چرا جاهل ها و لات ها "عقاب های ایران" شده اند؟ - مسعود نقره کار

نظرات دیگران
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : لاتیسم، آخوندیسم، استبداد
اگرچه تاکنون پرداختن به موضوع عیاری، لوطی گیری، لات بازی و لمپنیسم توسط محققینی( یکی از آنان آقای نقره کار گرامی بوده) انجام گرفته است اما باید به این نکته توجه داشت تا تحقق آزادی و دمکراسی در کشور، پرداختن به گروهی از آنان -که کارکرد سرکوبگری آزادی خواهان را دارند و کارشان تحکیم پایه های استبداد است و یا ابزاری در دست مستبدین حاکم اند- از ضروریات دوران روشنگری ایران است.
می دانیم هرکدام از این عناوین عیاری، لوطی گری، لات بازی و لمپنیسم دارای بار معنایی و صفاتی خودشان را دارند.
در شرایط فعلی، در پرداختن به اینها اگر به گذشته بسیار دوری برویم شاید اتلاف وقت باشد اما اگر به همین یکی دو قرن اخیر توجه کنیم مشاهده می کنیم(عیاری را کنار می گذاریم):
لوطی گری و لات بازی و لمپنیسم نقش تأثیرگذاری در تحولات سیاسی کشور داشته اند و اقدامات آنان بگونه ای انحراف در روند تحولخواهی کشور بوده است.
در جریان مشروطه مشاهده می کنیم:
انگلیس برای به انحراف کشاندن آن تحولخواهی روی قزاق ها، که می توان ادعا کرد آنها ریشه در محل های لات خیز داشته اند ، سرمایه گذاری کرد. و در این سرمایه گذاری، فردی به نام رضا که رشد یافته یکی از محل های لات خیز بوده را مجری سیاست هایش می کند. که بدین طریق، رسماً لاتیسم وارد تصمیم گیری های سیاسی می شود( از پرداختن به جزئیات صرف نظر می شود)؛ که نتیجه این ورود هم چیزی جز استبداد نبوده و نخواهد بود.
نکته ایکه که باید به آن توجه داشت اینست:
لاتیسم وقتی به قدرت می رسد برای نگهداشت خود علاوه بر حذف گروه های فرهیخته و روشنفکر جامعه به حذف گروه هایی از لاتیسم هایی که آنها را رقیب خودش می داند اقدام خواهد کرد.
رضا نام وقتی رضا شاه شد، برای ماندگاری خودش و استبدادش همانند سایر مستبدین می بایستی به سمت حذف تمامی رقبایش گام بر می داشت و چنین نیز کرد
وقتی حذف روشنفکری مشروطه را انجام داد و بسمت حذف رقبای مذهبیش و لاتیسمی خاصی رفت اگرچه ظاهراً اقتداماتی را انجام داد
اما در عمل، بانی رابطه مراد و مریدی شدیدی بین آخوندیسم موجود در جامعه با لاتیسم موجود در جامعه گردید و رابطه این دو گروه ضد آزادی را علنی تر کرد و در استبداد بعدی استحکام بین لاتیسم با آخوندیسم چه در سرکوب نهضت ملی زنده یاد دکتر مصدق(تبانی کاشانی و لاتیسم وقت در دفاع از شاه) و چه در سال ۵۷ که به تشکیل حکومتی چهل ساله می شود که این حکومت گریبان جامعه را رها نکرده است
پس خاستگاه هر نوع لاتیسم در این کشور؛ چه لاتیسم وابسته به آخوندیسم و چه لاتیسم وابسته به غیر آخوندیسم، استبداد حاکم است.
که باید گفت پاد زهر رشد انگلی هر نوع لاتیسم سیاسی و آخوندیسم سربار جامعه، آزادی و دمکراسی است.
پرداختن به آخوندیسم و لاتیسم بعد از سال ۵۷،در نظری دیگری
٨۵۶۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱٣۹۷       

    از : مهرداد ابوالحمد

عنوان : لومپن ها بازوی سرکوب نظام ولایی
نکته یی که نویسنده به آن اشاره نکرده، تداوم تاریخ نزدیک دیروز در تمام رخدادهایی است که طی ۴۰سال گذشته در زیر این حکومت آخوندی رخ داده است.
لومپن ها و جاهلها از روز اول تشکیل این حکومت بازوهای سرکوب این حکومت بودند. کمیته های محلات تهران و همه شهرها به طور عمده از جاهل ها و لات و لومپنهای آن محلات تشکیل شدند. در همان هفته های اول بعد از انقلاب نمونه های متعددی از شکایات محلی وجود داشت که پاسداران کمیته های جنوب شهر در محلات شمالی شهر به مراکز نظامی آمریکایی یا خانه های ثروتمندان گریخته از کشور رفته اند و سیاه مست در آن خانه ها و مراکز یا پیرامون آنها عربده کشی کرده یا مست و بیهوش توسط اهالی از آن خانه ها بیرون کشیده شده اند.
چماقداران و چاقوکشانی که اجتماعات و میزکتاب نیروهای ترقیخواه را در برابر دانشگاه تهران یا دیگر نقاط سطح شهر برهم می زدند، همه از این قبیل لومپنها بودند.
یک نمونه بارز آن فردی معروف به عباس فالانژ بود که به طور عمده در حمله به اجتماعات مست بود. بازجویان کمیته ها و فرماندهان اکیپهای عملیاتی کمیته ها که بعدا بخشی از وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی را تشکیل دادند همه از لومپنها بودند.
یکی از بارزترین نمونه ها که حتی در ایران به ریاست جمهوری رسید، احمدی نژاد است که حتی طی مراحل گوناگون استانداری و شهرداری تهران توانایی و ظرفیت فرهنگی تغییر لحن و بیانش را نیافته بود و همه سخنرانیها و مصاحبه هایش آکنده از فرهنگ و گفتمان لومپنی است. بددهنی و بی چاک دهنی هم از ویژگیهای مشترک آخوندها و لومپنهاست. کین توزی و تلافی جویی و هیچ تاب و توان تحمل سخن غیر از خود را نداشتن، همان قدر که برای آخوند بالای منبر حیاتی است که متکلم وحده باشد، برای لومپن و گنده لات محله هم ضروری است که هیچ چیز را بی جواب نگذارد و اگر جواب فحاشی به خودش را نتواند بدهد، همیشه آماده است تا چاقو را تا دسته در بدن طرف مقابل فرو کند. قتلهای فجیح زنجیره یی و کشتارهای سبعانه تروریستی با مثله کردن سوژه ها در پاریس و بن و استانبول تنها از لومپنهایی مثل اکبر خوش کوش و همگنان او برآمده است. این ها عملکردهای مشترک آخوندها و لومپنهاست که با ایجاد رعب و وحشت در جامعه و حتی سطح جهانی تلاش کرده اند بقای خود را تضمین کنند. تنها کافی است چند دقیقه در لحن و فرهنگ افرادی مثل محسن رضایی و دیگر سران سپاه و نیروی انتظامی و برخی آخوندهای قضاییه رژیم مثل پورمحمدی و حتی کسانی که عنوان مفسر و تحلیلگر و استاد دانشگاه را یدک می کشند دقت کنیم تا دریابیم که این حکومت و ساختارش معجونی است از آخوند و لومپن که ویژگی شان از نظر اقتصادی زندگی در حاشیه تولید است و به همین دلیل برای هیچ مسأله یی هیچ راه حلی ندارند. جنبش نوین انقلابی ایران هرگز از این پدیده غافل نبود و فدایی شهید حمید مومنی مقاله ارزشمندی در تشریح لومپنیسم دارد و شادروان علی اکبر اکبری نیز در دهه ۵۰ پیوندهای فرهنگی لومپنها با رژیم شاه و دستگاه تبلیغاتی و هنری اش را در کتاب مستقلی به نام لومپنیسم بر ملا کرده بود.
٨۵۵٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣۹۷       

    از : کیا

عنوان : مقایسه ای مقبول از لبات و ملا!
در جایی خوندم که خمینی در جوانی لات و مشروب خور و چاقو کش بوده است ، و فامیل او را به حوضه می فرستند تا شاید آدم شود ،با خیال واهی اگر داستان واقعیت داشته باشد.
٨۵۵٨۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣۹۷