رضا پهلوی و ابتذال گفتمانی!


تقی روزبه


• شکل گیری این نوع ادبیات بی محتوا و بشدت سطحی و «عوامفریب» و دادن آدرس غلط از ریشه ها و مصائب موجود حامعه با هدف تهییج احساسات ناسیونالیستی و آغشته به انتفام و خشونت، جز پاشیدن خاک بر چشم مردم برای رویت ریشه های فلاکت و استبداد و مات کردن مطالبات واقعی اقتصادی و اجتماعی، هدفی ندارد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ٣۰ مرداد ۱٣۹۷ -  ۲۱ اوت ۲۰۱٨


پوست اندازی صدائی با طعم ناسیونالیسم و نژادگرائی و ایضا متصل به جهان ماوراء الطبیعه یعنی آن احساس مأموریتی که معمولا به ناجیان دست می دهد. رضا پهلوی که خود را صدای جنبش ملی ایرانیان می خواند، در تلاش برای موج سواری بر روی اعتراضات مردم و تفسیر و تأویل آن از منظر خویش، این روزها ادبیات سیاسی اش بیش از پیش رنگ ناسیونالیستی و نژادپرستانه و آعشته به خشونت پیدامی کند؛ در تازه ترین پیام خود ریشه دردهای کشور را در کسانی که او معمولا با عنوان «فرقه گرایان تبه کار» از محتوای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی آن تهی می کند، آن ها را غیرایرانی و ضدایرانی می داند که گویا از سرزمین دیگری به ایران هجوم آورده باشند. در انطباق با چنین تصویری راه حل هم پس گرفتن کشورمان از چنگ این غیرایرانی ها و ضدایرانی هاست. در این ریشه یابی معلوم می شود که آنچه که در این چهل سال بر سراین مملکت آمده است از هجوم مشتی غیرایرانی سرچشمه گرفته است. کافی است که با قیام خود (و یا همراهی و وسطاطت قدرت های دیگر) آن ها را بیرون بریزیم، آن گاه مملکت گل و بلبل خواهد شد. او هم چنین مثل همه رهبران خودمنتصب، فرقی نمی کند از جنس الهام و مأموریت اسمانی-تاریخی باشد که به پدرش دست می داد یا مأموریتی از نوع الهی خمینی، با استشمام بوی کباب به یاد مأموریت دودمانی افتاده است که تاریخ بر دوش وی نهاده است.

در این رویکرد مبنای وجودی نظام استبدادی کنونی که در اصل تداوم استبداد تاریخی و مزمنی بوده است که بر سرنوشت مردمان این دیار نسل بعد ازنسل از پدر به پسر حکم می رانده است که صرفنظر از شکل در گوهر و اساس خود از پدرش به حکومت اسلامی و سلطنت فقیه به ارث رسیده است؛ که هیچ ربطی به ستم و تبعیض اقتصادی و مناسبات اجتماعی- طبقاتی و حق تعیین سرنوشت توسط مردم (و دموکراسی) نداشته است. گوئی این «غیرایرانی ها» و نهاد روحانیت تاریخا با نهاد سلطنت دست در دست هم نداشته اند. شکل گیری این نوع ادبیات بی محتوا و بشدت سطحی و «عوامفریب» و دادن آدرس غلط از ریشه ها و مصائب موجود حامعه با هدف تهییج احساسات ناسیونالیستی و آغشته به انتفام و خشونت، جز پاشیدن خاک بر چشم مردم برای رویت ریشه های فلاکت و استبداد و مات کردن مطالبات واقعی اقتصادی و اجتماعی، هدفی جز فرافکنی از ریشه های واقعی فلاکت و استبداد و حفظ اساس مناسبات موجود از طریق بیرون انداختن مشتی غیرایرانی ندارد. البته اگر قرار بر تکرار تاریخ باشد، انتظار و ره آوردی غیر از این گونه ابتذال در گفتمان نمی توان داشت. چرا که تکرار تاریخ و بازتولید گذشته تنها می تواند با لباس مبدل و محتوائی حتی مبتذل تر و تهی تر شده تر از نسخه اصلی بر روی صحنه ظاهر شود. هر گفتمان یا رویکردی که بخواهد با گذشته به استقبال آینده برود، سرنوشتی جز تکرار همان دور باطل گذر از استبدادی به استبداد دیگر نخواهد داشت که امروزه گریبانگیر مردم ایران است. تکیه بر تجربه و تقویت عقلانیت مطالبات واقعی مردم، یا تکیه بر تهییج احساسات و ناسیونالیسم و غرائز باصطلاح خفته تاریخی و امثال آن سنگ محک معتبری است برای تمایز گفتمان های ارتجاعی و ترقی خواهانه از یکدیگر.

سوای آن، از جنبه ای دیگری هم تقارن این پیام با سالگرد کودتای ۲۸ مرداد، بدون آن که به آن کودتا و پی آمدهایش در بسترسازی و میدان دادن به فاجعه حکومت اسلامی هیچ اشاره ای بشود، نیز به نوبه خود افشاگر منویات پیام دهنده است. البته تحریف تاریخ و مسخ کودتای ۲۸ مرداد توسط جمهوری اسلامی و عمله و اکره آن نیز دو چندان شده و بشدت ادامه دارد. در این رابطه سوای خطبه های نمازجمعه (و از جمله سخنان علم الهدی) سخنان پیروز مجتهدزاده نیز درخور توجه است. او می گوید مصدق خودش عامل آمریکا بود: آن وقت از طرف امریکایی‌ها و انگلیسی‌ها به عنوان قهرمان ملی قلمداد شد و در مقام قهرمان ملی منافع ایران را پایمال کرد. در نتیجه او باعث ایجاد چنین بدبینی عجیبی در روابط ایران و غرب شد.

مجتهدزاده که خود همواره از مداحان و مجیزگویان ثابت قدم حکومت اسلامی است- که از قضا هویت خود را با دوگانه دشمن (آمریکا) و اسلام تعریف و برآن اساس عمل کرده است- ظاهرا اکنون که بوی الرحمان رژیم به مشامش خورده، برآن شده که در فاز جدید بحران، خدمات خود به رژیم را در قالب های دیگری چون خراب کردن چهره مصدق و این که گویا او بدستور انگلیس و آمریکا نفت را ملی کرده و مسئول احساسات ضدامریکائی در ایران است، به پیش برد. ناگفته نماند که سالگرد کودتای ۲۸ مرداد امسال به دلیل تقارن آن با تحولات داخلی ایران و ورود جامعه به فاز گفتمان یابی نوین و چندوچون نظام بعدی، مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. چنان که از یکسو اکره و عمله رژیم در تلاش برای خراب کردن هرکس و شخصیتی هستند که تصویر مثبتی از آن ها در اذهان مردم وجود دارد، از سوی دیگر دولت آمریکا که نقش اساسی در کودتای ۲۸ مرداد داشته است امیدوار است که با کرخت کردن حافظه تاریخی نسل های جدید، و در صورتی که رژیم با او کنار نیاید، نقش اساسی در آینده نظام ایران ایفاء کند. در چنین شرایطی بی تردید بازخوانی واقعی کودتای ۲۸ مرداد، نقش در بار و نقش قدرت های بزرگ و هم چنین نقش و همکاری روحانیت با کودتا و البته ضعف ها و گسست های جنبش ملی کردن صنعت نفت، برای افزایش آگاهی و درس های تجربه گذشته بویژه در میان نسل های جدید، در شکل دادن به روندهای جدید و ترقی خواهانه دارای اهمیت است.


www.radiofarda.com

رادیو فردا که نوشته رضاپهلوی را با آب و تاب منعکس کرده بود اینک پس از برخی انتقادها تلاش می کند که خود را باصطلاح بیطرف نشان بدهد
www.radiofarda.com

www.khabaronline.ir