بهار


شهربانو قلعه نی


• در کافه ی آفریک
کسی برایم قهوه می ریزد
کسی می آید و گیتار می زند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۹ اسفند ۱٣٨۵ -  ۲۰ مارس ۲۰۰۷


در کافه ی آفریک
کسی برایم قهوه می ریزد
کسی می آید و گیتار می زند
کسی آمستردام آمستردام می خواند
بوستان می کند تنم را با صدا

در کافه ی آفریک
با این بهار این قهوه این گیتار
انگار هیچوقت غریب
هرگز دلتنگ یک سلام یک دست نبوده ام

در کافه ی آفریک
من چون هوا تازه ام
حتا حسی شبیه ترس
شبیه لرز که هر روز بر پشتم می نشست
در من نیست