده اند، مکمل هم بوده اند، زیرا: رژیم هیچگاه نتوانسته ثبات اجتماعی، آرامش سیاسی و رونق اقتصادی داشته باشد. ناگزیر در برابر هر خیزش کارگران، زحمتکشان، روشنفکران مردمی دمکرات، بیکاران و گرسنگان از یکسو، و کنارزدن فشار افکار اپوزیسیون چپ و کمونیست مترقی از دیگرسو یاور و پوشش همدیگر در روزها و رویدادهای ناگوار باشند و بوده اند. در عینحال که نقش نیروی مخالف درون حکومتی همدیگر نیز بوده، و در روابط دیپلماسی داخلی، منطقه ای و جهانی هم می بایست برای مجاب پشتیبانان نئولیبرال خود داد و ستد فریبکارانه بعنوان ثبات مالی نظام داشته باشد و داشته اند. پس جنگ حیدری ـ صفدری شان هم جز برای سهم بیشتر از قدرت و ثروت ما نبوده است. اما چرا متضاد؟ زیراکه پیوسته از دوران طالقانی بنی صدر ـ بازرگان منتظری که پایانه اش به ترور رفسنجانی و خانه نشین کردن موسوی ـ کروبی ـ خاتمی رسید، هردو گروه در برابر هم بوده و دافع سرکردگی یکتازی یکدیگر گشته و هر جناحی که زورش بیشتر شده دیگری را با زور به تبعیت و...واداشته است.
هماکنون نیز از آنچه بروشنی هویداشده چنین برمی آید که خامنه ای می خواهد با آوردن سیدخندان و بیاری حیله گری رسوای "اسلام دمکراتیک" او، بساط ویرانش را از مهلکه ی مرگ برهاند و سید روباه هم پذیرفته و وارد میدان نجات نظام شده است. بی پروا از اینکه مردم بستوه آمده پس از تجربه تلخ ٨٨ و در خیزش دیماه به هردو جناح " نه " گفتند: (اصلاحطلب اصولگرا دیگه تموم ماجرا!) و در پی دیماه و رشد کمی و کیفی مبارزه ضدرژیمی، اینک اعتصاب های گسترده بخش های مختلف کارگران، بهمراه خیزش های اعتراضی سراسری مالباختگان و خانه خرابی توده های بجان آمده و درخواست برابری حقوق زن و مرد و مبارزه زنان خیابان انقلاب و... هدف سرنگونی بی کم و کاست رژیم وارد فاز جنبش مدنی در همبستگی سراسری ـ طبقاتی با دیگر هموندان خود شده، شکوفائی یافته و همگان می دانند که" اصولگرا ـ اصلاحجو" هردو هموندند و همیشه نقش یاری مردمی بازی می کنند. و نباید دوباره و به هیچ قیمتی به آنها اجازه بازیابی نیرودهند و نخواهندداد تا تجدید قوا کنند و با نفس تازه به تکرار نسل کشی ها، ترورها، اعدام ها، افیون ها، فسادها، فحشا ۱۴ سال ها، زندان ها، شکنجه ها، اسیدپاشی ها، سرکوب دانشگاه و دانشجوها با نام انقلاب فرهنگی، جنگ های مذهبی ٨ ساله، ساخت موشک های قاره پیما و بدتر از آن ساخت سلاح های اتمی داد و حالا هم در بسیج نیروهای حزب الله شیعه، در لبنان، یمن و سوریه، عراق با نان مردم و ...ادامه دهند و دشمن بازتولیدکنند. این رژیم مکارتر از آنست که تصورش رود و شایسته است بیشتر هوشیار باشیم. مگر نه اینکه ما هنوز نمی دانیم چرا روباه خندان اجازه رسانه ای شدن نداشت؟ او که پیاپی یاور استبداد مذهبی بوده و هست، و یا نمی دانم چگونگی علل حصر و خانه نشینی موسوی و زنش و کروبی را! زیراکه دستان اینان همه در خون و خوان توده ها آغشته است. تردیدندارم که کنارگذاردن آنها تنها ترفندی برای اینروزهاست، گذشته جنایتکارانه ی اینان با خانه نشینی پاک نشده و تنها با جدائی دین از دولت چاره پذیراست. هدفی که همچنان سازش ناپذیر مانده و دشمنان ضدبشری مان را هم نچندان دور و در بزنگاه بایسته به محاکمه عادلانه در دادگاه علنی مردمی خواهیم کشاند.
همینک در پهنه سیاسی جهان جابجائی برجسته ای با خروج امپریالیسم آمریکا از برجام آغازیده که می تواند با کناره گیری فرانسه از آن تکمیل شود. چه طرح و برنامه ای این دو و دیگر قدرت های جهان اروپائی از جمله چین و روسیه دارند، روشن نیست، اما هدف این سیاست در پیوند با جنگ اقتصادی آنهاست که راسیسم ترامپ و لابی های یهودی اش عمدتا آنرا نمایندگی می کند. سیاست اروپا که هیچگاه مستقل از آمریکا نبوده، ناگزیر در برابرش ایستاده و اینک جز تبعیت و یا خروج از همکاری با دولت ترامپ بیشتر ندارد؛ و شکل دوم در شرف تکوین می باشد. در همین راستا رژیمی آخوندی ناگزیر به پذیرش فرمان های آمریکائی و یا جامعه اروپائی احتمالا مستقل هست. تاکتیک و راهبرد این فرمان ها هرچه باشد، در یک اصل آن تردید نبایدداشت که رژیم با آوردن سیدخندان می باید تضمین دهد که بساط خامنه ای، یکه تازی مطلق مذهب دولتی جمع و دورریخته شود، تبعیض ها و سرکوب های مذهبی، حق تشکل، تحزب، اعتراض ها، اعدام ها و شلاقزنی ها و... برای همیشه کنارگذارده شود.   
این بخش کوچک نه در توان پذیرش رهبر نیست، که میانجیگران اروپائی هم به کمتر از آن در برابر هم ژندارم جهان و رژیم ولائی تن خواهندداد؛ با این یادآوری سرراست که مردم ما نیز هرگز و دیگر با نمی خواهند حکومت مذهبی را با هر اسم و رسم نرمشگرائی دوباره داشته باشند. جدائی دین از دولت آغاز راه مبارزه نان و کار و آزادی ست که مرزهایش را با دشمان خود بخوبی می شناسد. این راهکار تنها شامل رژیم ولائی نمی شود، بلکه عربستان سعودی هم با همه رفرم های تازه ای که آغازیده، مشمول کنارزدن مذهب از سیاست می شود و این بتنهائی کافی نیست. چرا که در منطقه ی خاورمیانه و جهان اسلام ضرورت رفرماسیون مذهبی در اسلام جزو جدائی ناپذیر گذر از این واماندگی ۱۴۰۰ ساله واپسگرائی ست، در اینجا ما با عقیده، و وجدان آزاد مومنین سردشمنی نداریم؛ تناقض ما و خودکامگی سران مذهبی مسمانان شده که عامل سوء استفاده های یک مشت آخوند فرصتطلب است که برای حفط سروری سیاسی اقتصادی خود سده هاست مانع حرکت تاریخ بسود نیروهای تاریخساز بوده است.

امروز بلازده ی ما محصول دسیسه ها و طمعکاری های بلند امپریالیسم آمریکا و شرکای عمدتا غربی ناتوئی در ساختن شاه و شیخ بوده است. هشدار روشن و تجره مندی می دهم به آنهائی که صادق ولی خودفریبی کرده، و هنوز خاک در چشم تاریخ و توده ها بجان آمده می پاشند و آشکارا متکی به یاری و وعده های امپریالیسم آمریکا با تاریخی ۲۴۱ ساله است، که این رژیم تبهکار و ضدبشری، بیش از ۲٣۶ سال از عمر خود را در جنگ و سرکوب مبارزه های آزادیخواهی ملی، مردمی و برابریخواهانه و در بیرون از مرزهای کشور علیه دیگر ملت ها گذارنده و پرداخته است. و چرا؟ اینان خوشبین بما بگویند که به همراهی و پشتیبانی همین ها نبود که شاه و شیخ آمدند؟ و چرا اینان اصولا باوری به توان انقلابی کارگران و توده ها نداشته و ندارند؟ چون می خواهند دوباره در خدمت به گردنکشان داخلی جهانی باشند و مردم را اسیرکنند. وگرنه چرا نمی بینند که همینک علاوه بر توطئه رژیم ولائی ـ سعودی، برای شعله ورتر کردن جنگ مذهبی که در منطقه آشوب بپاساخته و توده های ساده دل را بجان هم انداخته و به پراکنده کردن هدف مبارزه ی لازم که سکولاریسم و نان برای کارمزدان منطقه باشد، به ترورهای داعش ها آنجامیده و آسیب های بیکران برجاگذارده است، چرا پایان نمی دهند؟ مذاهبِ اسلامِ سیاسی ایکه دمار از روزگار کارگران و توده ها درآورده و راه رهائی از آنها، جز سرنگونی استبداد مذهبی نیست. اینان همزمان ترفندهای صهیونیسم راسیست در پیوند با عربستان و...نمی خواهدببینند که در پیوند با اهداف درازمدت ترامپ می باشد. و طبعا هیچکدام از این گروه های ضدمردمی بنام حکومت های اسلامی یا سرمایه سالاری نئولیبرال نمی خواهند در منطقه آشوبی خاورمیانه مردم بر اراده ی سیاسی، اقتصادی، مذهبی و فرهنگی خود آنگونه که می خواهند دست یازند و بپردازند و حق ازادی عقیده و وجدان را بدون دخالت سران مذهبی و ملی به دولت های منتخب خودبسپارند بی آنکه برای چنین خواسته های ابتدائی بجان هم افتند و همدیگر را بکشند. بویژه در کشور چنددست ما جایز نیست دین و مذهب رسمی وجود داشته باشد که به چنین مکافت های هستی سوزی فراروید و بینجامد.

بهنام چنگائی ۱٣ خرداد ۹۷