"امید" درمانی، "تدبیر" جدید روحانی


ب. دیدار


• نحله فکری پشتیبان جریان "اعتدال" بخصوص در خارج از کشور که چپ های وازده در میان آنها کم نیستند گرچه اکنون سکوت می کنند اما به طور حتم و یقین با تجدید قوا در صدد برمی آیند اینجا و آنجا، سوراخ هایی را پیدا کنند تا توجیهات خود برای دفاع از تاکتیک "امید درمانی" جریان "اعتدال" را از آن بیرون دهند و خوراکی چند روزه در بحث های "داغ" بی بی سی فارسی برای شنونده و بیننده تهیه کنند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲٣ مهر ۱٣۹۷ -  ۱۵ اکتبر ۲۰۱٨


روزنامه قانون،۲۳ مهر، در رابطه با سخنرانی ۲۲ مهر، حسن روحانی در دانشگاه تهران، نوشت: «انتظارهای فراوانی از روحانی وجود دارد که توانایی انجام بیشتر آن‌ها را نداشته و ندارد. رئیس دولتی که مردم را به آینده امیدوار کرد ولی راهی برای رسیدن به این امید هموار نساخت این روزها آسیب فراوانی از گذشته اقدامات و اظهارات خود متحمل می ‌شود. در همین راستا روز گذشته که قرار شد به دانشگاه برود، بسیاری از اقشار انتظار داشتند تا روحانی گفتاری را در پیش بگیرد که با رویکردهای وی متفاوت باشد و گره‌ای از مشکلات کشور بگشاید. اظهاراتی از جنس مسائل راهبردی و کارگشا که خارج از موضع‌گیری ‌های منبری باشد. گفتارهای دیروز روحانی چندان چنگی به دل نزد و این موضوع در رویکردهای رسانه‌ حامی دولت مشخص است.» این روزنامه در ادامه به نقل از صادق زیبا کلام، آورد: «بنده دعوتنامه رسمی و کارت مهمان ویژه برای حضور در آن جلسه داشتم، به این مراسم نرفتم زیرا می دانستم ایشان حرف خاصی نخواهند زد و همان سکوتی که ۱٨ ماه است اختیار کردند، را ادامه خواهند داد. حرف‌های آقای روحانی مثل همیشه کلی بود، اینکه دانشگاه باید بانشاط باشد؛مردم باید به آینده امید داشته باشند، سهم مردم بیشتر از این‌ها است، اسلام فرهنگ بسیار غنی دارد، ما از آمریکا هیچ ترس و نگرانی نداریم، برنامه ریزی ‌هایی برای توسعه کشور صورت گرفته که به موقع به مردم اعلام می شود، اگر ترامپ فکر می کند ما تسلیم می شویم سخت در اشتباه است؛ آقای روحانی مخاطبان خود را کودکان و خردسال فرض کرده بود که بااین حرف‌ها امید پیدا می‌کنند.» روزنامه همدلی، ۲٣ مهر، با این توضیح که، «رئیس شورایعالی انقلاب فرهنگی در جایی حضور یافت که منبع پرسش‌های فراوان است با این حال روحانی با طرح «۱٨ پرسش» و پاسخ دادن به پرسش‌های خود، نشان داد که یکی از اشکالات عمده دولت که هنوز پابرجاست، رسیدن از «منولوگ» به «دیالوگ» است.»، به نقل از علی محمد حاضری، استاد دانشگاه، نوشت: «گرچه دولت با دانشگاه رویکردی تعاملی را در پیش گرفت، اما یک نقد بسیار جدی در این رویکرد وارد است و آن اینکه دولت نتوانست در ضوابط و مقرراتی که دولت‌های پیشین در شورای عالی انقلاب فرهنگی وضع کردند، تغییراتی ایجاد کند.» روزنامه اعتماد در همین تاریخ، نوشت: «با یقین می‌توان گفت هیچ رییس‌جمهوری نمی‌تواند در دانشگاه حضور یابد و فقط با تشویق دانشجویان رو‌به‌رو شود. مخصوصا اگر در دومین دوره ریاست‌جمهوریش باشد، دوره‌ای که املا نوشته شده و غلط‌هایش هم قابل شمردن است. در همین دانشگاه تهران دانشجویان چنان بر سر خاتمی فریاد کشیدند که سید صبور هم کاسه صبرش لبریز شد. امسال اما ظاهرا راه‌حل اطرافیان رییس‌جمهور برای مواجهه با چنین وضعی کمرنگ کردن صورت مساله بوده به گونه‌ای که ردیف‌های اول صندلی‌ها متعلق به کسانی بود که دهه‌ها از زمان دانشجو بودن‌شان سپری شده بود. دقایق پایانی سخنرانی رییس‌جمهوری، دانشجویی با صدای بلند و از انتهای سالن به اینکه اجازه سخنرانی به آنان در سالن و در حضور روحانی داده نشده، اعتراض کرد و گفت: «دانشجو باید بی‌واسطه با رییس‌جمهوری صحبت کند.» این شاید تنها باری بود که در طول مراسم آغاز سال تحصیلی دانشگاهی، سکوت از سوی مستمعان شکسته شد.» روزنامه ابتکار هم در انتقاد به سخنان روحانی، نوشت: "باید از روحانی، وزرا، مدیران و مسئولان دولتی پرسید، چه اقدامات عملی، اجرایی و کاربردی برای نیل به ابعاد بزرگ و کوچک «امیدآفرینی» دارند؟ گرچه ادبیات رئیس دولت دوازدهم و بازگشت او به جملات کلیشه‌ای و استمزاج از رسانه‌ها و ارباب جراید، نشان می‌دهد روحانی هنوز هم بر همان طبل می‌کوبد. اگر رئیس دولت دوازدهم به واقع در پی «امیدآفرینی» در جامعه خسته، کلافه، نگران و سردرگم ایران است، باید هرچه سریع‌تر تکلیف برخی مسائل و موضوعات را روشن کند. جای تعجب است که روحانی از «امیدآفرینی» می‌گوید در حالی که بیش از سه ماه است هیچ پیوند رسانه‌ای با افکار عمومی و آحاد جامعه ندارد؛ هیچ توضیحی درخصوص انتخاب‌ها و انتصاب‌هایش ارائه نمی‌کند؛ وزیر سیاسی کابینه را به سخنگویی امور اقتصادی می‌گمارد و در جریان «نبرد اقتصادی» با تحریم‌ها، وزارتخانه‌های اقتصادی‌اش بلاتکلیف یا بی‌وزیر مانده‌اند." اسماعیل گرامی مقدم در روزنامه آرمان با اشاره به سخنان روحانی در رابطه با امید، نوشت: "صرف سخنرانی و دعوت مردم به امید راه به جایی نخواهد برد، بلکه آنچه که امید را به مردم باز می‌گرداند توازن میان گفتار و عمل است. تا زمانی که تعادلی میان گفتار و عمل نباشد و فاصله زیادی میان رفتارها، کردارها و گفتارها باشد و این فاصله کم نشود، قطعا نمی‌توان انتظار داشت که مردم به آینده و عملکرد دولت امیدوار باشند." نعمت احمدی نیز در روزنامه آرمان بر روی سخنان روحانی که تشویق به امید کرده بود را مورد توجه قرار داده و می نویسد: "شرایط کشور به گونه‎ای است که این شادباشی، امیدواری و وعده‎های آن‎چنانی را بهتر است که رئیس‌جمهور به شیوه دیگر مطرح کند. سوءمدیریتی که کشور طی این سال‌ها داشته به ویژه در بخش اقتصادی، بیشترین آسیب را قبل از تحریم‌ها به کشور وارد کرده است. در تمام دوره ۴۰ ساله، به میزان این ۵ -۶ ماه، سوءمدیریت در کنترل ارزی کشور مشاهده نشده است. سخنرانی روحانی ترسیمی از فضایی بود که متاسفانه مطرح نکردند که چه کسانی این فضای خاکستری را به وجود آوردند. وضعی که اقتصاد و تحریم‎ها پیدا کرد، سوءمدیریت اقتصادی، دست در جیب مردم کردن و به گفته رئیس قوه قضائیه ٣۷ هزار میلیارد ضرر و زیان موسسات مالی را از جیب مردم دادن و اقتصادی که به این صورت گرفتار شده را توضیح ندادند."

سخنان روز یکشنبه حسن روحانی در دانشگاه و محتوای این سخنان، تعجب و شگفتی نیروهای معتقد به جنبش اجتماعی را موجب نشد اما این سخنان موقعیت پشتیبابان دوآتشه این جریان در داخل و خارج را باز هم بیشتر متزلزل کرد. نحله فکری پشتیبان جریان "اعتدال" بخصوص در خارج از کشور که چپ های وازده در میان آنها کم نیستند گرچه اکنون سکوت می کنند اما به طور حتم و یقین با تجدید قوا در صدد برمی آیند اینجا و آنجا، سوراخ هایی را پیدا کنند تا توجیهات خود برای دفاع از تاکتیک "امید درمانی" جریان "اعتدال" را از آن بیرون دهند و خوراکی چند روزه در بحث های "داغ" بی بی سی فارسی برای شنونده و بیننده تهیه کنند. سخنان روحانی در دانشگاه بیشتر از آنکه برای دانشجویان باشد، تداعی کننده شوهای تلویزیونی می باشد که از قبل شرکت کنندگان در آن معین و دعوت می شوند. در واقع امر دانشجویانی که قرار بود برای آنها سخنرانی شود در بیرون از سالن، اعتراضات خود را رسانه ای کردند. جالب اینکه این سخنان در روزی برگزار شد که ما شاهد دعوت به اعتصاب معلمان در سراسر کشور بودیم. صرف نظر از اینکه ابعاد این اعتصاب در چه حدی بوده است اما همین امر نشان دهنده این واقعیت بود که ابعاد نارضایتی از وضع موجود، آن چنان وسیع است که با تزریق "امید" نمی توان مردم را به حمایت از دولت ترغیب کرد.

سخنان روحانی در دانشگاه بیش از آنکه دهن کجی معمول به مردم باشد، استیصال دولتی را نشان می دهد که در برابر معضلات گوناگون اقتصادی و اجتماعی، ناتوان و آچمز شده است. روزنامه جهان صنعت، ۲٣ مهر، در رابطه به وضعیت اشتغال نیروی کار، می نویسد: "اینکه افراد از فردای شغلی خود اطمینان نداشته باشند و دائما فکر اخراج و از دست رفتن شغل به عنوان یک دغدغه و معضل فکری با آنها همراه باشد و مانند یک کابوس بازار کار را آزار دهد، موضوعی است که بیش از ۹۳ درصد کل بازار کار ایران را به خود مشغول کرده و نوعی افت شدید تاریخی امنیت شغلی را برای شاغلان رقم زده است." این روزنامه در ادامه می نویسد: "طی پنج سال گذشته، بالغ بر یک میلیون و ۸۰۸ هزار و ۴۰۰ نفر شغل خود را ترک کردند که در این میان، «موقتی بودن شغل» نخستین عامل ‌ترک شغل محسوب می‌شود. جدیدترین آمار از علت ترک شغل نشان می‌دهد‌ در طول پنج سال گذشته یک میلیون و ۸۰۸ هزار و ۴۴۷ نفر شغل خود را ترک کرده‌اند." اینکه این آمار تا چه حد دقیق باشند نیز خود جای سوال دارد اما خود همین آمار هم میزان وخامت اوضاع زحمتکشان میهن را تا حد زیادی روشن می سازد. نکته قابل تامل در این گزارش مربوط به دوره زمانی این وضعیت است. این دوره زمانی دقیقا از آغاز به کار دولت روحانی شروع شده است و تاکنون ادامه داشته است. نیاز به تذکر نیست که ما هر روزه شاهد اعتصابات و اعتراضات نیروی کار در اقصی نقاط ایران هستیم که خود بخود حاکی از اوضاع به شدت وخیم اکثریت جامعه ما می باشد.

یک روز پس از سخنرانی روحانی در دانشگاه تهران، روزنامه هایی که به حمایت از روحانی مشهور بودند مطالب انتقادی در رابطه با رویکردهای وی، انتشار دادند. اکثر این مطالب توسط افراد شناخته شده که معروف به اصلاح طلبی و اعتدالی هستند، نوشته شده اند. اینکه این انتقادها با چه نیتی نوشته شده اند، مشخص نیست اما در بزنگاه های حساس همین افراد تمام قد به دفاع از روحانی می پردازند. اما انتشار این مطالب روی دیگر سکه را هم دارد. این مطالب، به نوعی انعکاس عمیق نارضایتی اکثریت جامعه از رژیم کنونی است و اتفاقا این نارضایتی منحصرا روحانی و دولت وی را نشانه نرفته است. به عبارتی دیگر، نویسندگان و روزنامه های طرفدار دولت "اعتدال"، با آگاهی از وضعیت موجود، به نوعی نگرانی های خود را رسانه ای می کنند. سابقه این نحله هوادار نشان داده است که هدف، بیشتر از آن که دغدغه مطالبات مردم باشد، نگرانی از فروپاشی وضعیتی می باشد که منافع آنها با آن در هم تنیده شده است.

در طول ماه های گذشته نیروهای سیاسی بخصوص در خارج از کشور، تحلیل های خود را بر این مبنا قرار داده اند که فروپاشی رژیم نزدیک است. در آستانه یک سالگی خیزش مردم در دی ماه گذشته باید بار دیگر این تحلیل ها را بازبینی کرد. سرنگون کردن رژیم های دیکتاتوری اراده گرایانه نیست و نیازمند رهبری و سازمان دهی مشخص است. نیروهای مترقی فاقد چنین ابزاری هستند. از فروپاشی رژیم نمی توان با قاطعیت سخن گفت اما زیر پوست جامعه، مردمان بسیار زیادی وجود دارند که به مرور زندگی آنها را، به چیزی کم تر از فروپاشی نمی توان تشبیه کرد.