دو سروده


یوسف صدیق


• نتوانسته ام بخوابم.
پلک می بندم،
صدای پای جهالت.
پلک باز می کنم،
صدای پای رذالت. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ٣ مرداد ۱٣۹۷ -  ۲۵ ژوئيه ۲۰۱٨


 
 

(۱)

چهل سال است
نتوانسته ام بخوابم.
پلک می بندم،
صدای پای جهالت.
پلک باز می کنم،
صدای پای رذالت.
چهل سال است
که ویرانی ام را انکار می کنم.
چهل سال است
که هر بار می نویسم : سنگ
ساری کنار واژه هایم می گرید.
کاش من فقط خودم بودم
و زنی که گاهی
دستش را می بوسم،
دوباره می رقصید.
.

(۲)

کشتی های جنگی
در آبراهه ی کوچک ...
ماهی ها
قرص خواب آور مصرف می کنند.
در کرانه های گرمازده
تشنگی
سکه های طلا می شمارد
و نوای خشک نی
به گریه ی بی وقفه ی باد
معنا می بخشد.
کشتی های جنگی
در آبراهه ی کوچک ...
من دستم را گم کرده ام،
همسنگرم پایش را.
در پادگان ها
کلید یهشت
از جیب تقدیر سر برمی آورد.
.
تابستان ۱۳۹۷ ---