بسوی جهان بهتر


مارال سعید


• صحنه ی شگفت انگیزیست! همه انگشت اتهام به سمت دیگری گرفته اند! درحالیکه هرکدام پیشبرد سیاستهای خویش را مدیون موجودیت فعّال آن دیگریست! چنین به نظر می آید که ساز و کار اداره ی جهان، پیدا و پنهان بر بنیان "دشمن" تعریف میگردد تا هیولای دروغهای حاکمان برملا نگردد. اما این واقعیت موجود جهان، یقینی مَحتوم نیست باید برای جهان بهتر کوشید و کوشید تا این رسم مرسومِ غیرانسانی مُلغا شود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ٨ مهر ۱٣۹۷ -  ٣۰ سپتامبر ۲۰۱٨


شاید پُر بیراه نباشد اگر بگوئیم؛ با نمایان گشتن غروب فورماسیون فئودالیسم، ساز و کار اداره ی جهان نیز به آرامی رو به تغییر نهاد. و با امضای قرارداد صلح ۱۶۴۸ وست فالن، حاکمان بیش از پیش نیازمند "توجیه" در پیشبرد اهداف و مقاصد برنامه ای خود گشتند. لاجِرَم دیوانیان را بَرآن داشتند تا به دنبال کلیدواژه ای بگردند تا با دستاویز قرار دادن آن بتوانند در چارچوبهای ملی، منطقه ای و جهانی، حقانیّتِ رفتار و کردار و گفتار خود را به اثبات رسانند.

آن کلیدواژه چه بود؟ "دشمن"
مُهری که به آسانی میتوان بر پیشانی هر فرد و گروه و قوم و ملت چسباند و از قِبَلِ آن، سند و مدرک بر حقانیّتِ و صحّتِ اعمال و رفتار حاکمان تدارک دید. کاربُردِ این کلیدواژه، جغرافیا و شرایط نمی شناسد! در کلیّه ی قاره ها (اروپا، آمریکا، آسیا، آفریقا یا اقیانوسیه) و با هرگونه شرایط سازگاری دارد. از دمکراتیک تا دیکتاتوری و از شبه دمکراتیک تا استبدادی! کشفی برای تمام دورانها که در همه جا و همه حال کاربُرد دارد. تفاوت ندارد در رده بندی، کشور در مقام اول باشد یا صد و چندم.

برای آنکه صرفاً راه تئوریک نرفته باشیم بیائید باهم از میان زَوایای مختلف موجود یکی را انتخاب و نگاهی مختصر به صحنه بیندازیم؛ نگاهی به رفتار سه دولتی* که تعزیه گردان صحنه ی آنند؛ ایالات متحده آمریکا (دمکراتیک)، اسرائیل (شبه دمکراتیک) و ایران ( همه چیز تمام، غیردمکراتیک و استبدادی).

به بازه زمانی ی ۲۰۱۸ - ۲۰۱۷ بنگریم. از زمانیکه دونالد ترامپ شروع به تهدید خروج از معاهده ی برجام کرد، در رسانه های بین المللی و محافل مختلف این بحث دامن گسترد که؛ آیا بواقع دولتهای آمریکا و اسرائیل خواهان صلح و منعِ سلاحهای هسته ای هستند؟ یا آنکه آنها برای پیشبرد اهداف برنامه ای خود نیازمند وجود و حضور فعّالِ دولتی همچون دولت جمهوری اسلامی هستند؟ و از دیگر سو، آیا دولت جمهوری اسلامی آنگونه که خود می گوید؛ نظامی دمکراتیک است و خواهان همزیستی مسالمت آمیز با دیگر کشورهای منطقه و جهان است؟ یا آنکه برای سرکوب هر ندای عدالتجو و آزادیخواه و دمکراسی طلب در داخل ایران و همچنین اهداف مداخله جویانه ی خود در خارج از مرزهای ایران، نیازمند آتمسفر و بستر مناسبی هست که دولتهای ایالات متحده آمریکا و اسرائیل برایش فراهم می سازند؟ به دیگر سخن؛ آیا این سه دولت، عملاً برای پیشبرد برنامه های خود، لازم و ملزوم هم نیستند؟

البته این قلم قصد همسان پنداری این سه دولت را ندارد، که نیستند. لیک شباهتهایی مشهود است که هر جوینده ی جهان بهتر را به فکر وا میدارد.
فهم ماجرا در استفاده ی ابزاری از کلیدواژه "دشمن" نهفته است.

دولت ایالات متحده آمریکا با استفاده از "دشمن" (در اینجا جمهوری اسلامی) منطقه ی خاورنزدیک و میانه را تبدیل به انبار اسلحه نموده است. او از طریق فروش روزافزون سلاح به کشورهای منطقه توانسته است با رونق اقتصادیِ حاصل از این فروشها بر بسیاری از مشکلات داخلی خویش فایق آید.

دولت اسرائیل با استفاده از "دشمن" (در اینجا جمهوری اسلامی) توانسته است در افکار عمومی توجیهی برای داشتن سلاح اتمی خویش بتراشد، همچنان به شهرک سازی در سرزمینهای اشغالی ادامه دهد، طرح صلح اسلو را به خاک بسپارد و به کلیه ی قطعنامه های مصوب سازمان ملل متحد که علیه رفتار و کردار اوست، پشت پا زده و اجرا ننماید.

دولت جمهوری اسلامی با استفاده از "دشمن" (در اینجا آمریکا و اسرائیل) صدای مطالبه محور و بشردوستانه (کشاورزان، معلمان، کارگران، کامیونداران، وکلای دادگستری، فعالین حقوق بشر، فعالین محیط زیست، ...) را یا در نطفه خفه کرده و یا به غُل و زنجیر کشیده است. در حالیکه ایران با داشتن منابع عظیم نفت و گاز و خورشید و باد کمترین نیازی به انرژی هسته ای ندارد پروژه های چندین هزار میلیاردی در این زمینه بدست گرفته است. در حالیکه در منطقه به تحقیق کمترین مشکل را با کشور اسرائیل دارد، میلیادها دلار صرف تسلیح و زندگی ی لشکریان حزب الله لبنان نموده و می نماید و برای بَرهمزدنِ مناسبات دولت فلسطین و دولت اسرائیل میلیاردها دلار هزینه می نماید.

صحنه ی شگفت انگیزیست! همه انگشت اتهام به سمت دیگری گرفته اند! درحالیکه هرکدام پیشبرد سیاستهای خویش را مدیون موجودیت فعّال آن دیگریست! چنین به نظر می آید که ساز و کار اداره ی جهان، پیدا و پنهان بر بنیان "دشمن" تعریف میگردد تا هیولای دروغهای حاکمان برملا نگردد. اما این واقعیت موجود جهان، یقینی مَحتوم نیست باید برای جهان بهتر کوشید و کوشید تا این رسم مرسومِ غیرانسانی مُلغا شود. این مهم تنها در یَدِ قدرت آحاد جامعه ی بشریست و باید همبسته و به هر شکل ممکن در این راه بکوشیم.

سالهاست مردمان صلحدوست هر سه کشور، رنجور سیاستهای ریاکارانه ی دول خویش اند. آنها اگرچه هر چند سال یکبار با بکارگیریِ ساز و کارهای دمکراتیک کوشیده و می کوشند دولتی را بر سر کار آورند که برایشان صلح، رفاه، امنیت و بسیار نیازهای انسانی ی دیگر به ارمغان آورد لیک در پای صندوق فراموششان می شود به دولتمردان خویش بگویند؛ ما به شما رأی میدهیم تا مطالبات و نیازهای ما را از راههای مشروع انسانی پی گیرید. ما با علم به تفاوتهایمان با دیگر مردمان، خواهان جهانی انسانی تر هستیم و نیک میدانیم که در یک جهان بهم پیوسته، تنها بر اساس حفظ محیط زیست، احترام به کرامت انسانها و تقسیم عادلانه ی نَعَمِ مادیست که میتوان به صلح و امنیت پایدار و رفاه نسبی دست یافت.

شک نیست جهان انسانی تر هدیه و موهبتی الهی نخواهد بود. باید کوشید و اجاقِ امید را در سینه ها برافروخت که "بامدادِ" امید نهیبمان زد "نومید مردم را مَعادی نیست".

بله ما مسئولیم!
مسئولیتی گران بر دوش یکایک ماست تا جهانی به از آنچه تحویل گرفته ایم به فرزندانمان تحویل دهیم. این مهم نیازمند تنویر افکار عمومیست. بایست کوشید و تردید نکرد که آینده ی بهتر صرفا ً در گرو بُردن و آوردن دولتها نیست. گره اصلی در فهم فرهنگِ همزیستی در یک جهان بهم پیوسته نهفته است. شروع گشایش این گره را میتوان از پاسخ به این پرسش آغاز کرد: آیا نیازهای من با حفظ کرامت انسانهای دیگر و با احترام به محیط زیست بدست آمده است؟

همانطور که وجود و مدرنیزه کردن سلاحهای کشتارجمعی را نمی توان صرفاً مسئله ی چند کشور دانست، همانطور که گرمایش زمین را نمی توان مشکل کشورهای پائین دست سطح دریا دانست، همانطور که جنگ و تروریسم را نمی توان تا ابد دور از خانه ی خویش نگاه داشت، به طریق اوُلا نمی توان پایه های صلح و امنیت و رفاه خویش را بر سفره های فقر و فاقه ی دیگران بنا نمود. اگر می پذیریم که در یک دنیای بهم پیوسته زندگی می کنیم باید بپذیریم که در همه ی امور، هم بسته ایم. نمی توان دَم از رفاه زد و همه روزه دید؛ صدها انسان بخاطر رسیدن به فردایی بهتر در دریاها غرق می شوند! نمی توان دَم از امنیت زد و دید بنام امنیت، چگونه میلیونها کودک یمنی را محکوم به مرگ تدریجی کرده اند! نمی توان دَم از انسانیت زد و رنج مردمان روهینگیا را دید و شانه بالا انداخت!
دستم را بگیر، دستت را بده! تا جهان بهتر سازیم!

مارال سعید

*در این نوشته برای سهولت؛ حکومت و دولت یکسان گرفته شده و هرکجا یکی از این دو آمده منظور؛ کل سیستم حاکم بر یک کشور است.